.یادداشتم برای شماره 162 تجارت فردا را اینجا هم می توانید بخوانید درباره این پرسش است: » آیا دولت به تنهایی می تواند همه مشکلات انباشت شده اقتصاد ایران را حل وفصل کند؟» پاسخ نه است. دولت سوپرمن نیست. نه حق دارد که فکر کند هست و نه ما باید فکر کنیم که هست.
پرسش: آیا دولت به تنهایی می تواند همه مشکلات انباشت شده اقتصاد ایران را حل وفصل کند؟
پاسخ: نه! حتی پرسیدن این پرسش از تفکری می آید که دولت را مسوول همه چیز و مرکز حیات اقتصادی کشور می داند. دولت هیچوقت همه اقتصاد نبوده است این درست است که دولت مالک بزرگترین بخش اقتصاد بوده است و هنوز بخش بزرگی از آن را از طریق یک دستگاه دیوانسالاری عریض و طویل در معرض فساد و مظنون به ناکارآیی اداره می کند. ولی در اقتصاد این مالکیت به معنای این نیست که دولت اقتصاد است. اقتصاد برآیند فعالیتها و تصمیمات همه نهادها، بنگاهها، خانوارها و افراد در جامعه هستند. دولت بدون ایشان نمی تواند کاری کند.
نکته دیگری که در این پرسش برای من جالب است این انتظار است که دولت بتواند همه مشکلات اقتصادی کشور را حل بنماید. کدام دولت می تواند چنین کنند؟ نکته جالبی در فرهنگ ما هست و آن باور به بی حد بودن توانایی صاحبان قدرت است. گویی هر حاکمی قرار است رستم داستان باشد و دستان سام. دولتها قرار است بتوانند هر کاری را انجام دهند و بر هر چالشی غلبه کنند. شاید به همین جهت است که در فرهنگ ما واژه «کم آوردن» وقتی استفاده می شود که حد توانایی یک فرد آشکار می شود. گویی می خواهیم با تمسخر به آدمها یادآور بشویم که چیزی هم وجود دارد که نمی توانند انجام بدهند و تلاش آنها را برای انجام آنچه که می توانسته اند را هیچ بدانیم. دولت سوپرمن نیست و نبوده است و نخواهد بود. دولت مجموعه ای از آدمهاست که در شرایط حاضر و فضای فعلی کسب و کار در کشور به فعالیت مشغولند. آنها نمی توانند به تنهایی همه مشکلات انباشت شده اقتصاد ایران را حل کنند.
به هر دولتی انتقاداتی وارد است، که همیشه بیان می شوند. به دولت فعلی هم چنین انتقاداتی وارد می باشد. ولی قبل از ورود به نقد می خواهم نکته ای را یادآوری کنم که در هیاهو و جنجالهای روزمره ممکن است فراموش شود: دولت فعلی قهرمانانه مذاکرات هسته ای را به نتیجه رساند. همانظور که رویدادهای روزهای اخیر نشان داده اند این دستاورد کمی نبوده و نیست. در فضایی که سوءظن و بدگمانی نسبت به دول بیگانه وجود دارد و هستند گروههایی که از سیاست خارجی درکی متناسب با شرایط روز ندارند نمی توان بزرگی این دستاورد را کتمان کرد. این دستاورد آسان به دست نیامد. دولت و افراد بسیاری با تمرکز بر روی هدف از کلیه ابزارهای ممکن برای رسیدن به آن در چهارچوبی که شرایط اقتصادی سیاسی ایجاد کرده بودند استفاده کردند. تحریمها و موانع ایجاد شده بر سر راه برنامه هسته ای ایران یکی از بزرگترین چالشهای به یادگار مانده برای دولت فعلی بود و پیدا کردن راه حل آن دو سال طول کشید و اجرایی شدن راه حل هنوز تمام نشده است.
به این نکته اشاره کردم چون باید به خواننده گرامی یادآور شد مشکلات اقتصادی با دیواری که وسط جاده می کشند فرق دارند. آنها را نمی شود به ضرب کلنگ یا با استفاده از نیروی ماشین آلات محو کرد و به کناری زد، طوری که مسافر بعدی اصلا نداند اینجا روزی دیواری بوده است. ناهنجاریهای اقتصادی در کشور محصول و برآیند روابط اجتماعی اقتصادی، مقررات و قوانین نادرست، فساد اداری و فسادپذیری مجریان قانون هستند. باید به خواننده گرامی صمیمانه بگویم که هم او و هم من هر دور بخشی از مشکل اقتصادی کشور هستیم. این مشکلات نتیجه رفتارها و انتخابهای ما هم هستند. متاسفانه منتقدان و کارشناسان معمولا توپ را به زمین دولت می اندازند تا بگویند که تقصیری متوجه آنها و مردم نیست. چطور مردم می توانند مقصر باشند؟ آنها که قدرت حاکمان را ندارند. واقعیت چیز دیگریست.
بسیاری می گویند در کشور فساد اداری وجود دارد چون درآمد کارمندان و حقوق بگیران کافی نیست. این واقعیتیست غیرقابل انکار، ولی اینکه فساد اداری را فقط محصول کمی درآمد بدانیم ساده اندیشیست. در کشور فساد اداری وجود دارد چون در فرهنگ ما هم عناصری هست که دریافت هدیه برای انجام وظیفه را روا می داند و دادن هدیه را برای سپاسگذاری از کسی که لطف کرده لازم می داند. ضمن آنکه بسیاری از کسانیکه فساد اداری را تجربه کرده اند دیده اند آنانکه شیرینی می گیرند معمولا فقیر نیستند. ولی ما از فقر یک دلیل موجه برای توجیه فساد اداری می سازیم تا هرگز به سهم خودمان در ایجاد آن اعتراف نکنیم. حالا از دولت می خواهیم که به فساد اداری پایان بدهد. آیا دولت می تواند تمام روابط اجتماعی و فرهنگ آنرا بازنویسی کند؟ اگر شما به این سوال پاسخ مثبت می دهید نه از روند شکل گیری روابط اجتماعی اطلاع دارید و نه می دانید فرهنگ یعنی چه!
مشکلات انباشت شده اقتصاد در کشور نیازمند راه حل هستند، اجرای راه حلها نیازمند زمان. اجرای این راه حلها همچنین نیازمند یک اجماع فراگیر است. بعنوان مثال در 6 سال گذشته بحث آزادسازی بهای بلیط هواپیما مطرح بوده است. میلیاردها تومان زیان انباشته صنعت هواپیمایی، کیفیت پایین خدمات و کهنسال بودن ناوگان اجرای این کار را لازم کرده بود. ولی 4 رییس سازمان هواپیمایی کشور آمدند و رفتند تا این راه حل مدون و طراحی شد و به اجرا گذاشته شد. تازه هنوز صنعت هواپیمایی نه زیان انباشته اش را جبران کرده است و نه تغییر خاصی در شرایط ایجاد شده است. تنها راهی برای حل مشکلات ناشی از یک سیاست غلط و یک رفتار نابهنجار اقتصادی باز شده است. راهی که در اجرا با مخالفتهای سیاسی فراوانی مواجه بوده و هست. از مدافعان مصرف کنندگان تا کسانی که نمی خواهند بپذیرند کم درآمدی نمی تواند هر رانتی را توجیه کند.
آنچه که دولت می تواند انجام بدهد خیلی زیاد نیست. و این نه بخاطر این است که دولت نمی خواهد، یا اعضای هیات دولت نمی خواهند. واقعیت اینجاست که دولت توانایی محدودی در تغییر شرایط و رفتار مصرف کننده و تغییر الگوی اقتصادی در کشور دارد. برای همین است که ماهواره قدغن است ولی شبکه های ماهواره ای فارسی زبان رو به افزایش. برای همین است که در دهه شصت و هفتاد داشتن دستگاه پخش ویدیو ممنون بود ولی در خیابان جمهوری دستگاه پاک کننده نوار را می شد به راحتی خرید. علیرغم همه بگیر و بببندها مصرف کننده ای که بخواهد قیمت کالای ممنوعه را بدهد آنرا پیدا می کند و هیچ دولتی هم نمی تواند جلوی آنرا بگیرد.
با اینحال آنچه که دولت می تواند انجام بدهد همچنان مهم است و شاید مهمترین و ضروریترین کاریست که می توان انجام داد. دولت می تواند فعالیتهای اقتصادی را تسهیل کند و نگرش به فضای اقتصادی در کشور را تغییر بدهد. دولت باید بپذیرد که مرکز اقتصاد کشور نیست ولی در عین حال تنها نهادیست که می تواند زیرساختهای لازم برای فعالیتهای اقتصادی را ایجاد کند، بهبود ببخشد و گسترش دهد. مدیرانی که دولت به کار می گمارد فرهنگ اقتصادی کشور را شکل می دهند. اگر ایشان کارا و فعال باشند در فرهنگ کسب و کار کشور این تغییر مشاهده خواهد شد. دولت با فعالیتهایش می تواند استانداردها را تعیین کند. بسترسازی و تغییر فضای کسب و کار در کشور کار کمی نیست. چنانچه دولت بتواند با موفقیت این تغییر را آغاز کند آنگاه می توان به ایجاد تعادل و توازن جدیدی در فضای اقتصادی کشور امیدوار بود که مقدمه حل مشکلات انباشت شده است.
دولت نمی تواند همه مشکلات انباشت شده را حل کند ولی می تواند راه حل مشکلات توسط مردم و بنگاههای اقتصادی را باز کند و این خود کاریست در خور رستم داستان و انجام آن به نهایت توانایی، دانش و ظرافت و در یک کلام یک دولتمرد واقعی احتیاج دارد. انتظارات از دولت را باید متناسب با واقعیتهای اقتصادی و تعریف واقعی این نهاد شکل داد تا چنین دولتمردانی اجازه ظهور و فعالیت داشته باشند.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟