دو نکته از دو دوست خوب

دو نکته خیلی خوب در هفته گذشته در صحبت با بچه ها پیش آمد که فکر می کنم ارزش مطرح شدن دارد. اولی درباره عصبانیت و نفرت موجود در بحثهای اجتماعی و سیاسی این روزها بود. دوستی به تحولات سیاسی و بحرانهای جامعه ما اشاره می کرد که معمولا تر و خشک را با هم سوزانده اند و زخمهای ماندگاری بجای گذاشته اند.  خوب طبیعیست که آدمها با چنین لحنی با یکدیگر حرف بزنند. راستش حرفش راست بود. درست است تحولات تاریخ سه دهه گذشته دشوار بوده اند و تحمل خیلی از آنها از قوه بشری خارج. اما سوال من این است که می توان خشم و نفرت را یکی دانست؟ آیا ستمدیدگی دلیل موجهی برای دامن زدن به تنفر است؟ بعید می دانم راه عدالت از نفرت بگذرد.

نکته بعدی درباره آینده نگریست.  جمعه با دوست دیگری صحبت می کردم پیش بینی خوب و منطقی درباره دهه در پیشرو کرد. به ذهنم رسید که چقدر همیشه در حال بحث درباره حال و دعوا سر گذشته هستیم. نمی گویم مشاهده نکنیم و تاریخ نخوانیم، ولی انگار همیشه دنبال اثبات حقانیت و برتری خودمانمان هستیم نه دنبال پیدا کردن درسها و درک مشاهدات. بدی دیگری این بحثها این است که درباره آینده دیگر فکر هم نمی کنیم. اینقدر غرق دعواهای قهوه خانه ای می شویم که از خودمان نمی پرسیم که خوب چه چالشهایی در پیش است؟ کم هستند آدمهایی که بتوانند درباره آینده حرف بزنند. یادش بخیر یکبار در موسسه با حسین عباسی درباره اقتصاد حرف می زدیم، به ذهنم آمد که ما مثل ویولنیستهای تایتانیک در حال زدن موسیقی کلاسیک هستیم و کشتی در حال غرق شدن. اما حالا فکر می کنم همه روی عرشه تایتانیک در حال بزن بزن حسابی هستند و هیچکس حواسش به کوه یخی سر راه کشتی نیست. و البته همه خود را محق می دانند تا اجازه بدهند تنفر کورشان کند.

کار سختیست ، ولی ما راه دیگری نداریم جز اینکه از خشممان بزرگتر  باشیم تا بهتر ببینیم.

8 دیدگاه برای «دو نکته از دو دوست خوب»

مال خودتان را بیفزایید

  1. تصورم این استکه اگرحکومتها امکان بحث ازاد درمورد معضلات ملی رافراهم اورند رونق قهوه خانه ها ازمیان میرود
    پتانسیل ها اگر مجرای مناسبی نیابند تخریبی میشوند

  2. نسل ما با چالشهایی در حوزه خانواده و کار روبرو خواهد شد که نسل قبلی آنهارا تجربه نکرده است. در نتیجه تنشهای روانی در سطح خانواده ها افزایش پیدا خواهد کرد.

  3. بنده هم بسيار كنجكاوم بدانم نتيجه سياسي-اجتماعي مسئله «افزايش تنشهاي رواني در سطح خانواده ها» چه خواهد بود؟
    به عبارتي چرا اين مسئله «درون خانوادگي» اهميتي با ابعاد احيانا «ملي» دارد؟

  4. بدیش اش این است که وقتی اختلاف پیش می آید آنچنان از هم طرفین متنفر می شوند و پیش می روند که راه هر مسالمت و آشتی را از قبل می بندند. اصلاً این در فرهنگ ما هست. آینده در دعوا ختم می شود.

  5. رضای عزیز این ایده دوست من است و من نباید درباره آن خیلی بحث کنم. ولی اگر بی ثباتی به سطح خانوارها گسترش پیدا کند می تواند بر روی بهره وری ملی نیروی کار تاثیر بگذارد. از این نکته که بگذریم نکته اصلی یادداشت درباره جای خالی بحث درباره آینده و پررنگ بودن دعوا بر سر گذشته است.

  6. این به خاطر نداشتن سواد و فرهنگ کافی در جامعه است در ضمن با این بازار بی ثبات پیش بینی برای مردم سخته

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com. قالب Baskerville 2 از Anders Noren.

بالا ↑

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: