پنجاه سال بعد از کندی

همه حواسها پرت ژنو است و ما اینجا نشسته ایم. تاریخ در حال رویدادن است و می شود از تاریخ رویداده حرف زد. پنجاهمین سالگرد ترور جان اف کندی این هفته بود. پنجاه سال پیش اولین رییس جمهور کاتولیک مذهب آمریکا که ایرلندی تبار بود در شهر دالاس ترور شد. یکی از جاهایی که در دالاس توریستهای خیلی به آن سر می زنند موزه کندیست و نقطه ای که مورد اصابت گلوله قرار گرفت. آیا واقعا اسوالد از پنجره انبار کتاب شهر دالاس به او شلیک کرد؟ یا کسی از پشت محوطه پوشیده شده با چمن سبز او را مورد هدف قرار داد؟ چرا هنوز پنجاه سال بعد از مرگ کندی جامعه آمریکا شیفته او مانده است و رسانه های آمریکایی یک هفته را به یادبود او اختصاص می دهند؟ برخی از این پرسشها پاسخی ندارند و برای پاسخ به بعضی از آنها باید شرایط زمان و مکان در دهه شصت ایالات متحده آمریکا و جهان را بخاطر آورد. John_F._Kennedy,_White_House_color_photo_portrait

اول. جان اف کندی (جی اف کJFK ) که بود؟  خواهران و برادران متعددش  او را جک صدا می زدند. او دومین پسر جوزف کندی مرد مقتدر شهر بوستون  بود. جو کندی با استفاده از ثروت خانوادگیش وارد سیاست شده بود و مصمم بود یکی از پسرانش را به کاخ سفید برساند. در آستانه جنگ جهانی دوم سفیر ایالت متحده در دربار سنت جیمز (بریتانیا) شد تا اشراف انگلیسی ناچار بشوند مجیز یک ایرلندی کاتولیک مذهب را برای حفظ اتحاد بریتانیا و آمریکا بگویند. هم در ایالات متحده و هم در بریتانیا کندیها تازه بدوران رسیده قلمداد می شدند. طبقه برگزیده جامعه سفیدپوست، انگلیسی و پروتستان بود. ایرلندیها به فقر و همه صفاتی که همراه آن می آمد معروف بودند. کندیهای علیرغم ثروتشان نماینده غیرخودیهای جامعه بشمار می آمدند. وقتی جنگ آغاز شد جو در فرستادن پسرانش به جبهه تردید نکرد. جو، پسر اولش، خلبان شد و به انگلستان رفت و در حین یک ماموریت جنگی کشته شد. جک وارد نیروی دریایی شد و فرمانده یک قایق اژدرافکن در اقیانوس آرام شد و بعد از آنکه یک ناوشکن ژاپنی قایقش را دو نیم کرد شنا کنان خود و خدمه اش را نجات داد. سال بعد از جنگ جک وارد سیاست شد، اول نماینده کنگره و بعد سناتور ایالت ماساچوست شد. در سال 1960 مبارزه انتخاباتیش را برای کسب مقام ریاست جمهوری شروع کرد. زمانیکه جان اف کندی بقدرت رسید جنگ سرد، رقابت در فضا و تنشهای اجتماعی جامعه آمریکا به اوج رسیده بودند. عصر جدیدی در حال آغاز بود و کندی جوان با آن لبخند جذابش نماینده پیشرفت و دنیای جدید بود.

دوم. زمانه کندی:  زمان تغییر زمان آسانی نیست.  «آنانیکه انقلاب بدون خشونت را غیرممکن می کنند انقلابهای خونین را غیرقابل اجتناب می کنند» کندی در جامعه ای بقدرت رسید که هنوز تبعیض نژادی در بخشی از ایالاتش یک روال قانونی بود. برابری بین اقلیتهای ساکن آن وجود نداشت، تامین اجتماعی یک سیستم ابتدایی بود و آمریکاییان صدای سیگنال ماهواره های شوروی را بیشتر از ماهواره های آمریکایی می شنیدند. حتی اگر برنامه کندی تغییر مسالمت آمیز نبود، مقتضیات جنگ سرد تغییر تدریجی و مسالمت آمیز را تنها گزینه ممکن می کرد. زمان او همراه  شد با آغاز حذف تبعیض نژادی و اجرایی شدن قوانین حقوق مدنی و بحث تصویب قوانین جدید.  کندی تنها رییس جمهور آمریکاست که واقعا تا آستانه یک جنگ هسته ای با اتحاد جماهیر شوروی پیش رفت.  پیروزی کمونیستها در کوبا تحت رهبری فیدل کاسترو این جزیره را که نود مایل با ساحل آمریکا فاصله دارد به یک پایگاه بلوک شرق تبدیل کرد. بعد از شکست مخالفین کاسترو در خلیج خوکها شوروی فرصت را از دست نداد و بلافاصله مشغول ساخت یک پایگاه موشکی در کوبا شد. بحرانی که بدنبال کشف این پایگاه آغاز شد با سازش دو طرف خاتمه پیدا کرد. روسها موشکهای خود را از کوبا خارج کردند و شش ماه آمریکا بی سر و صدا پایگاه موشکی خود در ترکیه را تعطیل کرد. با اینحال کندی به مبارزه با کمونیسم در سایر نقاط جهان ادامه داد. در زمان او مداخله نظامی آمریکا در ویتنام آغاز شد و در زمان جانشینش به اوج رسید. او همچنین به برنامه فضایی ایالات متحده آمریکا نیروی تازه داد و اعلام کرد که هدف برنامه فرستادن انسان به کره ماه است «ما اینکار را نمی کنیم چون آسان است، این کار را می خواهیم انجام بدهیم چون دشوار است». زمانه که کندی در دالاس هدف گلوله قرار گرفت برای مبارزه انتخابی برای دومین دوره ریاست جمهوریش آماده می شد. پیروزی او بنظر بسیاری حتمی بود. گلوله یا گلوله هایی که به او اصابت کردند به دوره امیدواریهای خوش بینانه پایان دادند برای بسیاری از آن لحظه به بعد تحول اجتماعی یک روند پر از خطر بود.

سوم. بعد از کندی: ترورها ادامه پیدا کردند. بعد از مرگ کندی، مارتین لوترکینگ رهبر جنبش مدنی سیاهپوستان آفریقایی تبار کشته شد، ترورهای سیاسی در جنوب ادامه پیدا کرد. شورشهای سیاسی در دیترویت جنبش مدنی را در آستانه تبدیل به یک قیام خشونت بار قرار داد. و رابرت برادر کندی که برای جانشینی جانسون آماده می شد در هتلی کالیفرنیا بعد از یک پیروزی انتخاباتی کشته شد. جامعه آمریکا با بدبینی  و ترس  فرآیند سیاسی کشور را دنبال می کرد. بنظر می رسید دستهای مرموزی از پشت پرده حوادث را کارگردانی می کنند. عصر طلایی تئوری پردازان توطئه شروع شد.  اینکه رییس جمهور ایالات متحده کشته شده بود و هیچکس نمی دانست که و چه گروهی مسوول این اقدام بوده است به ابهام حاکم بر فضای سیاسی می افزود. مداخله آمریکا در ویتنام و شکستش در حفظ حکومت ویتنام جنوبی تنها باعث تسریع روند تحولات اجتماعی و اعتبارزدایی از هیات حاکمه سیاسی شد. برای مردم آمریکا جان اف کندی، نماینده ترقی و پیشرفت دنیای نو، بعد از مرگش سمبل جامعه ای شد که هنوز پیچیدگیهای عصر جدید را تجربه نکرده بود. اهمیت کندی در همین نکته است : آغازی که نماینده پایان شد، صفحه تاریخ داشت ورق می خورد و فصل جدیدی شروع شد. و مثل همیشه همانطور که توماس جفرسون  گفته بود «درخت آزادی با خون میهن پرستان و مستبدان آبیاری شد».

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com. قالب Baskerville 2 از Anders Noren.

بالا ↑

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: