از رواداری تا همزیستی برابرانه

آتلانتا پایتخت جنوب آمریکاست. نه همه جنوب جغرافیایی بلکه آن جنوب تاریخی که تقدیرش را به داغ برده داری تیره کرد. این پایتخت بودن یعنی آتلانتا پایتخت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی این هویت تاریخی هم هست. در نتیجه پایتخت جنوب برده دار، پایتخت جنبش مدنی برای حقوق برابر و محل اولین نهادهای دانشگاهی آمریکاییان آفریقایی تبار هم هست. زندگی در اینجا می تواند خیلی آموزنده باشد. پی بی اس تقریبا هر هفته برنامه ای درباره بخشی از تاریخ جنوب دارد که به زندگی اقلیتهای نژادی در این منطقه می پردازد.
محتوای این برنامه ها خیلی جالبند و تصویر دقیقی از پویندگی اجتماعی و اقتصادی در جنوب ترسیم می کنند. مثلا این واقعیت مارگارت میچل نویسنده بربادرفته یکی از حامیان سیاهپوستان در شهر بود و به بیمارستان آنها کمک می کرد شاید در 2015 خیلی مهم نباشد ولی در 1935 کار مهم و سترگی بوده است. مستند امشب درباره «قطار زیرزمینی» می باشد که شبکه فراری دادن برده ها از جنوب به شمال بوده است.
این برنامه ها برای من یک جور دوره آموزشی هستند. درسهای همزیستی اروپاییان و آفریقاییان در این منطقه منحصر به قرن نوزدهم یا بیستم نیست. بنظر من این درسها برای همه ملتها که تنوع قومیت و باورها دارند لازم هستند. همزیستی فقط به معنای تحمل یکدیگر نیست بلکه به معنای درک متقابل است.
موفقیت جنبش مبارزه مدنی برای حقوق سیاهپوستان با اصلاح قانون اساسی و معرفی قوانین حامی اقلیتها پایان پیدا نکرده است. سفیدپوستهای فردای امضای این قوانین بیدار نشدند تا شهروندان درجه دو سابق را در آغوش بگیرند و به آنها ورود به جامعه درجه اولها را تبریک بگویند. موفقیت این جنبش در تعریف چهارچوبی برای همزیستی مسالمت آمیز بود تا برابری تحقق پیدا کند. هنوز در سال 2015 می توان پیشداوریها را دید و تبعیض ناشی از آنها را لمس کرد. 150 سال از پیروزی شمال در جنگ داخلی می گذرد و از راهپیمایی در شهر سلما در آلاباما 50 سال ولی برابری واقعی و همزیستی برابر هنوز کاملا محقق نشده اند.
در دوره مدیریت منطقه ای در سال گذشته شهردار جانز کریک، شهر کوچکی در شمال بخش فولتون حرف جالبی زد «جنبش رواداری نژادی را قانونی کرد، همزیستی برابرانه و برادرانه چیزیست که ما به آن خواهیم رسید. این اشتباه است که رواداری را با همزیستی اشتباه بگیریم. رواداری یعنی تحمل تفاوت ناخوشایند، همزیستی برابرانه یعنی پذیرفتن تفاوتها بعنوان بخشی از واقعیت اجتماعی». از رواداری به همزیستی می رسیم ولی با پذیرفتن تفاوتها.
آتلانتا هنوز دارد این راه را می پیماید و تجربه این تحول خیلی جالب است.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com. قالب Baskerville 2 از Anders Noren.

بالا ↑

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: