پیوند دادن ابزار و سیاستها به شرف و افتخار یک ملت و یا یک نهاد نه تازگی دارد و نه تکرار نخواهد شد و مختص به سرزمین ما و فرهنگ ما هم نیست. ویژگیست مشترک بین کشورها و فرهنگها و سازمانهای گوناگون که باعث ثبت داستانهای با مزه ای در تاریخ شده است. مثلا در سالهای پیش از جنگ جهانی اول وقتی کمیسیونی پارلمانی در فرانسه به ارتش این کشور پیشنهاد کرد که مانند ارتش کشور دشمن احتمالی، آلمان، رنگ تازه ای برای یونیفرم سربازان برگزیند که قابل استتار باشد و به وضوح شلوارهای سرخرنگی نباشد که در آن زمان جزئی از یونیفرم ارتش فرانسه بود یک ژنرال غیرتی فرانسوی بر سر اعضای کمیته فریاد زد: «شلوار قرمز یعنی فرانسه». یک سال از جنگ باید می گذشت و دهها هزار سرباز فرانسوی باید کشته می شدند تا ژنرالهای غیرتی بپذیرند که یونیفرم دیگری برای سربازان لازم است.
حالا این حکایت ماست و ابزارها و سیاستهای اقتصادی و باز داستان منحصر به سرزمین ما نیست. در آمریکا بحث بر سر این است که تاسیس یک شرکت بیمه همگانی گامیست به طرف سوسیالیسم در نتیجه بد است، در کشور دیگری بحث بر سر این است که گسترش بخش خصوصی یعنی به باد فنا دادن ارزشها و در نتیجه این سیاست بدیست. کسانیکه درگیر این بحثها هستند فراموش می کنند که این ابزارها، ابزارند و نه ارزش. وسیله ای هستند برای رسیدن به توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی و بخودی خود فاقد ارزشند.
یکی از جاهایی که معمولا سیاست گذاری اقتصادی در ایران در آن گیر می کند، نرخ ارز است. در حالیکه دولت در حال حذف یارانه هاست و حتی رئیس دولت از اهمیت واقعی کردن قیمتها حرف می زند تا سرمایه گذاری توجیه اقتصادی داشته باشد، به نظر می رسد هیچکس در بند واقعی کردن نرخ ارز نیست. چطور می توان از تولید کننده داخلی توقع داشت که برای برق، آب و انرژی نرخ واقعی بپردازد اما اسیر قیمت غیر واقعی ارز باشد؟
در حال ریال ایران و دلار آمریکا از نرخ مبادله یکسانی برخوردارند که طی چندین سال گذشته ثابت مانده است. ثابت نگه داشتن نرخ تبادل ارز از آن جهت که باعث کاهش ریسک سرمایه گذاری در بازارهای در حال توسعه می شود یکی از سیاستهای مورد علاقه دولتهاست. مکزیک، آرژانتین و کشورهای شرق آسیا در دوره های مختلف زمانی کوشیده اند تا با اتخاذ این سیاست سرمایه گذران خارجی را تشویق به سرمایه گذاری در کشورهایشان کنند. با اینحال همین سیاست در بازارهای جهانی شده امروز می تواند باعث افزایش ریسک و آسیب پذیری این اقتصادها در هنگام بحران گردد. حوادث و بحرانهای اقتصادی می توانند باعث شوند تا دولتها برای حفظ پرستیژ سیاسی و اعتماد سرمایه گذاران با خرج ذخایر ارزی نرخ ارز اسمی را ثابت نگه دارند. با اینحال در موارد گذشته ذخایر ارزی هیچ کشوری برای ثابت نگه داشتن اسمی نرخ ارز کافی نبوده است.
حذف یارانه ها به تنهایی کافی نیست.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟