یک لحظه بیا فکرت را از انتخابات و فردای انتخابات و هشت کاندیدایش بیاور بیرون، بیا کمی حرف بزنیم از تاریخ، از هنر، از داستانهایی که می شنویم و شاهدش بوده ایم و خواهیم بود.
امروز روز بزرگی در تاریخ است، نیروهای متفقین غربی در ساحل نورماندی پیاده شدند تا اروپای تحت اشغال آلمان را آزاد کنند. عملیات اورلرد شروع شد. سربازان آمریکایی، بریتانیایی، کانادایی و فرانسوی دوشادوش هم جنگیدند تا سرپلهای لازم را بدست بیاورند. داستانهای تک تک آنها و دشمنانی که در پیشرو داشتند بعدا تاریخ شد. کورنلیوس رایان کتاب خیلی خوب و خواندنی درباره این روز نوشته است: طولانی ترین روز. روز اول عملیات اورلرد مهمترین روز نبرد است، اگر متفقین در پیاده کردن نیروهایشان و پیشروی به درون شبه جزیره شربوگ شکست بخورند آیزنهاور چاره ای نخواهد داشت تا عملیات را رها کند. روز قبل از شروع عملیات او نامه معذرت خواهی و پذیرش مسوولیت شکست را به برادلی اسمیت رییس ستاد و دوستش دیکته کرده بود. تا روز اول پایان نیابد معلوم نیست متفقین شانسی برای پیروزی خواهند داشت یا نه. رایان کتابش را نه بر اساس داستان ژنرالها و سیاستمداران بلکه بر اساس روایتهای افراد حاضر می نویسد. کسانیکه دیده بودند چتربازان آمریکای زنده زنده در آتش کلیسای سنت مره اگلیز سوختند، یا شاهد بودند آلمانها با چه سرسختی از مواضع خود دفاع می کنند.صدها نفر در آن شب کشته شدند.
فکر می کنم شولوخف است که می گوید (به مضمون) «واقعیت جنگ این است که دو گروه پر از ترس با یکدیگر مواجه می شوند و در فرار از مرگ بر روی یکدیگر تیغ می کشند. و بعد ما از زنده ماندگان بعنوان قهرمان تجلیل می کنیم». وقتی رایان شروع به مصاحبه با مردان و زنانی می کند که آن شب و روز را بخاطر داشتند متوجه شد کمتر کسی از شکوه نبرد حرف می زند. کهنه سربازان از ترسهایشان و از برادرانی که دیگر ندیدند صحبت می کردند و در داستانهایشان نفرت کمتر دیده می شد. خیلی از آنها انسانهای معمولی بودند که در دو سوی یک رویداد بزرگ تاریخی قرار گرفته بودند. خیلیها دلیل نبرد را فراموش نکرده بودند و افتخار می کردند که برای آزادی جنگیدند. آلمانها گرچه شکست خوردگان بودند و گرچه متجاوز و آغازگر جنگ باز با افتخار از شجاعت همرزمانشان صحبت می کردند. برای فرانسویان رویدادهای این روز علیرغم تلفات و خرابیها به معنی پایان اشغال و آغاز آزادی بود. آزادی که بدون یک دوره بی نظمی و خونریزی از راه نرسید.
حوادث بزرگ تاریخ مجموعه فداکاریهای کوچک و بزرگ هستند و هرگز یک روزه روی نداده اند. گاهی فکر می کنم فردا تاریخ امروزمان را بدون نفرت خواهیم نوشت؟
سالروز طولانی ترین روز

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟