این مطلب به صلاحدید سردبیران با تیتر «دولت تسهیلگر یا تحدیدگر» در هفته نامه تجارت فردا شنبه ۱۶ آذرماه به چاپ رسیده است. ولی همانطور که از متن هم پیداست تیتر تنها جاییست که از واژه تحدیدگر استفاده شده است. …
دولتها دو دسته هستند. دسته ای با ذهنیتی برخاسته از این باور که حکومت مالک نهایی همه منابع و دستاوردهای حاصل از آنهاست خود را موظف به این می دانند که مواظب باشند فعالیتی بدون مجوز و تایید ایشان در اقتصاد صورت نگیرد. در این دولتها کارآفرینان و نوآوران معمولا سرکوب می شوند. از تسلای صرب تا استیوجابز سریانی الاصل تا آن صاحب رستوران بدبوی غذای چینی ایشان می دادند که در کشور زادگاهشان کسی مشتاق حمایت از فعالیتهایشان نیست و چه بسا حرکت در مسیر کارآفرینی و نوآوری خشم و غضب حاکمان را هم در پی داشته باشد. دسته دوم اما دولتهایی هستند که خود را تسهیلگر فعالیتهای اقتصادی می دانند. این دولتها مالک منابع نیستند و در فعالیتهای اقتصادی خود را صاحب دستاورد نمی دانند. در ذهنیت ایشان خط مشخصی بین حاکم و مالک وجود دارد و حاکم حق دارد قوانین را جاری کند ولی در خارج از چهارچوب قوانین نمی تواند و نباید کاری به مالک و فعال اقتصادی داشته باشد. این کارآُفرین و کارگرند که در این ذهنیت مالک نهایی دستاورد و دستمزدشان هستند.
تضاد این دو نگرش به فعالیتهای اقتصاد معمولا در وقت بحرانها آشکار می شود. در حالیکه دولت سرکوبگر می کوشد تا مواظب باشد فعالیتی خارج از حوزه حاکمیتش صورت نگیرد و همه چیز را ممنوع و قدغن می کند٬ دولت دوم خود را تسهیلگر فعالیتهای اقتصادی حتی در شرایط بحران می داند. اگر بازارها بخاطر بلای طبیعی تعطیل می شوند جایگاههای جایگزین تعریف می کند. اگر بانکها نمی توانند کار کنند از طریق بانک مرکزی منابع مورد نیاز برای چرخیدن چرخ اقتصاد را فراهم می کند. تصمیم به قطع ارتباط کشور با شبکه جهانی اینترنت باردیگر ثابت کرد که دولت در ایران خود را نه تسهیلگر فعالیتهای اقتصادی بلکه سرکوبگر آنها می داند. قطع دسترسی به شبکه اینترنت اعتراضات به افزایش نابهنگام و نامدبرانه بهای بنزین به یک بحران ملی با خسارتهای گسترده تبدیل کرد. برخلاف باور مسوولان این عکسهای شبکه های اجتماعی نیستند که عمق بحران را نشان می دهند٬ آهسته شدن یا توقف فعالیتهای اقتصادیست که نشان می دهد در بحران هستیم یا نه.
بر خلاف سروصدای رسانه ای جنبشهایی مانند اشغال وال استریت یا قیام ۹۹ درصد همه فعالان اقتصادی و معامله گران بازار مبادله سهام نیویورک همیشه می دانستند که فعالیت بازار ادامه پیدا خواهد کرد. این فعالیتها هرگز اثر اقتصادی واقعی نداشت برای آنکه دولت تسهیلگر علیرغم جنجالها همت خود را وقف ادامه فعالیتها کرده بود. شاید برای همین است که بحران بین المللی مالی سالهای ۲۰۰۷ – ۲۰۰۸ باعث تحولات ساختاری ژرف در اقتصادهای توسعه یافته نشد. یک بحران روی داد٬ دولتها منابع خود را به کار گرفتند تا فعالیتهای اقتصادی در شرایطی از سر گرفته شود که تنها در ایالات متحده آمریکا بیش از یک تریلیون دلار از ارزش داراییهای مالی کاسته شده بود. این تدوام بازارها و فعالیت اقتصادیست که گواه اقتدار یک دولت تسهیلگر است نه توقف آنها.
تصمیم تاسف بار قطع اینترنت را باید از زاویه ای دیگر هم بررسی کرد و آن افزایش ریسک فعالیت اقتصادی در ایران است. دوستی می گفت که قطع دسترسی به موتورهای جستجوگر باعث شد که او نتواند به موقع اطلاعات مورد نیاز مشتریانش را تامین کند. روانشناس عزیزی که از شبکه اینترنت برای ارائه مشاوره به مراجعین فارسی زبان در اقصی نقاط جهان استفاده می کند یادآور شد که مراجعینش دیگر باور ندارند که او می تواند در کنار آنها باشد و به ایشان در مواجه با چالشهای زندگی کمک کند. هر مشاوری در ایران که خدماتش به نوعی وابسته به دسترسی به شبکه جهانی اینترنت است حالا باید در قرارداد هزینه های ناشی از قطع این شبکه را پیش بینی کند. او دیگر مشاوری قابل اعتماد نیست نه بخاطر شخصیت یا رفتارش بلکه بخاطر اینکه در اقتصادی فعالیت می کند که دولت خود مجاز می داند شریان اقتصادی کشور و یک زیرساخت اصلی را به بهانه ای سیاسی و مقطعی قطع کند. رویدادی که آثاری منفی آن ماندگار خواهند بود.
و این چه رویداد تلخیست. هر از گاهی در روند رشد علمی و نوآوری بشری پنجرههایی باز میشود که از آنها میشود دههها و بلکه قرنها به جلو جهید. این مهم نیست که چقدر عقب ماندهایم، این مهم است که از پنجرهای به وسعت تاریخ تمام فرصتهای پیشرو را بسنجیم و از آنها بهره ببریم. با ظهور شبکه جهانی اینترنت چنین فرصتی برای اقتصاد ما فراهم شد. اقتصادی که در آن تنوع کالا و خدمات و سبدهای مصرف وجود دارد، ولی بازارهایش توسعه یافته نیستند. تولیدکننده، کشاورز، هنرمندان و کارشناسان آماده عرضه کالا و خدمات هستند ولی نمیدانند تقاضا را کجا پیدا کنند. از بازارهای بزرگ و سنتی کشور تا جادهها و واگنهای مترو تمام اجزای عرضه بهدنبال تقاضا هستند. اینجاست که جاده برای ما حکم بازار را پیدا میکند و شانه خاکیاش میشود محل پارک و انتهایی که از انبه پاکستانی تا خیار دزفول و گل و سبزی میفروشند. اقتصاد ما نیازمند بازار است. مهمترین کاربرد و موفقیت شبکه جهانی اینترنت گسترش بازارهای مجازی بوده است. گاهی مهم نیست کجا هستید و ساعت چند است، میتوانید آنچه را که میخواهید بخرید. این تقاضا برای عرضهکننده درآمدزاست. از دانشجویی که میخواهد کتابهایش را بفروشد تا بانوی زحمتکش روستایی که ماهها پای دارقالی نشسته است، همه میتوانند از طریق این شبکه خریدار بالقوه کالایشان را پیدا کنند و محصولشان را عرضه کنند. اپلیکیشنهایی که برای تلفنهای هوشمند ساخته شدهاند، توانایی درآمدزایی از همه داراییها و کالاهای احتمالی را افزایش دادهاند.
شبکه جهانی اینترنت نه یک شبکه اجتماعیست نه یک رسانه نه یک ابزار٬ این شبکه یک بازار است٬ یک بازار واقعی و گسترده که در آن همه چیز هست از خریدار تا سرمایه گذار٬ از دانش فنی تا مقررات و مجوزهای لازم برای صادرات به کشور مکزیک. وقتی اقتصاد ایران از ورود به این بازار منع می شود میلیاردها دلار درآمد بالقوه٬ هزاران فرصت جذب سرمایه و کسب دانش از دست می روند. نگاهی به اپلیکیشنی مانند اسنپ یا مامان پز بیاندازید. اینها بازارساز بوده اند. خریداران بالقوه فروشندگان بالقوه را یافته اند و حجم فعالیتهای اقتصادی در حوزه های مربوطه چند برابر شده است. این فعالیتها درآمدزا و اشتغال زا بوده اند. از به آتش کشیدن این بازار خاکستر فقر و بیکاری برجای خواهد ماند نه چیز دیگری. دسترسی بخش خصوصی٬ نوآوران و کارآفرینان ایرانی به شبکه جهانی اینترنت اهمالهای دهه های گذشته در گسترش بازارها و زیرساختها را تا حدی جبران کرد.
تصمیمات سیاسی اخیر ولی نشان داد که هنوز دولت خود را تسهیلگر فعالیتهای اقتصادی نمی داند. بلکه مالکیست که بقیه مستاجر او هستند و در این بازار فقط به فکر نقش دیوارها و ایوانهاست نه آنچه که در حجره ها و برزنها می گذرد. از سرکوب اقتصادی شاید آرامشی موقت در صحنه سیاست حاصل شود ولی نه پایداری و نه رشد نصیب خواهد شد. دو عاملی که فقدانشان فقط به ناپایداری سیاسی خواهد افزود.