برای شماره چهاردهم هفته نامه حمل و نقل نوشتم.
اگر در صنعت حمل و نقل فعال باشید می دانید که بهای همه حاملهای انرژی: بنزین، گازوییل و سوخت هواپیما افزایش پیدا کرده اند و در نتیجه یارانه پرداختی به این حاملها کاهش پیدا می کند. نکته ای که اشاره به آن خالی از لطف نیست این واقعیت است که در حالیکه در صنعت حمل و نقل در جهان قیمتهای اسمی و واقعی حاملهای انرژی کاهش یافته اند، به لطف نظام قیمت گذاری و پرداخت یارانه در کشورمان در حال حاضر صنعت حمل و نقل در ایران با افزایش قیمت اسمی سوخت و هزینهای اسمی خود مواجه شده است. گسست بین صنعت ملی حمل و نقل و صنعت جهانی حمل و نقل در کشور ما محدود به نظام قیمتها نیست ولی این گسست در این مقطع نمادیست از ریشه برخی از چالشها و معضلات در این صنعت.
بیایید نگاهی به واقعیتهای موجود در بازار جهانی حمل و نقل بیاندازیم. هم زمان با افزایش بهای نفت و افزایش قیمت حاملهای انرژی در هر سه شاخه حمل و نقل سرمایه گذاری به منظور افزایش بهره وری مصرف انرژی و طراحی و توسعه فن آوریهای کارآمد در مصرف انرژی آغاز شد. حال آنکه در کشور ما به لطف افزایش قیمت نفت و بی نظمی مالیه عمومی هرگونه انگیزه در میان دولتمردان برای حذف یارانه سوخت و حرکت به سمت مکانیسم بازار از بین رفت. در حالیکه صنعت جهانی حمل و نقل به طرف کاراتر شدن پیش رفت صنعت ملی حمل و نقل در ایران معتاد به یارانه های سوخت دلیل و انگیزه ای برای کارآمد شدن نداشت. کارآمدتر شدن فن آوری مصرف سوخت در نهایت سهمی در آهسته کردن رشد تقاضا برای انرژی در جهان داشت که کاهش بهای نفت را بدنبال داشت. آیا ما می توانیم ادعا کنیم تقاضا بخش حمل و نقل برای انرژی در کشورمان کاهش یافته است یا آهسته تر رشد می کند؟
حالا در حالیکه شرکتهای حمل و نقل در سایر کشورها در حال بازنگری در استراتژی مدیریتی خود و تخصیص مجدد اجزای ناوگانشان هستند، ما نگران افزایش هزینه ها هستیم. این شرکتها می توانند از بخشی از ناوگان پرمصرفشان برای مدت طولانیتر استفاده کنند و از سوی دیگر حاشیه سود بیشتری را در استفاده از واحدهای محهز به فن آوری جدید داشته باشند. حال آنکه در این مقطع صنعت حمل و نقل ایران در حال حرکت در جهت عکس است. بنظر می رسد هیچوقت در زمان حال به لطف سیاست قیمت گذاری ثابت و یارانه های گوناگون این صنعت در شرایطی قرار نمی گیرد که بتواند از تجربه شرکتهای حمل و نقل در سایر نقاط جهان استفاده کند.
شاید باید این گسست را هم به هزینه های پنهان سیاست یارانه ای و قیمت گذاری ثابت حاملهای انرژی استفاده کرد. سیاستی که هیچ انگیزه ای برای مدیران صنعت برای استفاده از الگوهای جهانی باقی نمی گذارد و باعث می شود تا آنها با روندی از رویدادهای مواجه باشند که شباهتی به روند جهانی تحولات ندارد.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟