اصولا در سرزمین عزیز ما تا درجه حرارت به حدی نرسد و قرمزی صورت به سیاهی تبدیل نشود، کسی حرف دلش را نمی زند. اینجاست که بسیاری از مواقع در دعوا ما با خودمان روراست تر هستیم تا در هنگام معاشرت. در معاشرت ایماء و اشاره و مطلب سربسته نقش اصلی را بازی می کنند و وای بحالتان اگر بخواهید حرفها را بدون معنای دوم و سومشان قبول کنید. در نتیجه بسیاری از فریادها در واقع باور واقعی و قلبی فرد هستند. حالا برای من نامه ای که خطاب به استاد شجریان نوشته شده است از این جهت جالب توجه است.
در فرازی از این نامه نویسنده می گوید: » حقیقتا شرم نمیکنید از اینکه سال هاست صدا و سیمای جمهوری اسلامی با وجود این همه مداح خوش الحان در کشور، فقط و فقط با پخش ربنای شما، برایتان جایگاهی معنوی و محترم به هم زده است؟ و این بزرگترین بدهی «مادی» و معنوی شما به رسانه ملی ایرانیان است.»
اولا تا آنجا که بنده می دانم نه کسی جلوی مداحان خوش الحان را گرفته است و نه کسی جلوی صدا و سیما را. از این آقا و «زنار»شان هم که خوشتان نمی آید، پس چرا ربنای او را پخش می کنید؟ یعنی رسانه ملی ما همه هم و غمش ارتقاء جایگاه معنوی جناب شجریان است؟ قبول تاثیر پخش ربنای شجریان از صدا و سیما در ماه رمضان ارتقاء جایگاه او و تایید هنرمندیش است. ولی چرا شما آنرا پخش می کنید؟ من همه سوالم این است؟ «چرا پخش می کنید؟»
واقعیت قضیه این است که صدا و سیما در کشور ما انحصار پخش برنامه های سرگرم کننده و تفریحی رادیویی و تلویزیونی را دارد. درست که رسالت اصلی آنرا تعلیم و نشر آگاهی می دانید، و حتما هم مردم عاشق سریال افسانه جومونگ هستند چون باعث آگاهیشان از سنن و رسوم کشور کره در گذشته می شود، ولی آیا اصلا تا بحال در جستجوی سرگرمی تلویزیون خود را روشن نکرده اید؟ آیا واقعا یکبار هم نشده است که در هنگام رانندگی رادیو را روشن کنید که حوصله تان سر رفته است؟ پس واقعیت این است که رسانه ملی در حقیقت عرضه کننده سرگرمی هم در کشور هست.
در این نقش صدا و سیما انحصار کامل دارد و بنا به قانون اساسی فرد یا نهاد دیگری نمی تواند مالک یک ایستگاه رادیویی یا تلویزیونی باشد. اما علیرغم انحصار کاملش نمی تواند از تقاضا هم غفلت کند و ناچار است سلایق و علایق بینندگان و شنوندگان را هم در نظر بگیرد. آیا تا بحال به خاطر نویسنده خطور نکرده است که صدا و سیما ربنای شجریان و ترانه های او را پخش می کند چون برای آنها تقاضایی وجود دارد و شنوندگان و بینندگان از آنها لذت می برند؟ از این منظر آیا شجریان که تولید کننده محصول و صاحب صدایی خوش است به صدا و سیما مدیون است یا صدا و سیما به او مدیون که با استفاده از صدای او شنوندگان و بینندگانش را سرگرم می کند؟ اگر در ایران شجریان دیگری هست یا خواننده دیگری هست با همین کیفیت صدا و استادی و ترکیب اصوات چرا صدا و سیما از او استفاده نمی کند؟ نویسنده به مداحان محترم اشاره کرده اند، آیا هیاتها از هر مداحی استفاده می کنند؟ یا تکایا و مساجد مداحانی را دعوت می کنند صدایشان به گوش اهل محل خوشتر باشد و با سبک و سیاق ایشان همخوانتر؟
واقعیت اینجاست که علیرغم موقعیت انحصاریش صدا و سیما همچنان یک عرضه کننده است و ناچار است که تقاضای جامعه را در نظر بگیرد. زمانیکه این بعد را در نظر می گیریم، دیگر داشتن برنامه در رسانه ملی تنها یک امتیاز و افتخار نیست، بلکه تائید این نکته است که گروههایی از جامعه خواهان آن برنامه، آن آهنگ، آن سرود، آن مداح، آن خواننده و در این مورد خواهان آقای شجریان هستند. و این داشتن تقاضاست. اینجاست که ما تفاوت و حتی تناقض داریم.
ما می گوییم محصول فرهنگی متعلق به هنرمند و خالق اثر است نه رسانه ای که آنرا توزیع می کند. مثل این است که شما مداحی را دعوت کنید تا ذکر مصیبت بگوید ولی بجای آنکه به او دستمزدی بدهید (امیدوارم لفظ درست را بکار برده باشم) به کسی دستمزد بدهید که سیستم صوتی را به شما کرایه داده است. سیستم صوتی بدون آن مداح نمی تواند ذکر مصیبتی پخش کند، صدا و سیما هم بدون هنرمندان و موسیقیدانان صدا و سیما نیست. قطعا اینکه هنرمندی در رده اساتید قرار گیرد و آنقدر برایش تقاضا باشد که صدا و سیما آثار او را پخش کند، افتخاریست ولی اجازه دهید که بپذیریم زحمات آن هنرمند، تمرین و پشتکارش و پرورش استعدادش هم نقشی در این موفقیت دارد. دوستان هنردوست و حتی خود صدا و سیما شهادت می دهند که حتی صدا و سیما نتوانسته است بعضیها را هنرمند کند.
قبول نویسنده محترم از دست استاد شجریان عصبانیست، ولی این ادعا که شجریان مدیون صدا و سیماست بدون در نظر گرفتن این نکته که صدا و سیما هم مدیون شجریان، دهها هنرمند و بازیگر دیگر، تیمهای فوتبال لیگ کشور، ورزشکاران رشته های مختلف و هزاران آدم گمنام دیگر است، فقط یک ادعا و دیدن یک طرفه ماجراست. در نهایت من با نویسنده محترم موافقم؛ اگر شجریان برای حفظ جایگاه هنریش نیازمند پخش ربنایش و آهنگهایش از رسانه ملیست، لطفا آنها را پخش نکنید. وظیفه رسانه ملی ارتقاء و تبلیغ شجریان نیست. ولی اگر رسانه ملی اینکار را می کند چون جایگاه هنری شجریان و امثال او رفیع است، بهتر است مالکیت ایشان را هم بر آثارشان به رسمیت بشناسد.
فکر کنم خودش یکی از اون مداح های خوش الحان بوده که نتونسته جای خوبی تو صدا و سیما پیدا کنه اینه که فرافکنی کرده.
در ضمن نوشته هاتون رو خوندم. چون به نظرم جالب می یومدن.
1- درباره لئوپولد سوم خیلی لذت بردم ممنون.
2- قضیه کلاه مخملی ها چیزیه که منم دیدم حتا شکل و شمایلشون هم مدرن نشده بود.
3- اون الله اکبر هم به قول امروزی ها اندش بود.
4- ببخشید همه نظراتم رو یک جا دادم.
لطف دارید
سلام
صدا و سیما در قبال پخش صدا ی خوانندگان یا موارد اینچنین با اون ها قراردادهای مالی می بنده؟
در مورد خواننده هایی سالهای دور که فوت کرده اند چطور؟با موسساتی که امتیاز حق صدای خواننده ها را دارند قرار داد می بندند یا همه را هاپولی می کنند.به نظر من اگه خواننده های دیگه هم که صدا و سیما هیچ نقشی در کارهایشان نداشته با صداو سیما همین کار استاد شجریان رو بکنندعالی میشه و حساب کار دستشون میاد
من از نوع قراردادهای صدا و سیما مطلع نیستم، ولی از آنجا که صدا و سیما یک مونوپولی هستش تنها راه بنظر می رسد ایجاد یک اتحادیه هنرمندان باشد که بتواند انحصار عرضه را در دست بگیرد و با تقاضای انحصاری صدا و سیما مذاکره کند.