انتخابات ریاست جمهوری سال 2000 آمریکا یکی از معدود مواردی در تاریخ است که کاندیدایی علیرغم داشتن اکثریت آراء نتوانست به پیروزی در انتخابات دست یابد. گرچه چند صد رای در فلوریدا و یک دیوانعالی محافظه کار باعث شکست ال گور، نامزد دمکرات شد اما بسیاری از دمکراتها با تلخکامی کاندیدای سومی را به یاد آوردند که باعث شد درصدی بسیاری کوچک ولی سرنوشت ساز از آراء را از دست بدهند. رالف نادر کاندیدای حزب سبز آمریکا با کاندیداتوری در آن انتخابات عملا به پیروزی کاندیدای حزبی کمک کرد که اولویتهای حزبش در مسائل محیط زیست در نقطه مقابل اولویتهای حزب سبز قرار داشت. خطایی که فعالان حفظ محیط زیست نتوانستند بر او ببخشند.
آخرین انتخابات ریاست جمهوری ایران هم البته رالف نادر خودش را داشت. آقای مهرعلیزاده رئیس وقت سازمان تربیت بدنی و معاون رئیس جمهور در دولت آقای خاتمی با وارد شدن به انتخابات بعنوان یک کاندیدای اصلاح طلب موفق شد تا 1.2 میلیون رای را به خود اختصاص دهد که درصد کمی از کل آراء را تشکیل می دادند ولی سرنوشت انتخابات را تعیین کردند. آقایان هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد در شرایطی به مرحله دوم انتخابات راه یافتند که آقای کروبی با اختلاف ناچیزی در رتبه سوم قرار داشت. آن یک میلیون رای براحتی می توانست او را به جایگاه دوم ارتقاء دهد و چه بسا تاریخ جور دیگری نوشته می شد و چهار سال گذشته متفاوت می بود. اما آیا در انتخابات کنونی تاریخ تکرار خواهد شد؟
دو شخصیت سیاسی برجسته هر دو با شعارهای اصلاح طلبی در حال رقابت برای ریاست جمهوری هستند: آقایان کروبی و میرحسین موسوی. در حالیکه به نظر می رسد آقای کروبی تیم اقتصادی بهتری را گرد خود جمع کرده است، آقای میرحسین موسوی از اقبال عمومی بیشتری برخوردار بوده است. تفاوت در سیاستهای اقتصادی گرچه مهم و حائز اهمیت است اما برای بسیاری از رای دهندگان پیروزی یک کاندیدای اصلاح طلب در انتخابات اولویت بیشتری دارد تا صرف رای دادن به کاندیدایی که برداشت بهتری از مسائل اقتصادی دارد و درباره نرخ بهره نگرشی امروزی.
اگر سناریوهای محتمل را در نظر بگیریم این حالتها ممکن هستند:
الف. هیچ کاندیدایی در مرحله اول حائز اکثریت آراء نشود (پیشفرضی که بسیاری از دوستان مبنای تحلیلهای خود قرار داده اند). در اینحالت یا شاهد رقابت رئیس جمهور فعلی با یکی از کاندیداهای اصلاح طلب هستیم(الف-1) و یا شاهد رقابت آقایان کروبی و میرحسین موسوی با یکدیگر(الف-2). این حالت آخری مطلوب بسیاری از طرفداران جناب کروبیست چون انتخابات را به بحث دو جریان فکری در زمینه اقتصاد تبدیل می کند و ایشان بر این باورند که برنده چنین مباحثه ای جناب کروبی خواهد بود. در حالت الف-1 یا رقابت ریاست جمهور فعلی با یکی از کاندیداهای اصلاح طلب فرض دوستان بر حمایت از کاندیدای اصلاح طلب است.
ب. انتخابات مرحله دوم نداشته باشد و یکی از کاندیداها حائز اکثریت آراء شود. گرچه دوستان بسیاری این امر را محتمل نمی دانند و با تکیه به نظرسنجیهای انجام شده و پیش بینی رفتار رای دهندگان در استانهای مختلف استدلال می کنند که این امر ناممکن و نا محتمل است. با اینحال چنانکه این وضعیت پیش بیاید یکی از چهار کاندیدای موجود رئیس جمهور خواهد شد و این امر برگشت ناپذیر است.
درنتیجه باید این احتمال را در نظر گرفت که همه این محاسبات ممکن است در مرحله اول غلط ار آب دربیاید و دوستان چهار سال گذشته را تکرار کنند. گرچه این رویداد ناخوشایندیست ولی بنظر می رسد ممکن است یکی از دو کاندیدای اصلاح طلب رالف نادر این انتخابات باشند و باعث پیروزی رقیب گردند.
در حالیکه هر دو کاندیدای اصلاح طلب تا حدی امیدوار جذب آراء کسانی هستند که در انتخابات قبلی رای دادند ولیکن هر دو، بویژه جناب کروبی، به افزایش مشارکت رای دهندگان دلبسته اند. در مباحثات دوستان هوادار این دو بسیاری سخن از شخصیت های ایشان می زنند و درباره اعضاء کابینه های ایشان ابراز نظر می کنند. با اینحال بنظر می رسد که تفاوت این دو عمدتا در زمینه سیاستهای اقتصادیست. واقعیت اینجاست که تجربه سالهای گذشته نشان می دهد که دولت در اقتصاد تنها یکی از بازیگران اصلیست و گرچه بازیگر مهمیست اما سیاستهای آنرا از طریق مجلس شورای اسلامی و نهادهای بازار می توان تحت تاثیر قرار داد و حتی از اثرات منفی آن کاست. در نتیجه بدترین حالت در صورت ریاست جمهوری آقای موسوی اتخاذ سیاستهای نادرست اقتصادی خواهد بود که می توان آنها را به چالش کشید و از اثرات منفی آنها بر اقتصاد کشور کاست. از سوی دیگر سیاستهای اجتماعی ایشان می تواند باعث بهبود وضع جامعه و ارتقاء شرایط زنان در کشور گردد. و با نهادینه کردن آزادیهای اجتماعی امنیت لازم را برای فعالان اقتصادی تامین کند. بنظر می رسد در این مرحله از تصمیم گیری انتخاباتی مهم تضمین پیروزی یک کاندیدای اصلاح طلب است و نه پافشاری بر درک درست از نرخ بهره بانکی. و شاید بدین دلیل اجماع بر سر یک کاندیدا به مراتب بهتر از بحثهای متفرقه و پراکنده ایست که ذهن رای دهندگان را مغشوش می کند. و بر احتمال شکست می افزاید

بیان دیدگاه