نگاه نخست روزنامه جهان صنعت در اولین روز هفته را اینجا بخوانید که درباره چهارشنبه گذشته بورس تهران نوشته ام.
زمانی که شیشههای تالار شیشهای بورس تهران شکسته شد هیچکس تردیدی در ناراحتی تجمعکنندگان نداشت و چیزی که باعث تعجب بود این واقعیت است که ایشان فراموش کردهاند آنها در این بازار سرمایهگذاری کردهاند. شاید خوشایند نباشد ولی بازارهای بورس به داشتن فرشتههای نجات معروف نیستند.
هفته گذشته سقوط شاخص بورس تهران ادامه پیدا کرد. سرعت کاهش (15 درصد ظرف سه ماه) برای بسیاری از سهامداران جزء و سرمایهگذاران حقیقی هشداردهنده بود. بسیاری با مشاهده کاهش پیوسته شاخص تصمیم به فروش سهام خود گرفتند. مراجعه این سهامداران برای فروش سهام بود که ازدحام و سپس تجمع آنها را به دنبال داشت. ایشان شاهد بودند که ارزش سرمایهشان از بین رفته است.
افزایش عرضه سهام در شرایطی که تقاضا برای اوراق بهادار افزایش نیافته است تنها برای بازار یک معنی داشت؛ ایجاد مازاد عرضه. طبیعی است وقتی تعداد فروشندگان از تعداد خریداران بیشتر است، قیمت کاهش پیدا میکند. به این ترتیب قیمت کاهش یافته سهام مختلف کمتر هم شد و رفتار سهامداران به کاهش بیشتر شاخص کل سهام در بازار کمک کرد. مانند هر سرمایهگذاری دیگری ارزش اوراق بهادار نهتنها به میزان بازگشت سرمایه وابسته است بلکه به علاقه سایرین به خرید و سرمایهگذاری در آن نیز وابسته است.سهامداران جزء از این واقعیت به خوبی مطلعند که سهام آنها مطابق قیمت روز بازار ارزش دارد و اگر خریداری نباشد ارزش آن کمتر و کمتر خواهد شد. از این دید تقاضاهای تجمعکنندگان از مسوولان سازمان بورس اوراق بهادار برای ورودی حقوقیها یا شرکتهای سرمایهگذاری و بانکها برای خرید مازاد سهام و حفظ قیمت طبیعی قابل درک است. نکتهای که سهامداران بازار بورس در نظر نمیگیرند این واقعیت است که سرمایهگذاری در نهایت یک تصمیم فردی است و شاید ورود دیگران ولو بانکهای دولتی و شرکتهای سرمایهگذاری نیمهدولتی به عرصه خرید سهام در سطح فعلی قیمتها توجیه اقتصادی لازم را نداشته باشد.نرخ بازگشت سرمایه در هر کشوری تابع شرایط کلان اقتصادی و ویژگیهای ساختاری اقتصاد آن کشور است. اقتصاد ایران اقتصادی است وابسته به درآمدهای نفتی و یارانههای دولتی. دولت و نهادهای دولتی بزرگترین نهادهای اقتصادی کشور هستند. تقریبا هیچ پروژه عمدهای در ایران وجود ندارد که کارفرمای آن دولت نباشد، پروژههایی مانند پدیده شاندیز دربرابر تعدد و حجم پروژههای دولتی رنگ میبازند. در نتیجه این ویژگی اقتصادی شرایط و ویژگیهای فضای کسب و کار توسط دولت تعریف و اعمال شده و میشود. سوددهی و موفقیت مالی صنایع و شرکتهای حاضر در بازار بورس تهران وابسته به توانایی دولت در حمایت از ایشان است. امروز برای کمتر کسی این شک وجود ندارد که هم دولت و هم بانکهای وابسته به دولت دیگر توان سابق را در حمایت از صنایع ندارند.ظرف شش ماه گذشته شرایط کلان اقتصادی ایران دگرگون شده است. کاهش 65 درصدی بهای نفت در بازارهای جهانی به معنای کاهش درآمدهای نفتی دولت و در نتیجه کاهش تواناییاش در حمایت از صنایع بوده است.
سال 1394 برای بسیاری از شرکتها با مراجعه ماموران دولت برای اخذ مطالبات دولتی و تسویه حساب شروع خواهد شد. پرداخت یارانه انرژی به بخش تولید کاهش پیدا خواهد کرد و هزینه برخی فعالیتهای تولیدی افزایش مییابد. در این فضا هیچ سرمایهگذاری نیست که نداند نرخ طبیعی بهره سرمایهگذاریهای انجام شده کاهش پیدا خواهد کرد و سود صنایع حاضر در بازار بورس از میزان پیشبینی شده کمتر خواهد بود.
به کاهش بهای نفت واقعیت ادامه تحریمهای بینالمللی علیه اقتصاد ایران را اضافه کنیم. برخلاف خوشبینیها در نیمه دومین سال ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی تحریمها هنوز برقرار هستند و به نظر نمیرسد یکشبه برداشته شوند. گویا فعالان اقتصادی و تحلیلگران تازه دارند متوجه میشوند فرآیند لغو تحریمها پیچیده و وقت گیر خواهد بود در نتیجه افزایش ناگهانی در حجم مبادلات خارجی پیشبینی نمیشود. طبیعی است که تحلیلگران و کارشناسان اقتصادی فکر کنند بهرهوری و تولید در اقتصاد ایران تغییر ناگهانی نخواهد داشت و کاهش توانایی حمایت دولت از شرکتهای حاضر در بورس جبران نخواهد شد.
در هر بازار بورسی مجموعه این عوامل به این معناست که سهام و اوراق بهادار آن بازدهی پیشبینی شده را نخواهند داشت. مانند هر بازاری بورس تهران گذار به نقطه تعادل جدید را شروع کرده است، بسیاری با عرضه سهام خود در بازار این گذار را تسهیل کردهاند. خریداران حقوقی میدانند که تعادل جدید در بازار هنوز برقرار نشده و در نتیحه کاهش قیمتها ادامه خواهد داشت.تجمع روز چهارشنبه تجمع کسانی بود که نمیخواستند باور کنند شاخص بازار میتواند سقوط کند و باعث ضرر ایشان بشود. تقاضای ایشان برای مداخله دولت و خریداران حقوقی گرچه قابل درک است ولی مطابق منطق بازار نیست. دولت مسوول خیلی چیزهاست ولی در هیچ جای جهان دولتها مسوول حفظ شاخص بازار بورس نیستند، برعکس ایشان دست بازار بورس را در تحول و تغییر باز میگذارند تا بهترین سیگنال قیمتی ممکن را برای ارزش سرمایهگذاریها در اختیار داشته باشند. ارزش سرمایهگذاری در بازار بورس در حال حاضر در حال تغییر و انطباق با شرایط جدید اقتصاد کلان کشور است. سهامداران جزء به جای هجوم برای فروش سهام که سقوط بیشتر شاخص را به دنبال خواهد داشت شاید بد نباشد که صبر پیشه کنند تا تحولات بازار و تغییر شرایط اقتصاد کلان کشور کامل شوند. خرید و فروش سهام خرید و فروش دلار نیست.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟