تصویر اول: میدان تحریر، قاهره، مصر، 2011، در گوشه ای که دیوارهای چند پارچه کشیده شده هستند در وسط جمعیت چند جوان در حال کارکردن با لپ تاپهایشان هستند. یکی از دختران لباس بلندی پوشیده است و محجبه است. دنیا به مصر و تحریر نگاه می کند. همه جا همه می گویند: «مصر رهبر جهان عرب است. اگر اینجا دمکراسی پا بگیرد از اقیانوس اطلس تا اقیانوس هند کشورهای عرب و مسلمان به مردم سالاری روی خواهند آورد».
تصویر دوم: قاهره، 2013، بر روی پلی اتوبوسی در حال سوختن است، زمین را سنگها و پاره سنگها و لکه های خون پوشانده اند.
بهار عربی که در تونس شکوفه زد این هفته در مصر خزان شد. صدها نفر از هواداران مرسی رییس جمهور منتخب مصر که در پی کودتای ارتش در بازداشت است کشته شده اند. یادداشتهای خبرنگاران از قاهره شباهت عجیبی به نوشته های کسانی دارد که رویدادهای سایگون وجنگ ویتنام را دنبال می کردند: خون و مرگ. دو طرف در حال کشتن یکدیگرند اولین قربانی اولین گلوله مانند همیشه دمکراسی و همزیستی مسالمت آمیز بوده است. خوشبینی همه به بدبینی تبدیل شده است «با شکست دمکراسی و کودتا در مصر باید منتظر شکست فرآیند دمکراسی در کشورهای اسلامی باشیم. کشورهای عربی به مصر بعنوان ام القرای خود نگاه می کنند و این رویدادها همه آنها را دلسرد می کند». در خیابانهای قاهره و بیمارستانهایش اجساد قربانیان را به سرعت در کفنهای سفید می پیچند تا دفن کنند. ایرانیان نظاره گر این رویدادها هستند و واکنشهایشان در خور توجه است. رویدادهای مصر انگار بازتاب چالشیست که تفاوت باورها و سبکهای زندگی در همه کشورهای خاورمیانه ایجاد کرده است. تاسف و خطر در این واقعیت است که این تفاوتها یک گسل اجتماعی را شکل داده اند که حاکم بر طرز تفکر اندیشمندان و ناظران هر دو طرف شده است و رویدادهای پیرامونشان را تنها از منظر این تفاوتها تحلیل می کنند. نگاهی به ابراز نظرهای ایرانیان و فارسی زبانان در شبکه های اجتماعی و وبلاگها هر دوستدار تحولات مسالمت آمیز و بدون خونریزی را نگران می کند.
یک گروه از زاویه استقلال ملی و دینمداری و مخالفت با استعمار به این رویدادها نگاه کرده اند. برای این گروه این رویدادها در درجه اول نشاندهنده این است که سکولارهای آزادیخواه نه بدنبال دمکراسی بلکه بدنبال قدرت هستند. و در این تلاش سکولارها همان اصولی را زیرپا گذاشته اند که اساس و پایه دمکراسی هستند. در یادداشتهایشان این دسته با اشاره به تانک سواری سکولارهای مصری آنها را مسوول رویدادهای اخیر می دانند و نتیجه می گیرند که سودای قدرت رویای اصلی سکولارهای ایرانی هم هست. رویدادهای مصری مهمات این گروه در حمله به سکولارهای وطنی شده است. در درجه دوم حوادث هفته گذشته در مصر برای این گروه تایید مجدد این باور است که حمایت آمریکا و کشورهای اروپایی از دمکراسی در خاورمیانه و کشورهای اسلامی صوری است. این گروه اشاره می کنند که آمریکا وقتی دید اوضاع دست مردم مصر افتاده است و آنها، به زعم برخی مطابق باورهای اسلامیشان، اخوان المسلمین را به مسند قدرت نشانده اند وارد میدان شد تا با کارشکنی در فرآیند گذار به دمکراسی در مصر کودتا را اجتناب ناپذیر کند. این گروه مقاومت اخوان المسلمین را تحسین می کند و کودتای ارتش را محکوم می کند و هشدار می دهد که مردم ایران دل به حمایت کشورهای غربی از روند مردم سالاری در ایران نبندند.
اگر نظرات این گروه در روش تحلیل و جهانبینی تازگی ندارد، نظرات برخی از ناظران سکولار تکان دهنده است. فردی در وبلاگش اقدامات ارتش مصر را تبریک گفته است. دیگری با نگاه به تاریخ ایران پرسیده است که چرا ارتش ایران در سال 57 در خیابانهای تهران از کشته پشته نساخت. اگر گروه قبلی از دید دینمداری و مخالفت با استعمار به این رویدادها نگاه می کند، این گروه به بهانه پیشرفت و با انتقاد از نقش مذهب در تحولات سیاسی انگار چنین رویدادهایی را لازم هم می داند. برای این گروه منتخب بودن مرسی و پیروزهای انتخاباتی اخوان المسلمین محلی از اعراب ندارد و تنها این نکته مهم است که رییس جمهور منتخب و حزب سیاسیش نمایندگان یک باور بوده اند. باوری که ایشان خود را مخالف آن می دانند و موظف به مبارزه با آن. در این دیدگاه رویدادهای مصر حوادث اجتناب ناپذیریست که تنها در هنگام جنگ روی می دهند و نمی توان آنها در چهارچوب تحولات اجتماعی دید و با ارزشهای انسانی محک زد. این گروه از حمله به کلیساها بیشتر می گوید تا خونی که مسجدهای مصر را رنگین کرده است.
در تحلیل گروه اول جای نقش عوامل اجتماعی و اقتصادی جامعه مصر خالیست. انگار آنها که سبک زندگی خود را در خطر می دیدند تمایلی به جایگزین کردن مرسی نداشته اند و تنها در شرایطی موفق می شدند که آمریکا به آنها چراغ سبز می داد. در قضاوت گروه دوم ارزشهای انسانی وجود ندارند تا اعمال شوند. در تحلیل هر دو گروه جای یک مفهوم خالیست و آن مفهوم همزیستی مسالمت آمیز است. دمکراسی فقط بر انتخابات استوار نیست بلکه شامل حکومت قانون و همزیستی مسالمت آمیز گروههای مختلف اجتماعی هم هست. تضاد این دو گروه، که البته شامل همه جامعه نمی شوند، در نوع نگاه است و نه در نوع برداشتشان از قدرت. هر دو گروه به «بایدها» می اندیشند. اگر حق با ایشان باشد، که بنظرشان هست، آنگاه اطاعت یک باید است و اطاعت نکردن مذموم. اینکه افراد و گروههای مختلف و متفاوت در کنار یکدیگر زندگی کنند و سبک زندگیشان و سلایق و منافعشان محترم شمرده شود چندان مهم نیست. واقعیت اینجاست که مردمی هستند که صادقانه به گروههای اسلامی یا اسلامگرا رای بدهند، آیا باورهای سیاسی این گروهها می تواند باعث بی اعتباری رای این مردم باشد؟ یا رای بواسطه اینکه نشاندهنده انتخاب فرد است باید محترم و معتبر باشد؟ فراموش نکنیم حکومتهایی که بخشی از جامعه را از قدرت طرد می کنند نمی توانند دمکراتیک باشند و دمکراسی هیچوقت از لوله تفنگ جوانه نزده است. مرسی به هرحال منتخب مردم مصر در اولین انتخابات آزاد این کشور بود.
با شرح دو تصویر این یادداشت را شروع کردم، با شرح دو تصویر آنرا به پایان می برم.
تصویر اول، 15 آگوست 2013، تهران: صندوقهای سفید رنگ رای اعتماد به وزرای کابینه حسن روحانی را پشت سر رییس مجلس ایران چیده اند و او در حال خواندن آراست.
تصویر دوم، 15 آگوست 2013، قاهره: ردیف ردیف اجساد پیچیده شده در کفنهای سفید رنگ در یکی از سردخانه های قاهره و چند نفری که در حال جابجا کردن آنها هستند.
…. شانزده سال پیش یک خبرنگار غربی که هم تهران را دیده بود و هم قاهره را نوشت «ترافیک هر دو شهر وحشتناک است. ولی در تهران ترافیک حتی اگر بند بیاید رو بجلوست و بجایی می رسی. اما در قاهره فقط دور خودت می چرخی و هرازگاهی شاهد رانندگانی هستی که از کلافگی از ماشین پیاده می شوند تا با هم کتک کاری کنند». شاید راه رو بجلو راهی است که از صندوقهای سفید می گذرد نه از کفنهای سفید.
با توجه به ظرفیتی که در قانون اساسی جدید مصر برای تغییر صاحبان قدرت و قوانین بر اساس آرای عمومی ملت به وجود آمده بود، کودتا و هر گونه آشوب خارج از مجاری قانونی امری غلط و بر خلاف اصول دموکراسی است.
خیلی عالی بود ولی حالا شما بیا و اینو به دوستان مصری ما بفهمون. مصر تحصیلکرده رتبه بالا تو مخصوصا کشورای خاور میانه زیاد داره، همه هم پستهای مهم و کلیدی دارن، ولی طرز فکرشون و عقیده شون خشک هست. خیلی هم مذهبی هستن. حتا اونی که ادعای آتییستی میکنه ماه رمضونا الکل نمیخوره اگه روزه نگیره. میشه یک اسمی از اون خبرنگار که فرمودید ۱۶ سال پیش اون مطلبو نوشته بدید؟
حوادث مصر بسیار دردناک و غیر منتظره است. آن شب که میلیونها نفر در میدان تحریر شادی کردند، یعنی هیچ فکر نمیکردند که کار به اینجا کشیده شود؟!