در یک ماهی که گذشت خواندن زندگینامه آنتوان دو سنت اگزوپری خالق شاهزاده کوچولو را تمام کردم. فکر می کنم همه آدمهایی که شاهزاده کوچولو را خوانده باشند می دانند که سنت اگزوپری، یا سنت اکس آنطور که دوستانش می شناختنش، خلبان بود و در یک ماموریت جنگی برفراز مدیترانه در جنگ جهانی دوم ناپدید شد. اما زندگی او به مراتب جالبتر و پر حادثه تر از این پایان تراژیک بوده است. و مانند شاهزاده کوچولو ترکیلی از سادگی کودکانه و اشتیاق به مکاشفه زندگیش را شکل داده است. جالبترین بخش زندگیش برای من تاثیر پرواز و هوانوردی بر سبک نوشته های اوست. خلبانی که در اروپا، آفریقا و آمریکای جنوبی پرواز کرده بود و شاهد ماجراهای گوناگونی بود که در داستانها و نوشته هایش آنها را دوباره خلق کرد. یکی از داستانها ماجرای ناپدید شدن هانری گیوم ، خلبان فرانسوی پست هوایی در کوهها آند در مرز شیلی و آرژانتین است در زمانیکه سنت اگزوپری مدیر شرکت در بوئنس آیرس بود.
گیوم در نود و دومین پروازش بر فراز آند بخاطر هوای بد سقوط می کند و بعد از یک روز انتظار برای رسیدن کمک، تصمیم می گیرد که از کوه پایین بیاید. او بعد از یک هفته راه پیمایی و گذشتن از سه تنگه کوهستانی به اولین روستا در کوهپایه های آند می رسد. روستاییان داستان او را باور نمی کنند ولی بعد از تماس با ژاندارمری ترتیب انتقالش را به شهر می دهند. وقتی گیوم سنت اکس را می بیند به او می گوید: «قسم می خورم که کاری را که من کردم هیچ جانوری نمی تواند بکند!» در آن هفت روز هربار که گیوم به تسلیم سرنوشت شدن فکر می کرد تصویر زنش را می دید که منتظر بازگشت او بود. از قول او سنت اگزوپری بعدها نوشت: «مهم نیست در کدام دره سقوط کرده ای، برای آنکه خودت را نجات بدهی باید شروع کنی به قدم برداشتن. این یعنی آنکه یک پا را جلوی پا دیگر می گذاری و بعد این کار را تکرار می کنی.» راست می گوید نه؟ در زندگی خیلی از اوقات برای رهایی به کار پیچیده ای احتیاج نیست گامهای ساده هستند که ما را نجات می دهند. و البته داشتن این توانایی که پیوسته گام برداریم.
این کتاب را بزودی معرفی می کنم.
بسیار عالی، کاملا حرف سنجیدهای زده
هروقت شازده کوچولو رو خوندم تنها یک سوال به ذهنم رسیده.چطور میشه شازده کوچولو بود؟؟
هنوزم نمیدونم عاشق شازده شدم یا آنتوان.؟؟!!!!!!!!