روزی که صدام خلبانان ایران را ایثارگران واقعی خواند

دیگر امسال فکر نمی کردم به مناسبت سالگرد شروع جنگ یا دفاع مقدس چیزی برای گفتن داشته باشم. گاهی آدم فکر می کند همه همه چیز را می دانند. پیشفرضی که معمولا نادرست است. چون هر روز بخش جدیدی از حقیقت آشکار می شود و تصویری که از واقعیت داریم کاملتر می شود.

می دانیم که امروز روزیست که عراق بعد از یک دوره درگیریهای مرزی و تبلیغات رسانه ای به ایران حمله کرد. می دانیم که صدام حسین بعنوان رئیس جمهور و رهبر عراق حساب کرده بود که ارتش قدرتمند ایران بعد از تصفیه های انقلابی و اعدامهای بیحساب دیگر نه توان استفاده از تجهیزاتش را دارد و نه نیرویی برای مقابله با ۱۲ لشگر قدرتمند عراق و نه اراده ای برای جنگیدن. می دانیم که ارتش ایران بر خلاف انتظار دشمن و بر خلاف تبلیغات سیاسی نظام حاکم و برخلاف باور عمومی همه این محاسبات را بر هم ریخت و تنها یک هفته بعد از آغاز جنگ صدام متوجه شده بود چه اشتباه بزرگی در محاسبه توان نظامی ایران کرده است. او خیلی زود در جلسات خصوصی شورایعالی فرماندهی عراق به ستایش از خلبانان ایرانی پرداخت و آنها را «فداکاران واقعی» نامید.  

بعد از اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده آمریکا بخش بزرگی از آرشیوهای حکومتی نظام بعث به دست نیروهای آمریکایی افتاد. این روزها می توان این مدارک فوق سری نظامی را، که به زبان انگلیسی ترجمه شده اند، در وبسایت مرکز وودرو ویلسون خواند. آدرس این بایگانی دیجیتال هست: 

https://digitalarchive.wilsoncenter.org/search-results/1/%7b%22subject%22:%22110%22,%22coverage%22:%2275%22%7d

دو صورتجلسه استثنایی در این آرشیو وجود دارد. یک صورتجلسه شرح مذاکرات و صحبتهای صدام در شورایعالی رهبری عراق در ابتدای ماه سپتامبر است. صدام می کوشد تا قرارداد الجزایر را قراردادی نشان بدهد که طرف ایرانی دیگر به آن مقید نیست وعراق بخاطر اینکه فکر می کند ایران به این قرارداد پایند نیست آماده خروج از آن است. او با تاکید می گوید:‌ «حکومت جدید ایران  قرارداد الجزایر را استعماری می داند»

اما صورتجلسه بعدی شرح مذاکرات  یک هفته بعد از شروع  جنگ است. جلسه ای که صدام در حال پرسیدن پرسش درباره نیروی هوایی ایران است و تاکید می کند که اطلاعات اولیه آنها نادرست بوده است. جلسه با اشاره به پایگاه بوشهر شروع می شود که روز گذشته دو فروند هواپیمای عراقی در حمله به آن ساقط شده بودند (برای من این نکته ارزش عاطفی دارد چون در آن روزها پدرم فرمانده پایگاه ششم بوشهر بود و دوست داشتم بود و به او نشان می دادم چطور دفاع جانانه پایگاهش اولین حرف جلسه فرماندهان عراقیست).  سپس صدام از هواپیماهای اف – ۱۴ می پرسد. و مدیر اطلاعات نظامی تایید می کند که ایران ۶۰ فروند هواپیمای اف – ۱۴ عملیاتی و در شرایط مناسب دارد. صدام می پرسد چرا اف-۱۴ ها به بغداد حمله نکرده اند و می شنود که آنها هواپیماهای رهگیری هستند. وقتی فرماندهای عراقی به او می گویند که حمله روز اول به پایگاههای هوایی موثر بوده است و برای ۲۴ ساعت پاسخ ایران را عقب انداخته است او این نتیجه را رد می کند و می گوید:

» مگر فرماندهانشان نباید برای حمله از فرماندهی نیروی هوایی مجوز بگیرند؟… این حرف درست نیست. آنها  [نیروی هوایی ایران]  فردایش پاسخ دادند [عملیات کمان۹۹ ] و هواپیماهایشان  در همه عراق پخش شدند و به اهداف مختلفی حمله کردند»  او ادامه می دهد و تاکید می کند «حمله اولیه ما اثری نداشته است» و بعد صحبت را با اشاره به حملات موفق نیروی هوایی ایران ادامه می دهد:

 «باید درباره شکافهای پوشش راداری صحبت کنیم که دالانهای پروازی شده اند. می فهمم که اینها کریدور هستند ولی انگار ما در مرز [هوایی با ایران] رود دجله داریم. هواپیماهای [#ایرانی] مثل تاکسی به بغداد می آیند [و بمباران می کنند] و می روند. آنوقت ما فقط دو بار به تهران حمله کرده ایم». تناوب و سرعت عمل خلبانان ایرانی طوری بوده است که به نظر صدام هر وقت اراده می کردند می توانستند آسمان بغداد را تسخیر کنند. او ادامه می دهد:‌

«در حمله اول چهار فروند هواپیما  [به طرف تهران ] فرستادیم که دو تایشان دو بمب انداختند. هواپیماهای #ایران هر روز مرتب به بغداد با قدرت حمله می کنند. آن #خلبانها [یرانی] پرواز می کنند و می دانند که [به خانه هایشان] بر نمی گردند. بعد خلبانهای توپولف بلافاصله بعد از بلند شدن برگشته اند.. دستور اعدامشان را دادید؟»

وزیر دفاع  پاسخ می دهد عراق «بخدا من تقاضای اختیارات [برای اعدام خلبانهای عراقی] کرده ام»

#صدام می گوید  «بر اساس اختیارات و فرمان من هر خلبان عراقی که وظیفه اش را انجام نمی دهد باید اعدام بشود. همین الان با یک افسر بروید. یک فرمان ریاست جمهوری صادر می شود که اعدامشان کنید. ما یک توپولف را از چهار فروند از دست ندادیم چون خلبانانش بلافاصله بعد از برخاستن به پایگاه بازگشتند. آنوقت #خلبانان #ایرانی مثل موشک هر روز به ما حمله می کنند در حالیکه از شش هواپیمایشان پنج تا را می زنیم و وفقط یکی بر می گردد. این آدمها [خلبانان ایرانی]  کسانی هستند که واقعا فداکاری می کنند.»

طبق مذاکرات جلسه فرماندهان عراقی به صدام گفته اند که یکصد فروند هواپیمای ایرانی را ساقط کرده اند. با توجه به این آمار تلفات و خطری که به باور صدام از طرف انقلابیون متوجه خلبانان تربیت شده در آمریکا در دوره شاه بود او با تحسین و تاکید می گوید «این آدمها واقعا فداکاری می کنند.» در ادامه جلسه درباره زمینگیر شدن تیپ ۳۰ زرهی صحبت می شود و اینکه چطور رزمندگان ایرانی با حملات شبانه این تیپ را منهدم کرده اند و صدام فقط «برای حفظ روحیه و جلوگیری از تاثیر منفی بر روحیه ارتش و تقویت روحیه ارتش ایران» تصمیم می گیرد تیپ ۳۰ در خط بماند تا کسی متوجه آسیب پذیری نیروهای عراقی نشود.

۴۱ سال بعد ارتش ایران می تواند با غرور به این گزارش از تاریخ نگاه کند. شاید سیاسیون مصلحت اندیش با شور دروغین انقلابی نخواستند وطن پرستی ارتش ایران آشکار بشود ولی دشمنان ایران می دانستند که با چه یلانی پنجه در پنجه انداخته اند.  و خورشید پشت ابر نمانده است.

بیان دیدگاه

وب‌نوشت روی WordPress.com.

بالا ↑