رفته بودم بلیطم را بگیرم. به پاسپورتم نگاه می کند.
– شما با ….نسبتی دارید؟
– پسرشان هستم
– تسلیت می گویم
یکسال و پنج ماه گذشته است. مانده ام چه بگویم.
– خواهرم در پرواز کاسپین بود.
– من خیلی خیلی متاسفم
برای او یکسال و شش ماه گذشته است.
چند کلمه محبت آمیز رد و بدل می شود تا از درد فقدانی که باید بقیه عمرت را با آن بگذرانی بکاهد. لبخند می زنیم نه از روی همدردی، لبخند می زند و لبخند می زنم چون درد را می شناسیم. بیرون می آیم. زندگی در جریان است. ….
دارم می روم و زنگ می زنم تا خبری بگیرم.
– ایران ایر در ارومیه زمین خورد؟
کی؟ چرا؟ –
هوا بد است، برف می باریده، دید نبوده است. it has missed its approach…همه کلمه های آشنایی هستند.
تلفن دوباره زنگ می زند. دوست نازنینیست دل نگران.
– از کجا باید پرسید؟
از کجا؟ نمی دانم! از هلال احمر؟ از ستاد بحران؟ از وزیر؟ از معاونش؟ از مدیر عامل ایران ایر؟ از که؟ نمی دانم؟
انسانهایی مرده اند، انسانهایی زنده مانده اند. به همین راحتی، به همین بی رحمی، به همین سردی.
انگار همه دیگر دارند عزیزی را هم در سانحه هواپیمایی از دست می دهند. انگار سهم ما از پرواز مرگ است. چه بگویم؟ به که بگویم؟ از که بپرسم تا کی؟ پرنده مردنیست می دانم، می دانی، می دانیم…اما پرواز چطور؟
ادم تفاوتها را احساس میکند، وقتی ریس حج میگوید تاخیر پروازها کاملاً عادی است و تعدادی اندکی پرواز داریم که بیش از 24 ساعت تاخیر دارند، وقتی همواره خلبانی که فوت کرده مقصر حادثه قلمداد می شود، وقتی حادثه سقوط هواپیما امری عادی جلوه می شود، وقتی انتظارات مردم با سقوط عجین میشود، باید منتظر این حوادث بود. واقعاً متاثر شدم و میشوم از تکرار مکرر اشتباه هات
salam.yadam miad ba dousti dar makani tarikhi ghadam mizadim gofam bebin chetor in asar ra kharab mikonand va aslan barayeshan mohem nist goft inja kasi be fekr adamhayash nist mikhay be fekr tarikhesh bashan!be ghole shamloo(age eshteba nakonam).mardome iran hafeze tarikhi nadarand».age dashtan yadeshan nemiraft (shayad khodeshan ra be faramoushi mizanand)ke in moshkelate havaei tanha hadese nist ke be daste faramoushi seporde shavad.bekhoda jane ye parande moheme che berese ke adam bashe.
فقط متاسفي ؟؟
shoma intor fekr kon….