یادداشتم برای شماره نهم هفته نامه حمل و نقل درباره لزوم توافق Open Sky با افغانستان است.
هفته گذشته آقای اشرف غنی در راس یک هیات بلندپایه به تهران آمد و با مقامات ایرانی ملاقات کرد. ایران و افغانستان علاوه بر سابقه فرهنگی و پیوندهای تاریخی زندگی روابط اقتصادی و مبادلات تجاری گسترده ای دارند که می توان آنها را بیشتر گسترش داد. از بعد از سقوط طالبان ایران از جمله اولین کشورهایی بود که به بازسازی راهها و ساخت جاده های جدید روی آورد تا حمل و نقل کالا و مسافر بین دو کشور تسهیل گردد. اکنون زمان آن فرارسیده است که دو کشور علاوه بر پروژه های مشترک زمینی از آسمانی مشترک نیز بهره ببرند و به یک توافق آسمان باز برسند که پروازهای بین دو کشور را گسترش بدهد و به هر دو کشور اجازه بدهد در آسمان دیگری پروازهای بازرگانی انجام بدهند. زمینه های مناسب برای رسیدن به چنین توافقی وجود دارد و آثار اقتصادی چنین توافقی برای هر دو طرف قابل ملاحظه است.
اول نگاهی به زمینه های موجود بیاندازیم. ایران و افغانستان دهه هاست که یک زندگی مشترک اقتصادی داشته اند. هم از لحاظ تاریخی و هم به دلیل رویدادهای دهه های گذشته جوامع بزرگی از افاغنه در ایران شکل گرفته اند که ارتباط خود را با سرزمین مادری حفظ کرده اند. تقاضا برای خدمات مسافری بین دو کشور همیشه در حال افزایش بوده است. به تقاضا برای سفرهای هوایی باید تبادل کالا و خدمات بین دو کشور را نیز افزود افغانستان ششمین بازار صادراتی ایران است و هر دو کشور حجم قابل ملاحظه ای از کالا و خدمات را مبادله می کنند که تقاضا برای خدمات حمل و نقل هوایی بار و کالا را نیز افزایش می دهد. ایران و افغانستان با توجه به اندازه اقتصاد ملیشان آنچنان حجمی از مبادلات و سفرهای بین دو کشور را دارند که نمی توان بین دو کشور مرزی را تعریف کرد.
طبیعی است که وجود زمینه ها و توجیه برای رسیدن به توافقی برای آسمان باز کافی نیست. منافع اقتصادی این کار برای هر دو طرف چشمگیر است. افغانستان کشوریست که از فقدان زیرساختهای حمل و نقل زمینی رنج می برد و همین باعث شده است که بسیاری از فعالان اقتصادی این کشور به بازارهایی خارج از ولایت خود دسترسی نداشته باشند چه برسد به دسترسی به بازارهای خارج از افغانستان. طی سالهای گذشته مازاد تجاری بین دو کشور و سنگینی آن به نفع ایران گواه این واقعیت بوده است دو کشور هنوز بازارهای فراوانی دارند که از دسترس تولیدکنندگان و بازرگانان دور است. گسترش شبکه هوایی بین دو کشور و توافقی برای حذف مرزهای هوایی باعث می شود که این بازارها حداقل از طریق آسمان قابل دسترسی باشند. این نکته را باید یادآوری کرد که پژوهشهای بسیاری اهمیت حمل و نقل هوایی را در توسعه اقتصادی شهرها و مناطق استانی و نواحی ولایتی نشان داده اند.
این نکته را نباید از نظر دور داشت که یک توافق آسمان باز بین دو کشور بزرگترین بازار مشترک هوایی منطقه خاورمیانه و آفریقای شمالی را تاسیس خواهد کرد. این بازار برای سرمایه گذاران خارجی بی اندازه جذاب خواهد بود و توان شرکتهای هواپیمایی هر دو طرف را در جذب سرمایه گذار و سرمایه افزایش خواهد داد. ایران با هشتاد میلیون جمعیت و افغانستان با ….. میلیون جمعیت پراکنده در فلاتهای ایران و رشته کوههای پامیر بازاری ایده ال برای فعالیتهای هواپیمایی خواهند بود.
این درست است که سالها جنگ داخلی در افغانستان مجال و فرصت رشد را به صنعت هواپیمایی این کشور را نداده است ولی در ایران صنعتی هواپیمایی وجود دارد که هم به زبان مادری افغانها سخن می گوید و هم به زبان تخصصی صنعت هواپیمایی. از سوی دیگر شرکتهای هواپیمایی و خلبانان و پرسنل فنی ایرانی مانند همتایان افغانشان هم تجربه کار با هواپیماهای غربی را دارند و هم با هواپیماهای و بالگردهای ساخت بلوک شرق کار کرده اند. هیچ کشوری مناسب تر از ایران برای انتقال دانش هوایی و کمک به گسترش این صنعت در افغانستان وجود ندارد. ایران و افغانستان در یک آسمان پرواز می کنند.
واقعیتهای اقتصادی و جغرافیایی و افزایش هزینه عملیات هوایی مدتهاست که درباره آینده صنعت هواپیمایی در هر دو کشور حکم رانده است. برای هر دو کشور گسترش صنعت هواپیمایی و تاسیس خطوط هوایی خوداتکا بدون دیگری ممکن نیست. از سوی دیگر اگر امروز کابل و تهران از این فرصت استفاده نکنند هر دو شاهد پرواز پرنده های بیگانه در آسمانی خواهند بود که به شنیدن زبان شیرین فارسی دری عادت کرده است.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟