وبلاگ نویسی فارسی نه ساله شد

سه شنبه وبلاگ نویسی فارسی نه ساله شد.   دو روز تاخیر دارم در یادآوری این روز. اینها یادداشتهای جالبی هستند درباره وبلاگ نویسی : روز بلاگستان فارسی، یک پزشک، برساحل سلامت وکاتالاکسی

نه سال گذشت. شاید جالب باشد که وقتی وبلاگ نویسی شروع شد آدمهایی بودند مثل من که از حرکت این قطار بی خبر بودند و تا سه چهار سالی به آن نپیوستند.  در دانشگاه ما در ویسکانسین نه سال پیش فقط دو دانشجوی ایرانی بودند؛ از همه جا بی خبر و در یک جور انزوا.  در ایران اما بچه ها وبلاگ را کشف کردند. 

تا بحال صدای خودتان را ضبط کرده اید و به آن گوش داده اید؟ تجربه جالبیست. آدم صدای خودش را با گلویش می شنود ولی صدای بقیه را با گوشش. همیشه یک کمی آدم جا می خورد وقتی صدای ضبط شده خودش را می شنود. وبلاگ نویسی فارسی یک جورایی به ما، به جامعه ما، کمک کرد صدای خودمان را ضبط کنیم و گوش کنیم و جا بخوریم. آدمهایی که در رسانه های رسمی و روزنامه های جایی نداشتند، رسانه پیدا کردند. رسانه ای که نویسنده اش، سردبیرش، سانسورچیش و حروفچینش خودشان بودند. جامعه ما صدایش را ضبط کرد و وقتی به این صدا گوش کردیم راجع به خودمان خیلی چیزها یاد گرفتیم.

یادداشتهای نه سالگی وبلاگستان را می خوانم. چند نفری هستند که شکایت می کنند وبلاگها دیگر تازگی ندارند یا دچار رکودند. شاید حرفشان درست باشد، در نه سالی که گذشت وبلاگها گوشه های تاریک و روشن زیادی از روزمرگیها، اندیشه ها، تخیلات، رویاها و کابوسها و واقعیتهای زندگیهای فردی و اجتماعی ما را آشکار کردند.  روزهای اول صرف داشتن وبلاگ جذاب بود و نوشتن به خاطر نوشتن هیجان انگیز. این روزها اینطور نیست. اما این بلوغ نشانه رکود نیست. فکر می کنم یک جور خودباوری دارد شکل می گیرد. ما داریم به شنیدن صدایمان عادت می کنیم. گرچه هنوز بعضی جاها اعصابمان از آدمی که هستیم خورد می شود.

چه بخواهیم چه نخواهیم وبلاگها بخشی از واقعیت زندگی روزمره آدمهایی شده اند که به اینترنت دسترسی دارند. رقابت دیگر بر سر اول بودن نیست بر سر کیفیت است. و یک جوری قربان صدقه هم رفتن در کامنتها که در ابتداء مد شده بود دیگر زیاد فایده ندارد. گرچه هنوز هست و نارسیسممان را خوشحال می کند.  مارک تواین می توانست تا شش هفته با شنیدن یک قربان صدقه خوب شاد باشد.

راست است موج اول وبلاگ نویسی در ایران چند سالیست که تمام شده است. مثل همه موجهای دیگر هم آدمهای سنگین وزن بالا آمدند و هم آدمهای سبک. وبلاگ نویسی باعث ورود آدمهایی به دنیای رسانه ها شد که  هیچکس فکر نمی کرد روزی این تاثیر اجتماعی را داشته باشند یا آن رسواییهای جنجالی را به پا کنند.  بعضیهایشان توانستند این به ساحل رسیدن را دائمی کنند ولی بعضیهایشان نتوانستند و بازی را باختند.

اما هنوز وبلاگها می توانند تازه باشند، چون بلاگرها در حال رشدند، چون هر روز چیزهای تازه ای یاد می گیریم، تجربه های تازه ای بدست می آوریم.  وبلاگها هنوز امیدوار کننده هستند چون شاید برای اولین بار در تاریخ معاصر رسانه ای داریم که چشم و آینه ما شده است. و وقتی مبالغه ها و راست و دروغش را جمع می زنیم برایندش تصویر جامعه ماست. تصویری که بعضی جاها زشت است، بعضی جاها زیبا. یک جاهایی ما را می ترساند و یک جاهایی خوشحالمان می کند. 

این دستاورد کمی نیست،پس جا دارد خوشحال باشیم و امیدوار.  

پ.ن. کامنت چهارم را عینا در این پست می گذارم:

4. حسین – سپتامبر 10, 2010

کاش در همین پست یادی هم از حسین درخشان که اولین وبلاگ نویس است میکردید این طفل معصوم هنوز در زندان است.

یادداشتی بر اساس این یادداشت در شماره شهریورماه ۱۳۸۹ ماهنامه تحلیلگران عصر اطلاعات منتشر شده است.

5 دیدگاه برای «وبلاگ نویسی فارسی نه ساله شد»

مال خودتان را بیفزایید

  1. خوب انگار کم کم دارین عادت می کنینا/دیگه پست اعتراض به اعلام تعطیلاتی که از این منبع لایزال نثارملتی که آزادترینه و داعیه مدیریت جهانی هم داره(چرا که نداشته باشه ها/نه واقعا چرا؟)میشه نمی ذارین /
    تو یه مملکت آبلوموفی کسی که درد داره اون مشکل داره نه؟

  2. کاش در هین پست یادی هم از حسین درخشان که اولین وبلاگ نویس است میکردید این طفل معصوم هنوز در زندان است

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

وب‌نوشت روی WordPress.com. قالب Baskerville 2 از Anders Noren.

بالا ↑

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: