این یادداشت جالبیست درباره واردات که امروز در روزنامه دنیای اقتصاد به چاپ رسیده است. این روزها که بحث مدیریت واردات مطرح است، خوب است که هم تقاضای بازار برای واردات را در نظر بگیریم و هم تقاضا برای محدود شدن واردات را و هم تقاضا برای سایر سیاستهای مشابه. فرض عمومی بر این است که در صورت واردات مصرف کنندگان از گزینه های بهتری برخوردار می شوند و سطح زندگیشان بهتر می شود. از طرف دیگر افزایش رقابت در بازار باعث می شود تا تولید کنندگان داخلی با افزایش کیفیت کالاهای خود و یا مدیریت هزینه هایشان برای بقا در بازار بکوشند.
اما راه حلهای دیگری هم برای بقاء وجود دارد. فشار سیاسی به دولتها برای بسته نگه داشتن بازارهای داخلی یکی از ابزارهای قدیمی صنایع داخلی هر کشوریست. و البته دولتها، بویژه دولتهایی که بدنبال استراتژی جایگزینی واردات هستند، خود را موظف به این حمایت می دانند. در نتیجه بویژه در کشورهای در حال توسعه ای مانند کشور ما وارد کننده خود را در معرض ریسک بالایی قرار می دهد و ادامه کسب و کارش به نظر لطف سیاستمداران وابسته است.
این یادداشت جالب است چون بنوعی حرف بخش بازرگانی در این بحث است و اهم موضوعات و دلنگرانیها را از جانب ایشان بیان می کند. اما جالبترین نکته این یادداشت تقاضا برای کاهش نرخ بهره بانکیست و نه تقاضا برای اصلاح قیمت ارزهای خارجی مانند دلار و یورو. راستی وقتی که از کاهش نرخ بانکی حرف می زنیم چون نرخ بهره بانکی در کشورهای رقیب پائین است، آیا فرض می کنیم که پارامترهای ریسک اقتصادی و مکانیسم بانکی کشور ما هم مشابه این کشورهاست؟ چون این فرضی ربطی به دنیای واقعی ندارد. هدف نرخ بهره بانکی ایجاد مزیت نسبی در تجارت خارجی نیست بلکه هدف آن حمایت از سرمایه گذار و سرمایه گذاریست. برای اصلاح این کمبود و برتری رقبای خارجی باید نرخ مبادله ارز را اصلاح کرد. جالب است که در بحثهای مربوط به واردات نرخ ارز موضوع فراموش شده ایست.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟