«آقای موسوی و کارشناسان اقتصادی نزدیک به ایشان، مثل خود شما، حمایت از تولیدات داخلی را طرح میکنید. این مساله را چگونه پیش خواهید برد که مانع پیوند اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی نشود؟
آنچه که به عنوان مهمترین اشکال میتوان ، بهویژه در مورد جهتگیریهای چند سالهی اخیر، ذکر کرد، این بوده که در الگویی که برای تعامل با دنیا انتخاب شده، به طرز غیرمتعارفی روی صدور مواد خام تمرکز کردهایم و تبدیل شدهایم به یک بازار بیدفاع برای محصولات عمدتا مصرفی کشورهای دیگر.
آنچه که امید میرود در دولت بعدی اصلاح شود این است که ما به جای این که وارد کنندهی کالاهای ساخته شدهی قابل تولید در داخل باشیم، وارد کنندهی فنآوریهای نوین باشیم. بنیهی تولید ملی را ارتقاء بدهیم و به بازیگران مولد اقتصادی اطمینان بدهیم که دولت کاملا حامی آنها خواهد بود و فضایی را ایجاد کنیم که تولید کنندهها به سمت سرمایهگذاریهای مولد متمایل بشوند»….برگرفته از مصاحبه دکتر فاتح و دکتر فرشاد مومنی با رادیو زمانه
» نخستوزیر دوران دفاع مقدس ادامه داد: حمایت ازتولید داخلی یکی دیگر از سیاستهای بنده است و زمان جنگ هم این مساله را دنبال کردم و تعداد موافقتهای اصولی در آن زمان میتواند نشاندهندهی این مساله باشد و طبیعی است که در شرایط فعلی این امر به شکل قویتری صورت خواهد گرفت. این افتخاری برای ما نیست که مثلا پستهی کالیفرنیایی در آجیلهای ما قرار داشته باشد و البته این صرفا یک مثال ملموس است و ادامهی آن را میتوانیم در بخشهای صنعتی و غیره دنبال کنیم.
موسوی در ادامه استفاده از مزیتهای بیرون بودن از سازمان تجارت جهانی را یکی دیگر از برنامههای خود در این زمینه عنوان کرد و گفت: البته این حرف بدین معنی نیست که موافق ورود به سازمان تجارت جهانی نیستم اما الان که بیرون از آن هستیم، مزیتهایی برای ما وجود دارد که باید از آن استفاده کنیم.»… سایت قلم نیوز
مطالب بالا بخشی از نکاتیست که در روزهای گذشته در مصاحبه ها و مطبوعات مطرح شده است. و البته باعث پرسشهایی می شوند:
1. جناب دکتر مومنی بر مبنای چه آماری می گویند ما طی سالهای گذشته به صادر کننده مواد خام و وارد کننده صرف محصولات تولیدی تبدیل شده ایم؟ بنظر می رسد حداقل در برخی از صنایع در حال صادرات هم هستیم.
2. منظور از حمایت از تولید داخلی چیست؟ آیا منظور این است که دولت مانند دهه اول انقلاب در جزئیات زندگی صنعتی و اقتصادی اجازه مداخله داشته باشد و یک سیستم عریض و طویل اداری مسوول این باشد که تعیین کند آیا کشاورزی که برای مزرعه اش محتاج یک ماشین بسته بندی است باید این ماشین را به قیمت معین از تولید کننده داخلی بخرد و نتواند ماشین بسته بندی ارزان قیمتی را که در خارج از کشور با کیفیت بهتر پیدا کرده است وارد کند؟ امیدوارم سروران ارجمند فراموش نکرده باشند که در دهه هایی نه چندان دور صدها فعال اقتصادی ماهها و سالها منتظر صدور چنین مجوزهایی بودند و چه سرمایه ها و امیدهایی که در راهروهای پر پیچ و خم ادارات نابود نشدند.
3. آیا صرف اینکه کالایی در داخل کشور قابل تولید است باید به هر قیمت ممکن آنرا در داخل تولید کرد؟ اگر به مزیت نسبی اقتصادی کشورها توجه کنیم متوجه می شویم کالاها در کشورهایی تولید می شوند که هزینه تولید در آنها کمترین است. به این ترتیب اگرفرضا در کشورما تولید کالایی 1000 دلار هزینه دارد و همین کالا در کشور دیگری با 500 دلار تولید می شود آیا بهتر نیست ما منابعمان را صرف تولید این کالا نکنیم؟ حتی در صورت تولید این کالا قیمتی که برای تولید کننده داخلی آن به صرفه خواهد بود به مراتب از قیمتهای بین المللی بالاتر خواهد بود. حال اگر دولت بخواهد از طریق پرداخت یارانه به تولید کننده قیمت تمام شده را کاهش دهد تا متقاضی داخلی آنرا بخرد و در راهروهای وزارت صنایع و وزارت بازرگانی بدنبال کسب مجوز وارد کردن کالای ارزانتر خارجی ندود، تولید کننده داخلی مانند سالهای دهه شصت و هفتاد انگیزه ای برای بهبود کیفی کالا ندارد و دوباره بخش عمده ای از منابع کشور در دور باطل سیستم اداری و یارانه های انگیزه کش به هدر خواهد رفت.
4. نه این افتخاری برای ما نیست که پسته کالیفرنیایی در آجیلمان باشد. ولی اگر پسته کالیفرنیایی فرضا کیلویی 100 دلار باشد و پسته ما را کیلویی 200 دلار بخرند. چرا پسته خودمان را صادر نکنیم و پسته کالیفرنیایی وارد نکنیم؟ در اقتصاد بحث بر سر ارزش افزوده و رشد اقتصادی و گسترش بازارهاست و نه بر سر افتخار ناشی از خوردن پسته ایرانی.
5. فرموده اند که به بازیگران عرصه اقتصاد اطمینان می دهند که دولت حامی ایشان است. اما چگونه حمایتی و به چه بهایی؟ آیا این مجوزیست برای دولت برای ایفای نقش برادر بزرگتر و مداخله در همه بازارهای کشور؟ یا قولیست جهت حمایت از گسترش بازار محصولات ایرانی و تسهیل تبادلات؟ آیا این حمایت دوباره به صورت رانت وامهای ارزان قیمت ظاهر خواهد شد که باعث رقابت برای کسب رانتهای دولتی می شود و نه ارتقاء کیفیت تولید و نه گسترش بازارها؟ امروزه هیچ دولتی و هیچ کاندیدایی ادعای عدم حمایت از تولید کننده داخلی را ندارد. ارائه جزئیات برنامه اقتصادی کاندیداها باعث می شود تا با اولویتهای ایشان دراینباره آشنا شویم.
در پایان به نظر می رسد این سروران با باورهای قرن نوزدهمی و ادبیات قرن بیستمی به مقابله با چالشهای اقتصاد جهانی شده قرن بیست و یکمی می روند. امروز موفقیت ما در اقتصاد جهانی شده در گرو گسترش مشارکتها و استفاده بهینه از مزیتهای استراتژیک و نسبی اقتصادیست و نه در دنبال کردن باورهای اقتصادی گذشته.
در تایید فرمایش شما باید اضافه کرد که مفهوم توان رقابت در سطح اقتصاد ملي بر دو عنصر اصلي تکيه دارد: نخست روند مستمر رشد بهرهوري در اقتصاد و ديگر رشد سهم اقتصاد ملي در تجارت جهاني که البته هر دو اين، بايد بهبود شاخصهاي رفاه عمومي را در پي داشته باشد. سطح توان رقابت يا رقابتيبودن يک اقتصاد با استفاده از شاخص ترکيبي معيارهاي اصلي مربوط، ارزيابي ميشود. اين شاخص توان رقابت اقتصاد ملي ميتواند بهعنوان يکي از بهترين نماگرهاي توان اقتصاد ملي در عرصه رقابت عصر جهاني شناسايي و محور قرار گيرد.
بررسي روند تاريخي اقتصاد ايران حكايت از وجود موانع بسيار در مقابل افزايش درجه رقابت پذيري دارد. كه مهمترين آن را بايد به ساختار اقتصاد متكي به درآمدهاي نفتي و سهم بالاي بخش دولت در اقتصاد ارتباط داد
ايزوله كردن اقتصاد ملي به بهانه حمايت از توليدكنندگان داخلي و يا خودكفايي و استقلال، فقط باعث ميگردد كه اين توليدكنندگان از مزيتهاي فني و مديريتي و پيشرفتهاي نوين، عقبتر مانده و اصلا به اين ابزارهاي جديد دسترسي پيدا نكنند. نتيجه نهايي اين شيوه از حمايت!!! همانا چيزي جز عقبماندگي بيشتر و گسترش شكاف در استانداردهاي خلاقيت و كارايي و بهرهوري نميباشد. تضعيف هرچه بيشتر اقتصاد ملي و تحليل رفتن قابليتهاي موجود، به واسطة خودكفايي و استقلال صورت نميگيرد، بلكه صرفا از اين راه به افزايش آسيبپذيري و افزايش ريسك وابستگي بيشتر كمك ميكنيم
مرسی پویا! خوب گفتی