جمعه عید فطر بود. که شاید مهمترین عید مسلمین باشد و در تمام دنیای اسلام جشن گرفته می شود و در بعضی کشورها هنوز جشنهای مربوط به آن ادامه دارد.
شنبه یازده سپتامبر بود. نهمین سالگرد حمله تروریستی به نیویورک و پنتاگون. در حمله به مرکز تجارت جهانی در نیویورک 2752 نفر از 77 کشور جهان کشته شدند.
تمام هفته پیش به جنجال مطبوعاتی بر سر تاسیس مرکز اسلامی در نیویورک و نقشه های یک واعظ زرنگ ولی کم عقل اونجلیکن برای آتش زدن کتاب مقدس مسلمانان گذشت. واعظ داستان ما که سبیل گاوچرانهای غرب وحشی قرن نوزدهم و ادبیات کشیشهای قرن پونزدهم را دارد حالا یک شخصیت بین المللی است. .کلیسای کوچکش که تنها پنجاه عضو داشته است حالا دارای پنجاه سخنگوی مختلف است. رسانه ها و هیاهوی تبلیغاتی آنها این آدم را که نه نماینده مسیحیت است و نه حتی عضو برجسته ای در کلیسای اونجلیکن به صدا و تصویر مسیحیان برای مسلمانان تبدیل کرد. ظلمی که قبل از آنکه در حق مسلمانان باشد در حق مسیحیان است.
روزنامه ها پر از سرمقاله ها و مصاحبه هایی که هر دو طرف درباره ترسها و نومیدیهایشان حرف می زنند. بقول یکی انگار جو بعد از یازده سپتامبر 2001 در حال تکرار شدن با غلظت بیشتری از بدگمانیهایست. آدمهایی در دفاع از مسلمانی می نویسند که بقول خودشان هرگز فکر نمی کردند یکروزی بخاطر زادگاه پدران و مادرانشان به دعوایی کشیده بشوند که بنظرشان هیچ ربطی به آنها ندارد. اما اینجا همینکه اسمت به مسلمانان بخورد سفیر اسلامی و باید به سوالهای مردم اطرافت پاسخ بدهی و با بدگمانیها و کج فهمیها کنار بیایی.
عید فطر آمد و گذشت ماه خودشناسی ما مسلمانان تمام شد. اما این پایان شناخت نیست، دیواری که وحشت و ترس می کشند در روزهای گذشته بلندتر شد. اما این دیوار کوتاه می شود و می شکند اگر ما همدیگر را بشناسیم و بشناسانیم. هر چه باشد خداوند ما را از قبائل و تیره های گوناگون آفرید تا یکدیگر را بشناسیم و آیات او را تحسین کنیم. این هیاهوی خبری نباید ما را به این صرافت بیاندازد که همه از قماش این کشیش احمق فلوریدایی هستند. بسیاری تشنه یادگیری درباره اسلام و ملتهای خاورمیانه هستند. فرصت گرانبهاییست که نباید از دستش داد.
چقدر امروز جا خوردم وقتی رادیو WABE داشت قرائتی از سوره طارق را با صدای یک زن مسلمان پخش می کرد. شناختن هیچوقت تمام نمی شود.
پ.ن. این قضیه فلوریدا راه تازه ای برای آدمهای تشنه توجه و شهرت باز کرده است. از این به بعد هر کشیش و واعظ آمریکایی که بخواهد مشهور بشود می تواند یکی از این اداها بیاید و به یکی از مقدسات مسلمانان توهین کند. مرحله سختیست. مرحله صبر و شکیباییست. وگرنه افراط گرایی آنها افراط گرایی ما را دامن می زند و بالعکس.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟