مشکل ادامه دارد

دانشکده مدیریت و اقتصاد هنوز موضوع بحث است و بنظر می رسد مشکل ادامه دارد.بعضی از دوستان می گویند موضوع دارد تکراری می شود. و تراژدی ماجرا در همین است. این رویدادها تکراری هستند و هر روز در خیلی جاهای دیگر هم تکرار می شوند و آدمهایی که دنبال کار کردن هستند، آخر است حوصله شان سر می رود و می رود سراغ جایی دیگر و کاری دیگر. حالا وقت بیحوصلگی نیست. موضوع تکراریست و حتی استدلالهای طرف مقابل هم تکراریست.  استدلال طرفی که کمر به نابودی و انحلال این نهاد بسته است در چهار نکته خلاص می شود:

  1. در این دانشکده اقتصاد لیبرالیستی تدریس می شود و بقیه تفکرات اقتصادی مطرح نیست.  کلا این روزها اگر شما یک اقتصاددان ایرانی باشید که در چهارچوب علم اقتصاد که مکانیسمهای تخصیص بهینه منابع نامحدود را بررسی می کند کار می کنید، از طرف دوستان نزدیک به دولت بعنوان لیبرال مورد خطاب می گیرید  و از طرف دوستان چپ بعنوان عامل سرمایه داری و نئولیبرال مورد لطف قرار می گیرید. کلا اگر صبح بیدار شدید و یک اقتصاددان هستید آماده باشید که از چپ و راست مورد لطف قرار بگیرید.
  2. درسهای دانشکده سنگین  هستند و محتوای ریاضی سنگینی دارند. جالب است که این بحث همیشه هست. در کلاسهایم معمولا  کسانی از ریاضیات شکایت می کنند که الف. در شرف افتادن هستند، ب. نمره ردی گرفته اند، ج. می خواهند با غر زدن یکی دو نمره ارفاق بگیرند. حالا اینکه لحن استدلال بعضی از دوستان شبیه بچه تنبلهای کلاس است، نکته ایست که نباید از آن نتیجه بگیریم به این گروه تعلق دارند.
  3. دانشکده ارتباطات خوبی با دانشگاههای خارج از کشور دارد ولی فقط به عده خاصی از دانشجویان برای گرفتن پذیرش کمک می کند. کلا از واژه «خاص» در یادداشتها و استدلالهای مخالفان خیلی استفاده می شود.برداشت عمومی این است که خاص اینجا یعنی مثل بقیه نیستند، متفاوت از بقیه هستند. مثل آدم خاصی که شاگرد اول کلاس می شود، قهرمان وزنه برداری می شود، مثل خانمی که علیرغم معلولیت جسمی قهرمان تیراندازی با کمان جهان می شود. آیا شما از این آدمها هم متنفرید، چون خاصند؟ کلا دانشکده باید برود چون مثل بقیه دانشکده ها نیست!( کلا کمک کردن به دانشجو برای آنکه به آرزوها و رویاهای برسد کار نکوهیده ایست).
  4.  ارزشهای دینی در دانشکده کمرنگ هستند. راستی این ارزشها چه هستند؟  نمازخانه دانشکده بغل در ورودیست. دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف یکی از معدود جاهاییست که من در ایران دیده ام دانشجویانش نماز می خوانند و از این نمازخانه  استفاده می کنند. بارها دیده ام استاد و دانشجو بعد از کلاس وضو گرفته اند و رفته اند نمازی خوانده اند و برگشته اند سر جایشان. صفایی که در این دانشکده دیدم مدتها بود که جای دیگری ندیده بودم. بار آخر که آنجا بودم در آسانسور معلم عزیز دوران دبیرستانم را دیدم. موهایش خاکستری شده بود ولی باز در حال ادامه تحصیل بود، آدمی جبهه رفته و متدین که در کنار بچه هایی در حال تحصیل بود که بعد از دوران جنگ متولد شده بودند. بسیاری از بچه های دانشکده در گروههای مختلف  اجتماعی فعالند، به لطف آنها با جمعیت دانشجویی امام علی آشنا شدم که کارهای سترگی در مبارزه با فقر کرده است. خیلی از این بچه ها هر هفته داوطلبانه در جایی مشغول به خدمت به جامعه هستند. دانشکده جاییست که پژوهش درباره ایران با استفاده از آخرین روشهای علمی تشویق می کند، در این روشها پیشفرض نیستند، ابزار تحقیق هستند و بسیاری از پژوهشها در دانشکده با استفاده از این ابزار موفق شده اند تصویر دقیقی از ویژگیهای جامعه ایرانی – اسلامی ما ترسیم کنند.  در نهایت احترام کسی که درباره ارزشهای دینی در این دانشکده اینگونه اظهار نظر می کند یا دین دیگری دارد یا با ارزشهای دین اسلام آشنا نیست.

در صحبتها بعضی از دوستان گفته اند که کاش دکتر نیلی در مصاحبه اش چیز دیگری گفته بود و حرف راست را نزده بود. البته باعث تاسف است که در جامعه متکی بر ارزشهای دینی از راستگویی باید ابراز پشیمانی کرد. اما آیا نباید از پزشک توقع صداقت داشت؟ آیا دکتر نیلی به وظیفه اخلاقی و اسلامیش عمل نکرده است؟  هر روز در خیابانهای تهران مادر یا پدری سراسیمه به میان خیابان می دود تا فرزندش را از یک خطر احتمالی و مرگ حتمی نجات بدهد، آیا باید آنها را متهم کنیم که استقلال عمل فرزندشان را زیر سوال برده اند و والدین خوبی نیستند؟ وظیفه هر اقتصاددانی دادن هشدار است، اقتصاددانان سکانداران کشتی اقتصاد نیستند، بلکه دیده بانان و نقشه خوانان آن هستند. اگر دیده بان صخره ای را می بیند یا می بیند کشتی در مسیری اشتباهی قرار گرفته است باید سکوت کند تا حرمت سکاندار را حفظ کند؟ همه ما در این کشتی با هم هستیم، وقتی که در هم می شکند همه ما با هم غرق خواهیم شد.  دکتر نیلی به وظیفه اش در برابر کشور و نظام به نحو احسنت عمل کرده است و کاری کرده است شایسته تقدیر. اگر اینکار را وزیری در عهد قاجار کرده بود امروز داستانش را همه  از حفظ بودیم، اگر از کارگزاران صفویه کسی این شهامت را بخرج داده بود موضوع داستانها و نمایشهای رسانه های رسمی بود، اگر روایتی بود از دوران اولیه اسلام خطبا و علما مرتب به آن استناد می کردند. اما اینکار را یک استاد دانشگاهی در 1392 سال خورشیدی بعد از هجرت رسول انجام داده است، در برابر آن می توان آنگونه رفتار کرد که از حکام این داستانها توقع می داشتیم باشند، نه آنگونه که آنها بودند.

3 دیدگاه برای «مشکل ادامه دارد»

مال خودتان را بیفزایید

  1. من هم امیدوار بودم امسال بتونم پذیرفته بشم تو این دانشکده و پیگیر اخبار و اعتراضات از گوشه و کنار هستم. خوشحال می شم که شما هم به فکرید. اما کاش یه کم به نگارش بیشتر دقت می کردید. دکتر نیلی به وظیفه اش در برابر کشور و نظام به «نحو احسن» (بهترین نحو) عمل کرده است…

  2. اگر ارزش های دینی رو به معنی ریا و تملق بگیریم، من حق رو به وزارت علوم می دم. کافیه یه نگاه ۵ دقیقه ای به مقالاتی که با حمایت مالی وزارت علوم و به نام علوم انسانی اسلامی در مدت این ۳-۴ سال اخیر چاپ شده نگاه کنید.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

وب‌نوشت روی WordPress.com. قالب Baskerville 2 از Anders Noren.

بالا ↑

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: