سخن هفته قبلی به دل خودم هم ننشست. این نوشته از کتاب تاریخ رهایی فرانسه منتشر شده توسط نشر نی (فکر می کنم) گرفته شده است. از مترجم محترم کتاب پوزش می خواهم که اسم ایشان را فراموش کرده ام.
«سربازان ارتش یکم فردا شما قدم به خاک فرانسه خواهید گذاشت تا برای هم میهنانتان آزادی و رهایی از اشغال را به ارمغان بیاورید. لحظه بزرگیست! شما برای رسیدن به این روز از صحراهای آفریقا گذشته اید در لیبی؛ تونس و ایتالیا جنگیده اید. شما برای آزادی سرزمینتان بسیار رنج کشیده اید. امروز شما حق دارید که بخواهید فرانسه قدردان شما و جانفشانیهای شما باشد. با اینحال فراموش نکنید که آنانیکه نجاتشان می دهید هم رنج برده اند. گرچه درد و رنج ایشان از نوعی دیگر بوده است. این را فراموش نکنید. در سخن گفتن با ایشان از دلاوریهایتان کمتر بگویید و شنونده داستانهای ایشان باشید. امروز برای وحدت ملی ما درک این نکته لازم است که همه فرانسویان از اشغال فرانسه رنج برده اند؛ گرچه نوع رنجشان یکی نبوده است.»
ژنرال دولاتر دو تاسینی فرمانده ارتش اول فرانسه در شامگاه پیاده شدن متفقین در جنوب فرانسه.
… از این نوشته خوشم می آید و این روزها بیشتر بهش فکر می کنم. خیلی از اوقات ما به بهانه درد و رنج خودمان که بهیچوجه کم اهمیت نیستند درد و رنج دیگران را فراموش می کنیم و یا فکر می کنیم استحقاق بیشتری برای فهمیده شدن و یا ملاحظه دیگران داریم. راستش این درس بزرگی هستش که گاهی آدم باید حتی علیرغم رنجها و دردهاش به دیگران هم فکر کند… …البته من خودم زیاد این کاره نیستم!
This just killed me, thanks buddy.
was it funny?
Not at all, it was very deep.