سی و دو سال از آغاز جنگ تحمیلی با عراق و بیست و چهار سال از پایان آن و تابستان پرحادثه 1367 می گذرد. این تیرماه برای بسیاری بیست و چهارمین سالگرد پرواز بی بازگشت عزیزانشان با پرواز 655 هواپیمایی هما از بندرعباس به مقصد دبی است. پروازی که دقایقی بعد از برخاستن از فرودگاه بندرعباس مورد هدف ناو موشک انداز وینسنس قرار گرفت و سقوط کرد. در این حادثه تمام مسافران و گروه پروازی، در کل 290 نفر، جان باختند. یکی از عکسهایی که در ذهن من حک شده مانده است تصویر سربازیست از گروه نجات که عروسک یک پایی را از آب درآورده است و رو به دوربین گرفته است. علاوه بر شهروندان ایرانی، شهروندان کشورهای امارات، هند، پاکستان، یوگسلاوی (سابق) و ایتالیا هم در این سانحه جان باختند.
جمع |
گروه پروازی |
مسافران |
ملیت |
254 | 16 | 238 |
ایران |
13 | 0 | 13 |
امارات متحده عربی |
10 | 0 | 10 |
هند |
6 | 0 | 6 |
پاکستان |
6 | 0 | 6 |
یوگسلاوی |
1 | 0 | 1 |
ایتالیا |
290 |
تعداد کل |
بدنبال حادثه تحقیقات کاملی از سوی دولتهای درگیر انجام شد و گزارش نهایی هیات تفحص ایالات متحده آمریکا را دریاسالار ویلیام ام. فوگارتی تهیه کرد که تنها دو بخش آن، یکی در 1988 و دیگری در 1993، منتشر شده است. در این گزارش می خوانیم: » داده های جمع آوری شده از نوارهای موجود در یو اس اس وینسنس، اطلاعات موجود در یو اس اس اسلایدز (کشتی همراه یو اس اس وینسنس که در همان منطقه عملیاتی در حال ثبت یک فروند ایرباس در حال اوج گیری بود) و گزارشهای منابع اطلاعاتی قابل اعتماد تایید می کنند که پرواز 655 در یک کریدور پروازی ثبت شده عادی در ارتفاع تعیین شده در حال اوج گیری و بخش سیگنال غیرنظامی در مود سه 6760 بوده است.» در یک مصاحبه با شبکه نشنال جئوگرافیک ناخدا راجرز فرمانده یو اس اس وینسنس تایید کرد که برای او این سیگنال برای غیرنظامی و بی خطر دانستن هواپیما کافی نبوده است. اما بر اساس گزارشهای موجود ویژگیهای شخصیتی راجرز در بروز این فاجعه بی اهمیت نبوده اند.
مقامات نیروی دریایی آمریکا و افسران آمریکایی مستقر در منطقه همه راجرز را افسری با شخصیت تهاجمی می دانند. او در هنگام بروز حادثه در داخل آبهای ایران قرار داشته است؛ چهل مایل دورتر و شمالیتر از نقطه ای که باید در آن قرار می داشت. تقریبا در گزارشهای همه منابع مستقل بی توجهی راجرز به قوانین بین المللی و پیش شرطهای لازم برای گشودن آتش مورد تاکید قرار گرفته است. نکته جالب توجه دیگر این است که یو اس اس وینسنس یکی از مجهزترین ناوشکنهای زمان خود بوده است که به سیستم آگیس Aegis مجهز بوده است. این سیستم کلیه اطلاعات و سیگنالهای دریافتی توسط کشتی را ثبت و ذخیره کرده است. لس آسپین نماینده دمکرات ایالت ویسکانسین و رییس کمیته نیروهای مسلح کنگره ایالات متحده آمریکا در زمان این حادثه بر اساس همین اطلاعات ذخیره شده در نوامبر 1988 تنها چندماه بعد از سانحه در یادداشتی در روزنامه نیویورک تایمز می نویسد «هیچکدام از نه مونیتور کشتی هواپیمایی را در حالت حمله نشان نمی دهند، در هیچکدام از نوارها اثری از سیگنال مود دو، مورد استفاده هواپیماهای نظامی و غیرنظامی، وجود ندارد. همه دستگاهها در حال نشان دادن یک فروند هواپیمای ایرباس در حال اوج گیری هستند».
در کنار این شواهد گزارش ناخدا دوم دیوید کارلسون فرمانده یو اس اس اسلایدز هم موجود است. او در سال 2005 در بازگویی خاطراتش به دیوید فیسک از حادثه ای که تنها چهار هفته پیش از سانحه اتفاق افتاده بود یاد می کند. راجرز با نقض مقررات درگیری نظامی به یک ناوچه ایرانی که در حال بازرسی «قانونی» ( به نقل از کارلسون) یک کشتی باری بوده است نزدیک می شود و در فاصله 2 تا 3 مایلی با به پرواز درآوردن هلی کوپترش به قایقهای ایرانی حمله می کند. طبق دستور نیروی دریایی آمریکا راجرز باید یک فاصله 4 مایلی را با شناورهای ایرانی رعایت می کرده است. کارلسون درباره واحدهای ایرانی که با آنها برخورد کرده است می گوید «آنها بسیار حرفه ای عمل می کردند و تهدید آمیز نبودند». او تاکید می کند «سیگنالهای نیروهای نظامی ایران کامل واضح بود و جایی را برای اشتباه باقی نمی گذاشت». وقتی راجرز اعلام می کند که می خواهد هواپیمای ایرانی را سرنگون کند کارلسون دوباره مونیتورهای کشتیش را چک می کند و نتیجه می گیرد «این هواپیما که دارد اوج می گیرد» کارلسون به خدمه اش می گوید «معلوم هست راجرز دارد چه غلطی می کند؟»
مطابق تمام مدارک موجود هواپیمای ایرباس آ – 300 پرواز 655 یک هواپیمای غیرنظامی بوده است و دستگاههای یو اس اس وینسنس هم یک هواپیمای غیرنظامی را نشان می داده اند. اختلاف نظر تا کنون درباره علت این رویداد بوده است. ایران سانحه را عمدی می داند و آمریکا خطای انسانی بدون نیت قبلی را دلیل آن دانسته است. در سال 2000 در یک نامه رسمی به سازندگان یک فیلم مستند درباره این حادثه برای شبکه بی بی سی دولت آمریکا شرایط روانی موجود در پست فرماندهی یو اس اس وینسنس را عامل اصلی خطای فرمانده کشتی اعلام می کند، تقریبا هیچ کس شکی ندارد که ناخدا راجرز در یک اقدام نسنجیده فرمان به آتش داده بود.
اما حالا این روزها ما شاهد روایت دیگری هستیم. کسی با جایی مصاحبه ای کرده است. در این مصاحبه او گفته است که در سایه معکوس هواپیمای ایرباس یک جنگنده اف – 14 در حال پرواز بوده است و یو اس اس وینسنس در واقع به طرف این هواپیمای نظامی آتش کرده است. بدون آنکه برای این ادعا سندی خواسته شود همه آنرا تیتر خبر کرده اند و حالا سندیت دارد. در واقع صدها صفحه سند و تحقیقات علمی و فنی، بازسازی سانحه توسط نیروی دریایی آمریکا و کنگره این کشور همه و همه فاقد اعتبارند و فقط یک ادعا مطرح می شود. چند نکته درباره این ادعا:
اول. اگر هواپیمای نظامی اف -14 در حال پرواز در سایه هواپیمای ایرباس بوده است و برای حمله باید در حالت شیرجه قرار می داشته است، اما هیچ دستگاهی نه در عرشه یو اس اس وینسنس و نه در یو اس اس اسلایدز یک هواپیما در حال شیرجه را نشان نمی دهد.
دوم. اگر این هواپیما در سایه ایرباس وجود داشته است، بعد از سقوط ایرباس باید بر صفحه رادار هر دو کشتی ظاهر می شد، هیچکدام از این کشتیها هواپیمای اف-14 را ثبت نکرده اند.
سوم. در طول جنگ تحمیلی نیروی هوایی ایران از هواپیماهای اف – 14 بعنوان شکاری رهگیر استفاده می کرد. این هواپیماها برای حمله به اهداف سطحی مورد استفاده قرار نمی گرفتند. اف-14 های موجود در پایگاههای ششم و نهم شکاری، بوشهر و بندرعباس، برای دفاع از نفتکشهای ایرانی و مقابله با حملات هوایی علیه آنها به پرواز درآورده می شدند. پشتیبانی هوایی از نیروی دریایی بعهده گردانهای فانتوم اف-4 بود (مانند عملیات مروارید و با استفاده از موشک ماوریک) و نه اف-14. مطابق نامه ناخدا دوم کارلسون به نشریه نیروی دریایی آمریکایی در سپتامبر 1989 فرماندهان آمریکایی مستقر در منطقه از این واقعیت مطلع بوده اند که هواپیماهای اف – 14 ایران مجهز به سلاحهای هوا به زمین نیستند.
خوب است قبل از آنکه تاریخمان را با شایعه ای عوض کنیم کمی هم اسناد و اطلاعات موجود را بررسی کنیم.
پ.ن. نامه ناخدا دوم کارلسون به Proceedings در سپتامبر 1989 به داستان اف- 14 ایرانی و سایر مشاهداتش اشاره می کند. این شایعه حتی تازه هم نیست! حتما این نامه را بخوانید.
پ.ن.2. یادداشتهای موجود در اینترنت را که می بینم تاسف می خورم. حتی آدمهایی که ادعای روزنامه نگاری دارند بدون چک کردن اسناد موجود درباره واجب المرگ بودن حرف می زنند. منطق همه یکسان است «از شیطان هر چه بگویی بر می آید». کجایی دایی جان که نبرد برازجان زنده است! عجب فضای مسمومی ساخته شده است.
واقعاً ممنون از شما. بسیار ارزشمند بود.
فایل proceedings ارور 404 می دهد
خیلی سخت نگیر. بنده خدا ملغمه ای از مطالب درست و نادرست را مصاحبه کرده. بعضی جا ها هم جوگیر شده. این عبارت هم نتیجه یکی از جوگیری هاست.
جوگیر بودن آدمها را نمی توانم ببخشم! این همه آدم تحصیلکرده و خیلیهایشان هم مهندس نباید هر دروغی را باور کنند. خسته شده ام از بس هر کس توهمش را جای واقعیت قبول دارد.
ممنون از لطفتان
ممنون آقاي دادپي از همت تان
اف-١٤ مشغول عملیات شناسایی بوده نه حمله بنابراین نیازی به گرفتن آرایش حمله نداشته و چون قصد حمله نداشته استدلال سوم شما هم بی معنی میشود. هواپیمای جنگنده بسرعت شلیک ناو را ثبت و بسرعت هرچه تمام از مهلکه میگریزد و دنهایت موشک متورهای پر حرارت ارباس را هدف قرار میدهد. ایران یکبار دیگر هم از این کریودر های تجاری و ترفندی مشابه در حمله به اچ-٣ عراق استفاده کرده بود منتها اینبار سیستم رهگیر آمریکایی فریب نخورد. کلأ از وجنات رهبران جمهوری اسلامی چنین رفتارهای مذورانه دور از انتظار نیست.
آرش عزیز محبت کنید لینک روزنامه نیویورک تایمز را باز کنید و گزارش 1988 را بخوانید. کل بحث در همین است که اصولا هیچ هواپیمای اف-14 ای توسط سیستم کشتی مشاهده نشده است. در ضمن ببخشید اگر هواپیما مشغول شناسایی بوده است که دیگر زدن نداشته است. متوجه هستید که به هر قیمتی و با هر سناریوی ممکنی می خواهید باور کنید که یک اف-14 در کار بوده است که کشتی آمریکایی اینکار را کرده است؟
متشکرم بابت متن خوبی که نوشتید. در ضمن این کامنت بالا از آقای آرش نمونه خوبی از قضاوت در مورد مسأله به این مهمی فقط بر اساس شایعات است در حالی که مدارک و اسنادی که از دو دهه و نیم پیش جمع آوری شده اند مطالعه نشده اند. برای من خواندن این جمله خنده دار بود: «هواپیمای جنگنده بسرعت شلیک ناو را ثبت و بسرعت هرچه تمام از مهلکه میگریزد» انگار که داریم سناریوی فیلم هندی می نویسیم. به سرعت هر چه تمامتر! چیزی که به سرعت هر چه تمامتر دارد اتفاق می افتد رخت بر بستن منطق از جوانانیست که قرار است آینده ساز این کشور باشند و مثلاً در حال حاضر مدعای مبارزه با دروغ و جهل را دارند. واقعاً که فضا فضای مسمومیست…
آیا فقط بنده حقیر هستم که این به قول دوستان صداقت و به قول دشمنان حماقت رو دارم که این رو بیان کنم یا هستند کسانی که مثل من فکر میکنند ؟
اصلا بدون جانب گیری و کاکلا بی طرفانه ، من شخصا اطلاعات لازم از پروسه ، قوانین بین المللی و ارتباطات در حین پرواز یا ناوبری در آسمان یا در آبهای بین المللی ندارم. با تشکر از همه کسانی که لینک و فیلم و گزارش و مستند و غیره در جای جای اینترنت گذاشته بودند باید بگم با اینکه مطالعه و جستجو کردم قسمت زیادی از این اطلاعات رو درست نفهمیدم. بی مورد نیست که مطالعه و جستجوی بنده به هیچ وجه یک تحقیق آکادمیک یا قضایی نبوده و نمی تونه باشه (لا اقل در شرایطی که به عنوان یک آدم معمولی در دنیا دسترسی به اطلاعات محرمانه ایران و امریکا رو ندارم) در نتیجه باید صادقانه بگم در عین حال که این وقایع رو مثل یک داستان تلخ مطالعه کردم در انتهای داستان به دلیل عدم صلاحیت فنی و عدم دسترسی به منابع اطلاعات اصلی شخصا نمی تونم اظهار نظر کنم. حس میهن پرستی و انساندوستی از یک طرف عامل این حادثه رو مقصر میدونه از طرفی دیوار بلند بی اعتمادی و وقایع گذشته ممکنه هر شایعه خاکستری رنگی رو محتمل بدونه. در عین حال برای مردم عادی چون من این واقعیت که سیاست همیشه و همه جا کثیف بوده یا لا اقل پاک و منزه و معصوم نبوده بر روی این حادثه یا فاجعه پرده ای نا تمام از ابهام خواهد کشید همانطور که بر روی صدها و هزاران حادثه مشابه در سراسر تاریخ کشیده است.
در حالیکه میهنم به مغز و فکر و خلاقیت و نیروی افسونگر جوانی من احتیاج دارد من و ما همچنان در عجبیم و در میان خود به آنچه می اندیشیم و آنچه می پندارندمان دشنه میزنیم.
سوال من اینجاست : اگر روزی ایران من در دست من حقیر ، دوستان و موافقان من و نیز دشمنان و مخالفان من باشد من چه خواهم کرد ؟ سوال سختی نیست همان کاری را خواهم کرد که در فیس بوک ، در اینترنت ور وبلاگ ها و در همین صفحه کردم. این صفحه در دست من است آزادانه من هستم و من و یک تصمیم و یک باور و یک داستان و یک خبر ! چه میکنم ؟ هرآنچه میکنم قطعا به دنبال مقصر روزهای تاریکم عمر نخواهم فنا کرد. عمرم را میسازم آنطور که میخواهم و آنچه را می یابم که شایسته ام !
اصلاً از اول فرستادن وینسنس به خلیج فارس وقتی ایران با امریکا در جنگ نبوده بی معنی بوده.
ممنون از نوشتهات. جالب است آمريكاييها كه ايرباس را زدهاند ميگويند اشتباهي زدهاند و يك نفر كه معلوم نيست چه مستنداتي دارد و چگونه به اين اطلاعات دست يافته است، حرف ديگري ميزند و فاجعهبارتر بسياري باورش ميكنند و تمامي مستندات قبلي را به هيچ ميگيرند. آقاي نوريزاد – كه من به وي بياعتمادم – بي هيچ مستندي حرفي زده است و اين همه تكرار ميشود و چون او گفته است ميشود سند. همهي ما سريالهاي رمضان را مسخره ميكنيم كه يك دفعه آدم بد سريال با يك دو بار مسجد رفتن و گپ و گفت با آدم خوب سريال، متحول ميشود و از آدم خوبِ هم خوبتر ميشود. قضيه نوريزاد هم همين است كه يك دفعه متحول شده است و ما از بس سريالهاي رمضاني ديدهايم، اين تحول و كاسه داغتر از آش شدن را باور ميكنيم. در شرايطي كه صداي محسن آرمين و بهزاد نبوي به سختي از زندان بيرون ميآيد، ايشان مرتب بيانيه ميدهند و با كلمه مصاحبه ميكنند. آيا نبايد در اصالت تغيير چنين آدمي ترديد كرد و هر چه گفت را بيمدرك نپذيرفت. و حتي اگر تغييرش هم اصيل باشد، آيا ما بايد تمام حرفهايش را بي هيچ مدركي بپذيريم و خودش بشود مدرك.
كامنت قبلي غلط ويرايشي داشت، اصلاحش كردم. قبلي را حذف كن.
سپاس از مقاله روشنگر و مستند شما.
ممنون از این پستِ خیلی عالی. این قضیه اف ۱۴ رو من یادم میاد که از همون اوایل هم میگفتن. یه بار حتا سر کلاس تحلیل سیاسی یه دوستی که حالا اسمشو نمیبرم اینو مطرح کرد به عنوانه شایعه ای که مطرح شده. یعنی میخوام بگم این آقا خیلی موضوع داغی رو هم روی نکرده. از همون اول هم این مزخرفات گفته میشد. اگه یادت باشه توی مستند نشنال جئوگرفیک هم یه اشارهای به اف ۱۴ میشد. البته اونجا میگفتن که اف ۱۴ از فرودگاه بندر عباس آماده پرواز شده و سیگنال شناسایی که ارسال کرده با ایر باس اشتباه شده. هر چند در آخرین لحظه میفهمن که اشتباه کردن، ولی ریسک نمیکن یا (میکنن) و شلیک میکنن. یعنی خلاصه میخوام بگم این آقا خیلی دیر رسیده و متاسفانه مردمِ بی مطالعه هم هی براش الکی هورا میکشن.
متأسفانه برخی دوستان همچنان دارن به باور کردن این شایعهی مخلوط با توهم ادامه میدن گویا. این حرف کلاً دچار اشکال هست. به خصوص از لحاظ فنی. آرش جان که میگی به محض اینکه موشک شلیک بشه اف-14 فرار میکنه٬ میشه بگی اگه فرار کردن از دست موشک ضد هوایی به این راحتیه٬ پس فایدهی موشکهای ضد هوایی چیه؟! پس چرا دنیا این همه پول و وقت صرف کرده که هواپیمای رادارگریز بسازه اگه به این راحتی میشه از شر موشکها راحت شد؟! البته راهکارهایی هست ولی نه 100 درصد عملی! اون هم نه به این راحتی! با فلیر یه کارایی میکنن ولی نه در همهی موارد! حالا اگه اطلاعات فنی ندارید حداقل بازی هواپیمایی بکنید بد نیست!
ضمناً برام جالبه که این دوستان از خودشون نمیپرسن که آقا حالا ما هواپیما قایم کرده بودیم به روی خودمون هم نیاوردیم. چرا امریکا هیچوقت این حرف رو نزده؟!
سوماً داریم راجع به هواپیما حرف میزنیم. قایم کردن هواپیما یعنی چی؟! دو تا هواپیما حتی دو تا هواپیمای نظامی با اون قدرت مانور بالا و اون شرایط ریسک پذیری جنگی وقتی در کنار هم پرواز میکنن باید یه فاصلهای رو رعایت کنن. در نتیجه هم از طریق چشم غیر مسلح و هم از طریق رادار به صورت کاملاً مجزا دیده میشن.حتی اگر فرض کنیم اینطوری هم نبوده وقتی ایرباس منهدم میشه اون یکی هواپیما که منهدم نشده دیده میشه! اونوقت چطور جناب نوریزاد از این موضوع مطلع شده ولی ناو مجهز امریکایی با اون همه خدمه و تشکیلات راداری همهشون کور بودن چیزی ندیدن؟! بس کنید تو رو به خدا!
ممنون دکتر جان. آدم منصف در این روزگار سیاست زده کم پیدا می شود.
این توهم واقعیت شده است.
ظاهراً نوشته شما راجع به حرفهاي نوري زاد است. ايشان اصلاً حرفي از اف چهارده نزده و گفته «جنگنده». قاعدتاً نقد شما بايد درباره خود متن باشد در حاليكه كه شما هم طبق شنيده ها نقد كرده ايد.
در ضمن در سريال عباس بابايي او طرحي داشت كه اف چهارده را هم قادر مي كرد به اهداف سطحي حمله كند كه گويا موفق هم شد.
پاسخ: دوست عزیز حتی درباره جنگنده هم این حرف درست نیست. من بر اساس شنیده هایم جیزی ننوشته ام و برای همه مطالب در متن لینک گذاشته ام و مرجع مستند ارائه کرده ام. درباره آقای بابایی ایشان اگر هم چنین طرحی داشته اند در عملیاتی که ثبت شده باشد از آن استفاده نکرده اند.
تمام کسانیکه عمل فرمانده ناو را تحبیق مینمایند حق باانهاست
مطلبی راکه فراموش میکنند انستکه اگر خودرا درفضای پرتنش قراردهیم ایا میتوانیم تصمیم درست اتخاذ نماییم؟
مسیولیت فرماندهی که هرلحظه انتظار حادثه رادارد غیر ازاین نیست که به ناچیز ترین نشانه بدبین باشد.
درباره فرآیند تصمیم گیری می توان از جنبه های مختلف بحث کرد، آیا در فضای پر تنش می توان وارد آبهای یک کشور دیگر شد تا فکر کنید در معرض خطر هستید؟ از طرف دیگر هیچکس در پست فرماندهی داده های دستگاههای رادار و ردیاب رد چک نکرد تا ببیند این هواپیما در حال اوجگیریست. وظیفه یک فرمانده سنجش موقعیتیست که در آن قرار دارد بر اساش داده ها و نه بازی کردن در یک سناریوی فرضی.
بینید بحث شما و منابع مورد استفاده شما ماهیت تحلیلی داره. حرف اون بابا ماهیت خبری. اون بابا از یه منبعی که ما اصالتشو نمیدونیم «خبری » نقل قول کرده. برای نشون دادن اشتباهش ، شما باید از یه منبع دیگه که اصیلتر باشه «خبری» رو نقل کنید تا حرف ایشون رد بشه. منابع شما اصیل هستند ولی با منبع نوریزاد متنافر هستند چون ماهیت تحلیلی دارند نه خبری.
اچ عزیز، و چه چیزی باعث می شود که شما فکر کنید این آدم منبعی دارد؟ در فقدان خبری درباره وجود یک منبع باید حرف شما را هم یک «تحلیل» بدانیم. با توجه به کامنتها باورم این است که وقتی می خواهید چیزی را باور کنید آنرا باور می کنید و باورتان را توجیه می کنید. در ضمن نمی توان اصیلتر از یک اصالت ناشناخته پیدا کرد.
بحث جالبی رو باز کردید. مرحوم شریعتی جایی گفته بود(نقل به مضمون) : به مردم ایران اگه بگید شتر پرید بیشتر باور می کنن تا اگر بگید که شتر دوید. سالهاست که توی مملکت ما می گن روسها هلیکوپترهای آمریکایی رو توی طبس زدن!!! حالا چه جور؟ معلوم نیس.
به هرحال این بنده خدا مخصوصا ناوش رو اورده بود توی آبهای ایران. اراده ریگان در اواخر جنگ بر این قرارگرفته بود که هر جور که شده ایران رو به پذیرش قطعنامه 598 مجبور کنه حتی اگر ناچار شه با ایران وارد یه زد و خورد نظامی کوچیک بشه. دو ماه قبل از این نیروی دریایی امریکا در حمله به سکوی سلمان(ساسان) نیروی دریایی ایران رو ناک اوت کرده بود. امریکایی ها بدشون نمی اومد که با تجاوز به آبهای ایران همون برنامه رو هم با قایقهای تندروی سپاه انجام بدن. تا اونجا که من یادمه یه روز قبل از سقوط ارباس قایقهای تندروی سپاه با همین ناو وینسنس درگیری داشتن. البته از نتایج اون درگیری چیزی یادم نمی یاد. اصل سند رو هم که کجا خوندم یادم نمونده. پیریه و هزار درد. به هرحال ریگان در قبال استراتژی که انتخاب کرده بود حرکت می کرد و حرکتش در نهایت این اخطار رو به ایران می داد که دیگه حوصله ما(امریکا) از دستتون سر رفته. یا مثله بچه آدم قطعنامه رو قبول می کنید و یا عواقبش رو خواهید چشید. تاریخ ثابت کرد که این اخطار عملی همچین بی نتیجه هم نبوده. بلافاصله ایران 598 رو قبول کرد که خوب اگر هم قبول نمی کرد مجبورش می کردن که قبول کنه؛ حالا اگه نه توی دهانه خلیج فارس جای دیگه.
به کیانی:
به این نکته شما خیلی فک کردم.به نظرم با
نیت پایان جنگ هم کار ناخدای امریکایی اخلاقی
بوده و جلوی کشته شدن هزاران ایرانی و عراقی
دیگه و عقب افتادن تاریخ منطقه رو گرفته. به
هرحال اگر مثلا 5 سال پیش سیگنال مشابهی
به ایران در مورد برنامه اتمی داده میشد شاید
خیلی از تبعات تحریم ها برای میلیون ها ایرانی
کاسته میشد و فقر ناشی از تحریم ها آسیب خیلی
بیشتری به ابران میزنه تا کشته شدن اون 300 نفر
اضهار نظری که آقای نوری زاد کرده حتی اگر غیرمنطقی به نظر بیاد این نکته رو میرسونه که هنوز تمامی اطلاعات درباره این واقعه منتشر نشده هم از طرف نیروی هوایی هم مسئولین برج مراقبت بندرعباس و …(با توجه به سوابق آقای نوری زاد در نظام) که اجازه بررسی صحیح و قضاوت عادلانه رو میگیره ثانیا شرایط خیلج فارس واقعا آنقدر پرتنش بوده که هر فردی رو دچار خطا در تصمیم گیری کنه .با این حال من هنوز معتقدم اگرچه این تصمیم از 2 بخش خطا و تعمد حاصل شده اما بخش تعمد کوچکتر از خطا بوده.
در پاسخ به H،اولا ذات عمل ناخدای ناو هرچند همراه با اشتباه همراه بوده باشه اشتباه و نادرست هست حالا با حسن نیت یا قصد سو چرا که اولا پیامد چنین تصمیمی هیچگاه قابل اندازه گیری و پیش بینی نخواهد بود
محاسبه ناخدای آمریکایی در صورت تعمد در هدف قرار دادن 300 مسافر بیگناه درست از کار دراومده به این معنا که مدیریت وقت جنگ رو به این «یقین» رسونده که ادامه جنگ با دخالت مستقیم آمریکا همراه میشه و لذا قطعنامه رو میپذیره.
در جواب من شما نوشتهايد كه تمام مطالب اين پست داراي لينك است، امّا در متن نوشتهايد:
«اما حالا این روزها ما شاهد روایت دیگری هستیم. کسی با جایی مصاحبه ای کرده است. در این مصاحبه…»
من هرچه نگاه ميكنم لينكي نميبينم. بيزحمت لينك به حرفهاي كسي كه حرفي از اف چهارده آورده است بگذاريد. نظر من در نفي يا اثبات مطلب شما نبود، درباره منبع نداشتن آن حرف بود. متني كه خود به شنيدهها متّكي باشد، نميتواند مدّعي اثبات مستند يك مطلب باشد. منتظر لينك شما هستم.
بردیا عزیز با تشکر از انتقاد شما، شما می توانید در سایت کلمه و سایر سایتهای خبری مصاحبه آقای نوریزاد را بخوانید. از آنجایی که این سایتها فیلتر هستند و من علاقه ای به فیلترشدن ندارم فکرمی کنم خودتان هم می توانید زحمت پیدا کردن این لینک را بکشید. حالا یک مطلب که همه درباره آن می دانستند لینک نداشت، نکاتی که در در آن ادعا آمده بود که لینک داشتند. و البته ایراد بنی اسراییلی گرفتند سنت حسنه دوستان است.
با عرض پوزش، آخرين كامنت:
اوّلاً عين نقل قول از نوريزاد:«…یا به محض شلیک آمریکایی ها و زدن هواپیمای مسافربری ما، داد و قال سرمی دهیم که ای دنیا این آمریکایی های نامرد را ببینید که به هواپیمای مسافربری هم رحم نمی کنند؟! اما دم برنمی آوریم که در سایه ی معکوس همان هواپیمای مسافربری جنگنده های خود را مخفی کرده بودیم تا از رادار ناو آمریکایی فرار کنند و به او ضربه بزنند. در قاموس بلوغ ما آیا یک زنگ خطری فعال نشد که ممکن است آن همه مسافربی پناه بخاطر هوش زیاد ما جانشان را از دست بدهند؟…»
ثانياً اشتباه چه بزرگ و چه كوچك از همه سر ميزند امّا پافشاري حتّي بر يك اشتباه كوچك جاي انتقاد فراوان دارد. ايراد من بني اسرائيلي نبود چون محور بحث شما درباره تفاوت خبر و شايعه بود ولي نقل قول درستي از موضوع نقد شما نداشت. ابتدا به من جواب داديد كه براي همه مطالب لينك داريد و حالا ميگوييد خودم بروم آنرا پيدا كنم! من اگر عين خبر را نخوانده بود كه مزاحم شما نميشدم. موضوع با يك ويرايش ساده متن حل ميشد.
در نهایت احترام بردیای عزیز من به مطلب این آقا لینک ندادم چون نمی خواهم وبلاگم فیلتر شود و در عوض به تمام مطالبی که در رد ادعای این فرد آوردم لینک دادم تا سندیت داشته باشند. فرض من این بود که شما عین این خبر را خوانده اید که اینجا آمده اید. در نتیجه متوجه نمی شوم شما به بهانه این عدم نقل قول اعتبار حرف مرا زیر سوال می برید؟ یا دارید نقد ادبی می کنید؟ حرف من واضح است، حرف ایشان هم درباره ادعایشان ابهام ندارد. الان مساله شما کجاست؟ اگر دلتان به این ایراد خوش است و حس خودشیفتگیتان ارضا می شود، ما از دوستان دریغی نداریم. مهمان ما باشید.
H عزیز. من مسئه دخالت ریگان و ناو وینسنس رو از نظر اخلاقی قضاوت نمی کنم. یعنی صرفا با فاکت سرو کار دارم. امریکا بارها سعی کرده که از دیپلماسی قایقهای توپدار استفاده کنه تا کشورهای دیگر رو به قبول خواسته های خودش مجبور کنه. حالا اینکه این خواسته ها مشروع بوده یا نه و یا اخلاقی بوده یا غیر اخلاقی بحث دیگری است که از حوزه سواد بنده خارج است.
نمونه این رفتارهای امریکا قضیه خلیج صدراست که انقدر با ناوهوای هواپیمابرشون توی این خلیج جولان دادند تا هواپیماهای لیبیایی (خواسته یا ناخواسته) با هواپیماهای آمریکا درگیر شدند. یه بار هم اصلا زدن کاخ قذافی رو بمبارون کردن که دختر خوانده قذافی توش کشته شد( سال 1986 بود فکر کنم) یا در جریان محاصره کوبا سر استقرار موشکهای روسی یا حادثه خلیج تونکین که بعدا شد بهانه آمریکا برای دخالت در جنگ ویتنام.
سیاست کلی شون در همه موارد مشابه هست. اجرای فشار نظامی به قصد واکنش نشون دادن حریف و بعد هم زهر چشم گرفتن و مجبور کردن حریف به واکنشی که مورد نظرشون باشه تا با تبلیغات گسترده به مردم جهان بگن که»نیگاه کنید ببینید ما حق داشتیم. اگر ما جلوی اینها رو نگیریم اینها هم می شن مثل هیتلر و فلان و بهمان».
از دید اخلاقی اگر بخوام حرف بزنم منظورم کلا این بود که من به عنوان یه ایرانی دخالت آمریکا رو در این قضیه نمی پسندم ولی به عنوان یه ادم انترناسیونالیسم می تونم با تسامح بگم که در کل استراتژی درستی رو در این قضیه امریکا پیاده کرد. هر چند که به کشته شدن انسانهای بیگناه انجامید.