یادداشت امروز پاول کروگمن در نیویورک تایمز جالب بود. ولی من خوب نفهمیدمش. خوب قبول یورو باعث شد سرمایه گذاران کشورهای اروپایی را یک جور ببینند و فکر کنند اوراق قرضه کشوری مثل یونان با حسابهای ملی تقلبی هم ارزش اوراق قرضه اقتصادی مثل آلمان است. حتی این مشاهده کروگمن را قبول دارم که ایتالیا و اسپانیا با یونان فرق دارند. یکی بشدت بدهکار است ولی کسری بودجه سنگینی ندارد و آن یکی تا بحران فعلی مازاد بودجه داشت. اما اینرا نمی فهمم که چرا از برونینگ صدراعظم آلمان در سالهای 1930 تا 1932 مثال می آورد تا بگوید سیاستهای انقباضی الان مناسب نیستند. در واقع کروگمن پیشنهاد می کند سیاستهای انبساطی در ایتالیا و اسپانیا کارآمدتر خواهند بود. خوب اینجا را من نمی فهمم! کاش یکی از بچه های کلان خوان کمی توضیح می داد.
سلام
منظورش اینه که به زبون ساده ش: ecb پول چاپ کنه (یا انبساط پولی) با این پول اوراق قرضه همه اعضا رو بخره، اعضا این پول رو خرج کنن،(انبساط مالی) اینطوری هم سیاست انبساط مالی دارند که اقتصاد رو تحریک می کنه و اگه رشد شروع بشه با این سیاست، اونوقت مشکل بدهی کشورهای مشکل دار تخفیف پیدا می کنه. دومین نتیجه اش اینه که در بعضی از کشورهای عضو تورم ایجاد میشه و مزدها بالا میره مثل آلمان و در بعضی مزدها به صورت نسبی پائین می یاد که این به حل مشکلات اقتصادی اونها کمی کمک می کنه ……….و بقیه داستان. مکانیک قضیه درسته. مشکل شیمی این تئوریه:)
حجت
من هم مکانیکش را می فهمم! ولی با این شیمی بعید است مکانیکش کار کند.