ترافیک

دوستی می گفت ظریفی درباره تهران گفته است: » عجب شهریست این تهران، وقتی که دو ایرانی به دروازه ای می رسند که از آن پنجاه نفر به آسانی می گذرند با یکدیگر تعارف می کنند و اصرار که کدامیک اول برود، ولی وقتی پنج تا ماشین سر یک کوچه باریک می رسند، هیچکدامشان به هم راه نمی دهند.» ماشاا… هزار ماشاا… ترافیکمان فرهنگمان را روسفید کرده است.

کنار پنجره نشسته ام از کوچه بغلی صدای بوق ماشینها بلند است. دو تا ماشین وارد کوچه شده اند و سه تا دارند ورود ممنوع را بر عکس می آیند. جنگ بوقها ادامه دارد و یکی دوتا فحش آبدار رد و بدل می شود تا آخر یک جوری متخلفین از کنار دو تا بنده خدا دیگر رد می شوند. .. در بزرگراهم ماشین مقابل می رود تو خروجی و من راهنما می زنم تا بیایم کنار و از خروجی بعدی بروم بیرون، ماشینی که رفته بود با آرامش کامل از خروجی بر می گردد. نه نگاهی نه بوقی هیچی، همینطور می آید و دارد می آید تا بزند. راننده اش آرام است انگار در خلسه دارد رانندگی می کند. دوست دیگری می گفت در ایران پیاده ها تلوتلو نمی خورند ولی همه ماشینها تلوتلو می خورند.

نمی دانم از خیابان سئول گذشته اید یا نه؟ با مزه است که روبروی فرماندهی نیروی انتظامی کشور سر نبش چهار راه مکانیکی باز است که همیشه ماشینها را دوبله پارک کرده است و دو پشته و سه پشته مکانیکهایش در حال هل دادن ماشینها به جلو و عقب هستند. آن دست خیابان دژبان نیروی انتظامی با واکسیل قرمزش ایستاده است  و به ترافیکی که می آید و می رود و گیر می افتد و تصادف می کند همینطور نگاه می کند.  نه دخالتی و نه تلاشی، گاهی فکر می کنم درون پادگان هم شاید اینطور باشد. .

هر بار که وارد ترافیک تهران می شوم نمی دانم چرا همه عجله دارند، همه شتابانند. و جالب است که همه دیر می رسیم عقبیم کارهای انجام نشده داریم. پس به کجا می رویم چنین شتابان؟

نفس عمیق می کشم، صلوات می فرستم. و یاد دوست دیگری می افتم که می گفت: «به شتر گفتند گردنت کجه! گفت پدرآمرزیده کجام کج نیست!» خلاصه کجایمان کج نیست.

3 دیدگاه برای «ترافیک»

مال خودتان را بیفزایید

  1. من زیاد دیدم که چهره واقعی ایرانی ها، تو خیلی مراودات؛ اغلب متعلق به دنیای مدرن، دنیای مدرن رو می شه. تماشاگری فوتبال (اونهمه شعار در مورد فرهنگ غنی)، خرید و فروش بازار (اونهمه شعار در مورد آخرت و انصاف و …)، ترافیک (تعارف و احترام) و … من یه نظری داشتم در مورد «آدم ها و گوریل ها» و فکر می کنم این تا حدودی مشابه اون نظرم باشه. فرصت داشتید بخونید:
    http://www.negahazbala.ir/2010/04/blog-post.html

  2. سلام
    وبلاگ شما در فهرست وبلاگهای خواندنی ایران در سایت روزنامه نگار آزاد قرار گرفت . از این پس وقتی که مطلب جدیدی را بنویسید نوشته تان بطور اتوماتیک در بالای فهرست «جدیدترین مطالب وبلاگهای خواندنی» ظاهر میشود . امیدوارم که از این طریق جمع جدیدی از خوانندگان سایت روزنامه نگار با مطالب سایت – وبلاگ شما آشنا شوند

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com. قالب Baskerville 2 از Anders Noren.

بالا ↑

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: