حدود ده هفته پیش یک ایمیل از طریق یکی از شبکه های اجتماعی حرفه ای دریافت کردم. مدیری از طرف یکی از شرکتهای تهیه مواد درسی تماس گرفته بود. رزومه مرا دیده بود و فکر می کرد من بتوانم یک سمینار آنلاین برای دانشجویان کارشناسی ارشد درباره اقتصاد محیط زیست و منابع طبیعی طراحی کنم. بعد از دو جلسه مکالمه تلفنی قرار شد من اینکار را انجام بدهم. برایم قراردادی ارسال شد و من کار را شروع کردم.
انجام پروژه بصورت آنلاین بود و ما هر هفته یک یا دو جلسه بررسی و اصلاح مطالب را داشتیم. مدولهای و محتوای درسی آنها را تهیه و تنظیم کردم و کار را حدود دو هفته پیش تحویل دادم و یک پیش فاکتور برای خدمات ارائه شده ارسال کردم. بعد از واحد حسابداری تماس گرفتند و گفتند که یک فرم ناقص بوده است. فرم را مجددا ارسال کردم. سه روز بعد از این داستان وقتی صندوق پستی را باز کردم دیدم یک نامه دریافت کرده ام. محتوای نامه چک شرکت به مبلغ توافق شده در قرارداد بود.
راستش را بخواهید من هیچ ملاقات جضوری با هیچکدام از آدمهای این شرکت نداشته ام و تمام تعاملات ما از طریق پست الکترونیکی و تلفن بوده است. مدیر پروژه در ایالت نیویورک مستقر است و دستیارش در مونترال کانادا با این حال ما سه نفر از طریق شبکه های اجتماعی و ایمیل و تلفن یک پروژه را کامل کرده و تحویل دادیم. راستش را بخواهید حتی یکبار هم از ذهن من نگذشت که نخواهند حق مشاوره این پروژه را پرداخت کنند یا مرا «اذیت کنند».
این تجربه را با تجربه های تلخ بسیاری از دوستانم و حتی تجربه های خودم در ایران مقایسه می کنم. جایی که علیرغم آشنایی، قرارداد و توافق و تفاهم و انجام تعهدات در بسیاری از اوقات رویدادها در پرده ای از دروغ و نادرستی اتفاق می افتادند و در نهایت ضرر هنگفتی هم به فرد مشارکت کننده تحمیل می شود. جالب اینجاست که در این فضا دروغها بهانه شیادی و توجیه سوء استفاده ها و خیانت به اعتماد و اطمینان طرفین معامله است. انگار آدمهای در فضایی از توهمات زندگی می کنند. داستانهای تخیلی تعریف می کنند و بعد بر اساس آن تخیلات که ربطی به دنیای واقعیت ندارند زشت ترین اعمال را توجیه می کنند. آیا شما هم چنین تجربه ای داشته اید؟
حالا در کدام فضای کسب و کار شما مایل به کار هستید؟ فضایی که افراد متعهد به حرف و گفته خود هستند یا فضایی که افراد علیرغم همه جور ضمانت ممکن باز درصدد فریب هستند و می کوشند با بلوف زدن و قلدری شرایط را به نفع خود تغییر بدهند حتی اگر در نتیجه این کار افرادی که با آنها ادعای شراکت داشته اند متضرر شوند. انگار ارتباطات و اعتمادها یک بار مصرف هستند و قرار نیست ادامه داشته باشند. یک نکته جالب برای من در این سوی دریا این است که هر وقت کسی از دوستانم یا حتی خودم در کاری خوب بوده ایم تا سالهای بعد هم از طرف آن پیمانکار پیشنهاد کار دریافت می کنیم. چند ماه پیش که به من پروژه ای ارجاع شد از طرف کسی بود که 6 سال پیش با او کار کرده بودم و می خواست بداند وقت دارم که یک مدل تحلیل رفتار مصرف کننده در بازار سفرهای هوایی برایش بسازم یا نه.
من پاسخ خودم را به سوالی که پرسیده ام می دانم. برایم مهمترین درس این تجربه درک این واقعیت بود که فضای سالم کسب و کار اولین شرط توسعه و اولین پیشنیاز رشد اقتصادیست. بسیاری از کشورهای موفق در دنیای اقتصاد کشورهایی نیستند که از منابع طبیعی سرشار برخوردار باشند. ظریفی می گفت تنها اختراعات سوییسیها عبارت است از پنیر و ساعت. با اینحال سوییس به واسطه یک سیستم بانکی قوی و متکی به اصول کسب و کار سالم در فضایی که حقوق مالکیت محترم شمرده می شود یکی از اصلی ترین کشورهای جذب کننده سرمایه است.
کشورهایی که به غنای منابع طبیعی خود می بالند و در چهارراههای جهان قرار دارند و تمدنی کهن و اصیل دارند گاهی از این نکته غافلند که در کسب و کار عمل به تعهد جذابترین ویژگی و سلامت رفتارها پرارزش ترین ثروتهاست. نکته ای که بسیاری از بظاهر فعالان اقتصادی در تهران و سایر شهرها فراموش می کنند که سوءاستفاده یک فعالیت اقتصادی نیست، یک جرم اقتصادی می باشد و حتی در کوتاه مدت بیشترین ضرر را به آینده اقتصادی این افراد می زند. فعالیتهای اقتصادی در کشورهایی رخ می دهند و ادامه می یابند که از فضای سالم کسب و کار برخوردارند و نه در کشورهایی که فضا به دلیل دروغها و شیادیها مسموم و غیرقابل اعتماد و اتکاست.
در قرآن آیه اول سوره انعام به کسانی که ایمان آورده اند گفته به تعهدات خود عمل کنید. فقط هم این جا نیست. آیه های دیگری هم با این مضمون هست. یعنی ما ملت در جمهوری اسلامی ایمان درست و حسابی هم نداریم. این آیه را اول از همه باید برای دولت جمهوری اسلامی و همه کارکنانش هم خواند که بد قول ترین و بد عهد ترین پیمانکاران خود دولت است. کار انجا می دهی پول نمی دهند. یا با چندین ماه تاخیر می دهند یا ایراد بنی اسرائیلی می گیرند که بخشی از حقت را بخورند. در قرآن هست که اگر مردم تقوا پیشه کنند درهای برکات آسمان و زمین به روی آنها باز می شود. همین تعهد داشتن تقوا است دیگر. متاسفانه مسلمان نیستیم. فقط ادعا گوش فلک را کر کرده است.