نگاهی که جهانی نیست

با دوستی در کافه ای در غربت نشسته ام. از دانشگاههایمان حرف می زنیم و قهوه می خوریم. دوستم در دانشگاهی در شهر غریب دارد دکترای  مهندسی می خواند و من مشغول تدریس هستم. او از پلی تکنیک می آید و من از شریف ناگهان می گوید: «دانشگاه شریف که بزرگترین خیانت را به کشور می کند.» چرا؟ «چون همه فارغ التحصیلانش به خارج می آیند.» با لبخند مودبانه ای به دوستم یادآوری می کنم که بچه های فنی و پلی تکنیک هم به خارجه می روند. می گوید:» نه به اندازه شریف!» 

چقدر می شود درباره این چند جمله بحث کرد و ما چقدر بحث کردیم.  دوستم از منابعی می گفت که صرف تربیت دانشجو می شود و من از بازدهی بالاتر این دانشجویان در دانشگاههای بهتر و استانداردهای دوگانه مخاطبم که خود همان کاری را می کرد که عده ای از بچه های شریف کرده اند و می کنند: برای ادامه تحصیل به خارج از کشور می روند. با اینحال لپ کلام در دوگانه بودن استانداردها و پیشداوری نیست. اصل مطلب و ریشه واقعی این حرفها در نگاهیست که جهانی نیست.

برای ارائه مقاله ای به کنفرانسی در شیکاگو رفته ام. MEA کنفرانس منطقه ای خوبیست با شهرت بین المللی. خیلی معمولا چند هزار نفری شرکت کننده و دویست نفری ارائه کننده دارد. نگاهی به لیست ارائه کننده ها می اندازم خوب تعدادی  آمریکایی، گروه نسبت بزرگی هندی، چینی و پاکستانی، تعداد قابل توجهی اسمهای اسپانیایی، چند نفری از دانشگاههای اروپا و آمریکای جنوبی و ترکیه، حداقل یک دوجین اسم ترکی و چند دوجین اسمهای روسی و اروپای شرقی، ایرانی شاید پنج یا شش نفر. این ترکیب جمعیتی تقریبا همه جا برقرار است شاید اگر کنفرانس بزرگتر باشد، تعداد هم بیشتر شود ولی سهم ما همچنان اندک است.

در سازمانهای جهانی و آژانسهای بین المللی سهم ایران از نیروی شاغل همچنان اندک است. دوست دیگری که در بانک جهانی شاغل بوده است، می گفت: پروژه های هند پاکستان یا بنگلادش هرگز پول کم نمی آورند و یا لغو نمی شوند، در حالیکه پروژه های ایران به مویی بندند. گرچه نوع وضعیت سیاسی بی تاثیر نیست ولی تعداد زیاد کارشناسان هندی و پاکستانی هم در این سازمانها به این کشورها کمک می کند. قطعا دوستم کمی مبالغه می کرد ولی حرفش دور از حقیقت نیست. کارشناسان ایرانی توسعه بین الملل و فعال در این سازمانها کمند.

در دنیای امروز زیرساختهای ارتباطات نه کابلهای فیبرنوری و نه آنتنهای ماهواره ای بلکه انسانها هستند. انسانهایی که در صحنه جهانی نماینده کشورشان و فرهنگشان هستند و مستقل از باورهای سیاسی خود گوشه چشمی هم به منافع ملی سرزمین خود دارند.  ایشان بر تصمیماتی که ساختارها را تعیین می کنند تاثیر می گذارند و بستر گسترش مبادلات و معاملات می گردند. آیا نباید به دانشگاههای ممتاز کشورمان تبریک بگوئیم که در دنیایی که قطعا دوستانه به ما نگاه نمی کند، این زیرساختها را گسترش داده اند؟ و حضور جهانی ایران را گسترش داده اند؟ در نگاهی جهانی این خدمت بزرگیست شایسته تقدیر، اما افسوس که نگاهها جهانی نیست. 

6 دیدگاه برای «نگاهی که جهانی نیست»

مال خودتان را بیفزایید

  1. مسئله ای که عنوان کردید جنبه های زیادی دارد و شما به درستی یکی از جنبه ها را ذکر کردید. اما:
    – آیا بدنه کارشناسی داخلی در کشور به اندازه کافی قوی هست که دنبال گسترش ارتباطات و افزایش سهم در سازمان های بین المللی باشیم. منفعت نهایی اضافه شدن یک نیروی خبره در بخش داخلی بیشتر است یا خارج از کشور؟
    – آیا توزیع رشته هایی که دانشجویان خارج از کشور در آن تحصیل می کنند مناسب و در جهت اهدافی که شما گفتید، است؟ تعداد دانشجویان برق چند برابر فاینانس خوانده هاست؟ چند پروژه را می شود اسم برد که تامین مالی آن نتیجه لابی درس خوانده های خارج باشد؟ کدام مجمع جهانی است که در آن متخصصین برق و مکانیک برای منافع ملی تلاش می کنند؟
    و ….
    من هم شریفی بوده ام و درس و کار ایران و مدتی است درس خارج را دارم تجربه میکنم، همه افراد آزادند هر رشته ای که می خواهند بخوانند و در هر جایی که خواستند زندگی کنند، ولی از دیدگاه منافع ملی شریف موفق نبوده، اصلن.

  2. قوت بدنه کارشناسی داخلی را در چه می بینید؟ در آموزش تئوریک یا تجربه عملی؟ ببینید شما می آیید یک باور کلیشه ای مطرح می کنید و بعد خودتان بر آن اساس قضاوت می کنید. منفعت نهایی یعنی چه؟ آیا این جز یک باور ذهنی در ذهن شماست که بهش متوسل می شوید تا بخودتون بقبولانید کلیشه ها همچنان درست هستند؟ در ضمن بچه ها انسان هستند و در رشته هایی درس می خوانند که دوست دارند. تعداد دانشجویان برق پنجاه برابر فاینانس خوانده هاست ولی این شریف نیست که بچه ها را به برق سوق می دهد ما هستیم که برق می خوانیم. من خودم برق خوانده ام. این سوالاتی را که شما مطرح کردید اشتباه است. چون من خودم می گویم که ما در مجامع جهانی حضور نداریم. در عوض چندین ده دانشجو را می شناسم که بواسطه ارتباطات فارغ التحصیلان پذیرش و بورس گرفته اند. چرا اینها را نمی گوئید؟ شریف از دیدگاه چند بعدی منافع ملی موفق بوده است و بسیار هم موفق بوده است. اما ما می خواهیم باور کنیم منفعت ملی فقط یعنی مهندسی که در داخل می ماند و یک پروژه پنجاه میلیون تومانی انجام می دهد. خدا را شکر که دیدگاه شما در شریف عملی نشده است وگرنه خود شما الان در یک جای دورافتاده مشغول درست کردن فایل اکسل بودید!… در ضمن منافع شما هم بخشی از منافع ملیست!

  3. جواب هایتان چندان منظوم نبود، حداقل من اینطور برداشت کردم. این بار سعی می کنم نظرم را شفاف تر بنویسم:
    من هم برق خوانده ام، شریف. خودم انتخاب کردم، چون بهترین بود و بالاترین. با اطلاعات آن روز تصمیم درستی بود. آن روزها ارزش رشته با توجه به ترتیب پر شدن مشخص میشد و شک در این ترتیب گناه کبیره بود.
    بعد از واقعه، از دو دیدگاه می شود به مسیر طی شده و نقش شریف نگاه کرد. دیدگاه اول از نگاه دانشجو و با فرض بیشینه کردن مطلوبیت اوست که همین جا باید پرسید مطلوبیت دانشجو چه بوده؟ هدف اصلیش درآمد بوده یا مقام و کار علمی؟ ایران می خواهد زندگی کند یا خارج و … با مشخص شدن تابع مطلوبیت،می شود راجع به شریف نظر داد. حتما می پذیرید که اگر فرد به دنبال مهندس شدن به شریف آمده باشد راضی بیرون نخواهد رفت. ولی اگر مطلوبیت فرد پذیرش از دانشگاه های معتبر باشد انتخاب درستی کرده. (اگر مجال بیشتر بود می شد روی این بحث کرد که جو شریف باعث این انتخاب بچه ها می شود یا چون بچه ها دوست دارند بروند جو اینطور شده)
    اما دیدگاه دوم، به قول شما دیدگاه منافع ملی است. سوال این است که اگر فرض کنیم 100 نفر اول کنکور و المپیاد ها در هر سال افراد ویژه ای هستند (ترکیبی از هوش، پشتکار، وضعیت متعادل خانوادگی و ..) بهترین برنامه آموزشی برای این افراد به طوری که مطلوبیت جامعه بیشینه شود چیست؟ به نظر من مهندسی برق در این لیست رتبه خوبی نخواهد داشت.
    البته من اشکال را در اساتید یا ساختمان شریف نمی دانم، ولی رویه ی آموزش افراد ویژه در جهت منافع ملی نیست.
    صحبت در این باره زیاد است و به تعدا فارغ التحصیلان می شود نظر مختلف پیدا کرد.

  4. من همچنان این را به حساب برخورد کلیشه ای شما می گذارم. شما مهندسی برق را انتخاب کردید نه مهندسی برق شما را. شما خارج رفتید و شریف شما را به خارج نفرستاد. اینجا شما فاعل هستید و نه شریف. مسوولیت اقدامات خودتان را بپذیرید.

  5. نکته مهمی که به نظرم نباید فراموش کنیم اینه که شریف تو انتخاب رشته برق دانش آموزان نقشی نداره، دانشجوها وقتی وارد شریف می شن رشته شون رو انتخاب کرده ان. اگه بخوایم یه عامل بیرونی رو مقصر بدونیم باید تقصیر رو گردن آموزش و پرورش بندازیم مثلا. کمترین نقش رو این وسط خود دانشگاه داره.

  6. پاکستانی و هندی ها عموما در بحث انگلیسی جلوتر از ایران هستند

    2- قبلا در این شکورها طبقه متوسط وجود نداشت و لی امروز روز با بوجود امدن طبقه متوسط تقریبا همه این طبقه یا پاسپورت انگلیسی و یا مرکائی و کانادائی دارند
    3- همانطور که در سال 1979 قریب به 73 هزار ایرانی تنها در یک سال در موسسات اموزش عالی امریکال ثبت نام نموده بودند الان این وضعیت برای پاکستانی ها وهندی ها مهیا است
    4_ هم الان تنها درامریکا 1800 استاد ایرانی وجود دارد

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com. قالب Baskerville 2 از Anders Noren.

بالا ↑

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: