من رای می دهم

در چند روز گذشته در چند مناسبت متفاوت درباره انتخابات در پیشرو با چند تن از دوستان و هم مدرسه ایهای سابق صحبت و یا بحث کرده ام. این خیلی دلگرم کننده است که تعداد زیادی می خواهند رای بدهند و امیدوارم در سطح جامعه هم همینطور باشد. ولی باز تک و توک دوستان تحریمی هستند که می گویند رای نمی دهند. البته این تصمیم خودشان است و رایشان محترم. اما دلایلی که می آورند خیلی جالبند و اگر به سرنوشت آدمهایی مثل من و کشور مربوط نبودند خیلی هم خنده دار و طنزآمیز.
این دلایل برخی به واقعیتهای ساختاری ایران مربوطند و برخی به پیشفرضها و باورهای سیاسی این افراد. اولین گروه؛ دلایل نقیضند چون بدون مشارکت در سرنوشت کشور نمی توان توقع تغییری در آن را داشت.
دسته دوم دلایل هم بیشتر ایدیولوژیک هستند و ربطی به واقعیت ندارند. خیلی از این پیشفرضها در سی سال گذشته وجود داشته اند ولی جالب اینجاست که رای ندادنهای قبلی بر خلاف این پیشفرضها هیچ نتیجه ای نداده است.
راستش باید به این دوستان گفت:‌ اگر حال نمی کنید که رای بدهید خوب رای ندهید ولی دلیلی هم که مرغ پخته وارداتی را به خنده می اندازد برایش نیارید. با رای ندادن شما نه ایران دمکراتیک می شود و نه گذشته جبران می شود و نه …. رای ندادن؛ شما را نه عضو یک جنبش اجتماعی می کند و نه از شما یک مبارز سیاسی می سازد. این کار تنها می گوید که شما نمی خواهید بازی کنید. البته باز دلیل نمی شود که توپ برنده بازی به شما نخورد!
…من رای می دهم نه به خاطر این که گزینه ای را عالی می دانم چون می دانم که برای رفتن این راه طولانی؛ که صد سال است می خواهیم تمامش کنیم هنوز در پیش روی ماست؛ باید یک جایی یک جوری شروع کرد به قدم برداشتن رو بجلو و جریان زندگی مثل امواج دریا آدمهای ساکن و ساکت را همیشه به عقب می کشد. دنبال رییس جمهور ابرمرد و قدیس هم نیستم. یکی از این کاندیداها به ایده آل من نزدیکتر است به او رای می دهم.

6 دیدگاه برای «من رای می دهم»

مال خودتان را بیفزایید

  1. درود بر شما
    از متن مفيد ممنونم و آن را در پاسخ به دوستانم در facebook و ساير رسانه هاي اينترنتي (با اجازه ي شما) share كردم.
    با اين استدلال هاي تكراري و خنده دار براي تحريم، ما نياز به برخورد علمي و منطقي با اين سفسطه ها داريم، اگرچه آن ها را پاياني نيست و نخواهد بود ولي بسياري آگاه خواهند شد كه دنياي سياست مقال روشنفكر نمايي و تحليل پزي نيست.
    باز هم سپاس

  2. بازتاب: براي ايران
  3. یک شخص بچه‌باز، دنبال یک طعمه‌ی خوشگل می‌افتد. پسرک بی‌چاره هی فرار می‌کند تا این‌که آخر سر توی یه کوچه‌ی بن‌بست گیر می‌افتد. مرد می‌گوید خب دیگه این‌جا آخر خطه، و می‌رود تا شروع کند. پسرک که راهی نداشته می‌گوید پس به شرط این‌که بعدن هر کسی که ما را دید، من بگویم که اول من ترتیب تو را دادم. مرد گنده می‌گوید قبول. فعلا بگذار مشغول شویم. بعدن اگر هر کسی به من و تو نگاه کرد، خودش می‌فهمد که چه کسی ترتیب دیگری را داده.

    حالا شده حکایت ما و اون‌هایی که ادعا می‌کنن با رای‌ندادن ترتیب نظام رو دادن!!
    ببخشید بابت لحن بی‌ادبانه‌. ولی برخی اوقات لازمه.

  4. من یه تحریمی بودم ولی استدلال های کشکی شما من را به رای دادن تشویق کرد پس نتیجه می گیریم استدلالهای من خیلی کشکی بوده!

  5. من یه تحریمی بودم ولی استدلال های کشکی شما من را به رای دادن تشویق کرد پس نتیجه می گیریم استدلالهای من خیلی کشکی بوده!!

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

وب‌نوشت روی WordPress.com. قالب Baskerville 2 از Anders Noren.

بالا ↑

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: