یادداشتم که سرمقاله روز دوشنبه روزنامه جهان صنعت که درباره بهای نفت است و تصمیم اوپک برای حفظ سهمش در بازار به بهای از دست دادن درآمد.
قیمت نفت به 74 دلار در هر بشکه رسیده است. بهایی که تنها شش ماه پیش 115 دلار در هر بشکه بود. نظریه پردازان توطئه بر این باورند که یک کشور یا کشورهای خاص می کوشند از طریق کاهش بهای نفت به کشور ایران و منافع ملی آن صدمه بزنند. چنین نیتی درست هست یا نه شکی نیست که ایران با جمعیتی نزدیک به هشتاد میلیون نفر بیش از آنکه نیازمند سهمی در بازار نفت باشد به درآمدهای نفتی برای تامین بودجه عمومی احتیاج دارد. و باز شکی نیست که بازار نفت و عرضه و تقاضای انرژی در جهان به مراتب پیچیده تر از آن است که دستخوش رقابت منطقه ای یک یا دو کشور بشود. پس در بازار نفت چه روی داده است؟
نفت کالاییست با تقاضای کم کشش به این مفهوم که کمیت تقاضا برای نفت نسبت به بهای آن حساس نیست. برای آنکه تغییری جدی در کمینت تقاضا برای نفت پیش بیاید بهای نفت باید تغییر بسیار زیادی کند. آن سوی معادله هم عرضه نفت کم کشش است. منابع نفتی مشخص هستند و با تولید معین روزانه فعال می باشند. اشکال اینجاست که در این بازار زمانی که تابع عرضه کمی تغییر می کند، قیمت تعادلی دچار نوسانات بزرگ می شود. به این معنا که زمانیکه یک میلیون بشکه در روز بیشتر تولید می شود بهای نفت چندین دلار تغییر می کند.
با درک این واقعیت بوده و هست که کشورهای عضو سازمان کشورهای صادرکننده نفت اوپک طی دهه های گذشته با ظرافت و دقت زیاد کوشیده اند سقف معینی از تولید نفت را داشته باشند که همیشه کمتر از رشد تقاضا رشد کرده باشد. در نتیجه این سیاست راهبردی بهای نفت در هر بشکه از اواخر دهه هفتاد خورشیدی رو به افزایش گذاشت و در اواسط دهه هشتاد ازمرزهای پیش بینی نشده گذشت. ولی این همه داستان نیست.
در شوک قبلی بهای نفت در دهه پنجاه خورشیدی بسیاری از کشورهای واردکننده نفت مصمم به تغییر تابع مصرف در الگوهای مصرف انرژی و فن آوری خودروها و تولید انرژی رانشی تجدید نظر کردند. در شوک اخیر بهای نفت کشورهای بسیاری که عضو سازمان اوپک نبودند به اکتشاف و استخراج نفت روی آوردند. حتی کشوری مانند کوبا حفاری در آبهای ژرف را برگزید تا شاید به نفت دست پیدا کند. ایالات متحده به استخراج نفت رسوبی با شستشوی ماسه و شن روی آورد. عرضه نفت رو به افزایش گذاشت. واکنش کشورهای عضو اوپک در ابتدا حفظ استراتژی جلوگیری از افزایش سقف تولید نفت بود که قیمتها را بالا نگه می داشت و مشوق ورود تولیدکنندگان جدید و سرمایه گذاری ایالات متحده در استخراج نفت رسوبی می شد. ظرف یکسال گذشته این سرمایه گذاریها بهای نفت را به نقطه ریزش رساندند.
رویدادی که در ایالات متحده به آن عنوان انقلاب نفت رسوبی را می دهند باعث شد تا تولید نفت در داخل آمریکا پیوسته افزایش پیدا کند. دولت فعلی آمریکا با شعار عدم وابستگی به منابع نفت خارجی این فرآیند را تشویق هم کرد، فرآیندی که زیانهای محیط زیستی جدی و غیرقابل انکاری را به دنبال داشته است. با این حال شکی نیست که افزایش تولید نفت در ایالات متحده باعث تغییر تعادل در بازار نفت شد. حالا دیگر مساله اوپک تنها حفظ سقف تولید نیست.
بعنوان یک کارتل از تولیدکنندگان نفت وجود اوپک تنها در صورتی معنا دارد که از قدرت کافی برای تاثیر گذاری بر قیمت نفت برخوردار باشد. این قدرت در صورتی وجود دارد که اوپک سهم قابل توجهی از بازار نفت را در اختیار داشته باشد. این سهم در حال حاضر کمتر از 40 درصد می باشد و در راه رسیدن به نقطه ایست که از کارایی اوپک بطور جدی خواهد کاست. کشورهای عضو اوپک می توانند دو انتخاب کنند یا سقف تولید را کاهش دهند تا قیمتها را بالا نگه دارند که باعث تشویق رقیب می شود یا برای حفظ سهمشان در بازار سقف تولید را تغییر ندهند. در این صورت کاهش قیمتها ادامه پیدا می کند و از رقبای انگیزه رقابت گرفته می شود. بنظر برخی کارشناسان تولید نفت رسوبی در بهایی کمتر از هفتاد دلار در هر بشکه متوقف خواهد شد. اجلاس اخیر اوپک نشست کسانی بود که مجبور به تغییر استراتژی برای حفظ موقعیت خود در بازار بودند.
اینکه این فرضیه درست خواهد بود یا نه آینده آنرا نشان خواهد داد. ولی امروز آنچه که با آن مواجه هستیم این واقعیت است که دوران خوش نفت صدوبیست دلاری به پایان رسیده است و برای اقتصاد ما مثل دهه پنجاه حس بد خسران و زیان باقی مانده است. آثار سیاسی این تغییر غیرقابل انکارند ولی بنظر نمی رسد دلیل یا دلیل قاطع رویدادهای اخیر بوده باشند. نگاهی به تجربه کشورهای نفت خیز در دهه پنجاه و شصت خورشیدی نشان می دهد که بعد از هر افزایش قیمت نفت الگوهای مصرف و تولید تغییر کرده اند و بهای نفت کاهش پیدا کرده است. طنزآمیز است ولی بعد از هر دوره بهای نفت سازمان اوپک خود را با بازار رقابتی تر مواجه دیده است که از انحصارش در آن کاسته شده است.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟