یادداشتم برای سرمقاله روز دوشنبه روزنامه جهان صنعت.
آیا کاهش بهای نفت باعث افزایش نرخ ارز شد یا تمدید مهلت رسیدن به توافق هسته ای در وین؟ کاهش درآمدهای ارزی کشور در کنار عدم قطعیت موجود باعث تغییرات بازار ارز شده اند ولی اینها لزوما خبر بدی برای کشور نیست.
ارزش برابری دلار در برابر ریال در بازار ارز تهران در حال افزایش است، نوشتن این یادداشت را در حالی شروع کرده ام که هر دلار آمریکا بهایی معادل 3530 تومان در بازار دارد. گرچه بنظر می رسد این نوسان می تواند عادی باشد ولی در بازار لحظه ای و متلاطم ارز تهران برای دارندگان ارز و پس اندازکنندگان هر تغییری جدی و مقدمه یک تحول بزرگ است. در نتیجه اندازه واکنشها می تواند بیانگر اهمیت روانی تغییراتی باشد که اندازه نسبی آنها پنچ درصد می باشد و برای بسیاری از ناظران اقتصادی قابل صرفنظر کردن. اما اینبار می توان این تغییرات را جدی گرفت.
آنچه که باعث می شود ناظران اقتصادی تحولات بازار ارز را جدی بگیرند تحولات بازار بورس است. شاخص معاملات بازار بورس بعد از یک دوره افزایش و یک دوره تعادل نسبی اکنون در حال کاهش است. روز یکشنبه با کاهش 1056 واحدی شاخص معاملات بازار بورس به 72189 رسید. این تغییر شاخص به معنای کاهش 5000 میلیارد تومانی ارزش بازار است. برای سرمایه گذار متوسط ایرانی و خانوارهایی که سرمایه های ریالی خود را در پی افزایش شاخص در تابستان و اوایل پاییز به سهام تبدیل کرده اند این کاهش ارزش بازار خبر خوبی نیست. برای سرمایه گذاران افق اقتصادی کشور در حال تغییر است و آنها با تغییر اجزای سبد سرمایه گذاریشان به شکل گیری افق جدید واکنش نشان می دهند.
مهمترین رویدادهای موثر در تغییر افق اقتصادی کشور در عرصه روابط بین الملل و در بازار نفت روی داده اند. یک هفته بعد از مذاکرات هسته ای در شهر وین ایرانیان مانند بسیاری از شهروندان کشورهای صادر کننده نفت می دانند اوپک سقف تولیدات خود را تغییر نخواهد داد. قیمت نفت مجددا سقوط کرده است. شاخصهای معاملات در اکثر بازارهای بورس منطقه خاورمیانه در واکنش به کاهش بهای نفت کاهش پیدا کرده اند. وقتی کشورهای صادر کننده نفت درآمدهای پیش بینی شده را بدست نمی آورند بازده سرمایه گذاری در بازارهای داخلی آنها تغییر می کند و کاهش می یابد. بعد از تجربه رابطه نوسانات بهای نفت و بازارهای داخلی برای بیش از پنج دهه اکثر فعالان اقتصادی از این واقعیت مطلعند. در نتیجه سقوط شاخص بازار بورس تهران مانند سایر سایر بازارهای منطقه قابل پیش بینی بود.
آنچه که افق اقتصادی در ایران را از سایر کشورهای صادر کننده نفت متمایز می کند عدم قطعیت موجود در بازار سرمایه گذاری به دلیل تحریمهای موجود اقتصادی و روند فعلی مذاکرات برای پایان دادن به آنهاست. همانطور که فعالان اقتصادی شاهد بودند هفته پیش بعد از مذاکرات وین نرخ برابری دلار و ریال تغییری نکرد. تمدید مهلت مذاکرات نه باعث کاهش عدم قطعیت موجود در بازار و نه باعث افزایش آن شد. ولی زمانیکه بهای نفت رو به کاهش گذاشت بدلیل عدم قطعیت موجود و ادامه مذاکرات هسته ای باعث افزایش بیشتر عدم قطعیت موجود در بازار و تیره شدن افق اقتصادی کشور در مقایسه با سایر کشورهای صادر کننده نفت شد.
فعال اقتصادی این شرایط را در نظر گرفته است و متوجه است که سرمایه گذاری در بازار بورس بازده پیش بینی شده را ندارد حال آنکه سقوط بهای نفت و ادامه تحریمها بازده سرمایه گذاری در بازار ارز را افزایش داده است. از این دیدگاه می توان این فرضیه را ارائه داد که شاخص بازار بورس و بهای ارز در نتیجه اثر جایگزینی تغییر کرده اند. ادامه تغییر آنها می تواند سرمایه گذاران بیشتری را تشویق به خرید ارز و فروش سهام کند که خود افزایش نرخ ارز و کاهش شاخص بازار بورس را بدنبال خواهد داشت
در واقع آنچه شاید باعث ادامه روند افزایش نرخ ارز در روزهای آینده بشود بیشتر نتیجه شرایط کلان خاص کشور است، سقوط بهای نفت باعث شروع این تغییرات شده است ولی احتمال دارد این نوسانات به دلیل نگرانی سرمایه گذاران و تلاش آنها برای حفظ ارزش سرمایه شان ادامه پیدا کند. اینجاست که متوجه می شویم هزینه فرصتها را هرگز در زمان از دست دادن آنها نمی توان تخمین زد، چرا که آینده همیشه ما را با آشکار کردن ابعاد جدیدی درباره تصمیمات اقتصادی غافلگیر می کند.