نیاز به ترمیم افق اقتصادی کشور

(بعنوان سرمقاله روز سه شنبه بیست اردیبهشت ماه روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شد.)

در روزهای اخیر بسیاری از تحلیلگران اقتصاد ایران با دقت و موشکافی در حال تعقیب تحولات بازار بورس اوراق بهادار هستند. در کنار تحولات این بازار در هفته های گذشته شاهد نوسان در قیمت طلا و سکه در بازار طلا بودیم، پاسخ بانک مرکزی و مجموعه اقتصادی کشور به این تحول افزایش عرضه سکه بهار آزادی و شعب عرضه کننده آن بوده است. نکته جالب اینجاست که کمتر کسی تحولات این دو بازار را مرتبط می داند و نقش مصرف کننده ایرانی را درنوسانات این دو بازار در نظر می گیرد. سوال این است که آیا مصرف کننده ایرانی در حال واکنش نشان دادن به تغییرات افق اقتصادی کشور است؟

طی هفته های گذشته بازار بورس اوراق بهادار و بازار طلا هر دو در حال نوسان بودند. در حالیکه شاخص بورس در ابتدای سال جاری بازدهی میانگین روزانه ای معادل یک درصد را داشت در پایان فروردین ماه افت شدیدی را آغاز کرد؛ که آنرا به نقطه شروعش در سال جاری بازگرداند. از سوی دیگر بنا به باور صاحبنظران در دو سال گذشته بازار بورس رشد پیوسته و چشمگیری داشته است، ( 57.4 درصد در سال 88 و 85.8 درصد در سال 89). افزایش و کاهش یک شاخص در بازار امری طبیعیست اما چیزی که در اینجا نگران کننده است، اندازه این افت و خیزهای شاخص بازار است. یک افزایش 13 درصدی و بدنبال آن یک کاهش هفت و نیم درصدی بهیچوجه رویدادی معمولی و روزمره نیست. و نمی توان و نباید از کنار آن بسادگی گذشت. سوال اصلی اینجاست آیا نوسانات اخیر نتیجه تغییر رفتار چند بازیگر عمده هستند؟ یا نتیجه تغییر رفتار چند هزار نفر سهامدار خرده پا که از طریق بازار بورس در حال حفظ ارزش پس اندازهایشان هستند؟

در بازار طلا بهای سکه بهار آزادی در حال افزایش مستمر بوده است. بهای سکه بهار آزادی از 288 هزار تومان در آغاز سال 89 به 435 هزار تومان در اسفندماه این سال رسید و 52 درصد افزایش پیدا کرد. از ابتدای سالجاری بهای سکه بهارآزادی تا 475 هزار تومان افزایش پیدا کرده است و اکنون به کمتر از 455 هزار تومان کاهش پیدا کرده است. جالب است که افزایش بهای مبادله طلا در این بازار همزمان با افزایش شاخص بازار بورس کشور بوده است. در واکنش به نوسانات بازار طلا بانک مرکزی به افزایش عرضه اقدام کرد و حتی تا آنجا پیشرفت که اعلام کرد در سوپرمارکتهای کشور هم سکه بهار آزادی را عرضه خواهد کرد. اما نمی توان تصور کرد که افزایش 52 درصدی بهای سکه بهار آزادی در سال 89 تنها بخاطر کمبود عرضه آن بوده است. بنظر می رسد که تقاضا برای خرید سکه بهار آزادی تغییر کرده است و شدیدا افزایش پیدا کرده است.چنین تغییری در تقاضا برای سکه بهار آزادی تنها می تواند ناشی از تغییر در عوامل تعیین کننده این تقاضا باشد.

بسیاری از اقتصاددانان و ناظران اقتصاد کشور باور دارند که تقاضا برای طلا و بخصوص سکه بهار آزادی تقاضا برای سرمایه گذاریست. در یک بازار پر از نوسان خانوارهای ایرانی همیشه بدنبال تبدیل نقدینگی خود به کالایی بوده اند که ارزشش در نتیجه نوسانات اقتصادی کاهش پیدا نکند. به این ترتیب ارزش پس اندازهای خود را ثابت نگه می دارند. وقتی که در سالهای گذشته بر روی روند نرخ پس انداز در ایران در دهه شصت و هفتاد کار می کردم یکی از نکات جالب توجه نوسان شدید این نرخ و حجم پس اندازهای بانکی در دهه شصت بود، دهه ای پر از تلاطم اقتصادی. این نوسانات باعث شده بود تا مصرف کننده ایرانی پیوسته در حال پیدا کردن جایگزین مناسبی برای نقدینگی خود باشد؛ از پیشخرید سکه و فرش تا حواله ماشین و ارز. آیا در حال تکرار آن دوران نیستیم؟

 اگر بپذیریم که نوسانات بازار بورس نتیجه رفتار هزاران سهامدار خرد فعال در این بازار است و اگر به نوسانات بازار طلا توجه کنیم می توانیم نوسانات در این بازارها را ناشی از تغییر ساختاری رفتار مصرف کننده ایرانی بدانیم. خانوار ایرانی بدنبال پیدا کردن جایگزینهای مختلفی برای پس اندازهای نقدی خود است و می کوشد که ارزش پس اندازهایش را در برابر تحولات اقتصادی بیمه کند. به دلیل کشش کم بازار ارز و مسکن خانوار ایرانی فعالیت خود را در بازارهای طلا و بورس متمرکز کرده است. در نتیجه نوسانات در هر دو بازار ناشی از افزایش در تقاضاست. افزایش که خود بخاطر تغییر افق ریسک اقتصاد کشور رخداده است. در شرایط فعلی تلاش برای حفظ ثبات بازار از طریق افزایش عرضه یک راه حل کوتاه مدت است. اگر افزایش در تقاضا برای پس انداز به طلا متوقف نشود، افزایش عرضه طلا مانع افزایش قیمت طلا نخواهد شد. اگر با دقت بر فعالیتهای بازار بورس نظارت نشود، امکان شکلگیری حباب قیمتی در این بازار وجود دارد. امری که می تواند به نابودی سرمایه هزاران خانوار ایرانی منجر شود.

در چنین شرایط بجای تمرکز بر یک یا دو بازار کشور نیاز به ثبات در سیاستگذاری کلان دارد. و بجای بیم از شوکهای جدید و صحبتهای کلی درباره سیاستهایی که مردم با آنها آشنایی ندارند، افکار عمومی نیاز به اطلاعات دقیق، بروز و جزیی از تحولات اقتصادی دارند. فراموش نکنیم در اقتصاد تصمیمات یک خانوار تنها وابسته به واقعیتهای اقتصادی نیست بلکه تابعی از تصویریست که خانوار ایرانی از آینده دارد. در شرایط فعلی بنظر می رسد این تصویر بطرز نگران کننده ای تغییر کرده است. و برای جبران اثرات این تغییر شفاف سازی تنها راه حل ممکن و موثر است.

1 پاسخ به ‘نیاز به ترمیم افق اقتصادی کشور

Add yours

بیان دیدگاه

وب‌نوشت روی WordPress.com.

بالا ↑