دوباره بازی #ایران با #اسپانیا را دیدم. چه فرصتهای خوبی داشتیم برای گل زدن و میلی متری از دست رفتند. باعث شد یاد فیلم «هر یکشنبه ای که باشه» افتادم. فیلمی با بازی ال پاچینو در نقش یک مربی کهنه کار فوتبال آمریکایی که تیمش با مشکلاتی زیادی دست و پنجه نرم می کنه. از یک طرف باید اثر سیاسی تیمش را روی مردم شهر٫ میامی٬ در نظر داشته باشه٬ از یک طرف مالک تیم را راضی نگهداره و از یک طرف با جاه طلبیهای بازیکنانش کنار بیاید. فیلم بدی نیست ولی صحنه جالبش برای من صحبت ال پاچینو با تیمش هست قبل از بازی و در رختکن. طبیعیه که این ها تخیلی هستند ولی خیلی از واژه ها در دنیای واقعی هم گفته می شود:
… می دونید وقتی پیر می شید شروع می کنید به از دست دادن. این یه بخشی از زندگیه ولی وقتی متوجهش می شید که پیر شدید و از دست دادن شروع شده. می فهمید که زندگی یک بازی میلی مترهاست. فوتبال هم همینطوره. برای اینکه در هر کدوم از این بازیها فوتبال یا زندگی جا برای خطا خیلی کمه. یعنی نیم قدم دیر یا زود باعث می شه که به موقع نرسید. نیم ثانیه دیر یا زود توپ را نمی گیرید و از دست می دهید. در هر بازی٬ در هر دقیقه اش٬ در هر ثانیه اش میلی مترهایی هستند که ما لازمشون داریم.
در این تیم ما برای هر میلی متر می جنگیم٬ خودمون رو و همه دور و بریهامون رو پاره می کنیم تا آن میلی متر را به چنگ بیاوریم. برای اینکه ما می دونیم وقتی این میلی مترها را جمع می کنیم مجموعشون فرق بین باختن و بردن است٬ فرق بین مردن و زندگی کردن. …
وقتی بازی را نگاه کردم دیدم تیم ما خیلی در جمع کردن این میلی مترها خوب شده است. ولی این راحت بدست نیامده است. این میلی مترها را از چنگ آدمهایی درآورده که منافع خودشان را به تیم ترجیح داده اند٬ کسانیکه با جنجال آفرینی همیشه دنبال باجگیری از هر مربی بوده اند که جرات کرده است رهبری تیم را بدست بگیرد یا با طلبکاری عملکرد مربی را ضعیف نشان داده اند. این میلی مترها را علیرغم تضادها و تناقضها جمع شده اند و علیرغم آدمهایی که هر فرصتی می خواهند نگاه و دعواهای خود را به همه تحمیل کنند. واقعا خسته نباشید دارد. کیروش و تک تک بازیکنان قابل انتقادند ولی نتیجه بهتر و بهتر شده است. ۲۰ سال پیش رفتن به جام جهانی دستاورد بود. امروز به اسپانیا گل زده ایم که آفساید اعلام شده است و همه دنیای ورزش که فکر می کردند اسپانیا ۶ گل می زند می گویند حداقل تساوی حق ایران بود. شاید اگر شوت انصاری فرد ۵ میلی متر به راست رفته بود یا ضربه سر طارمی دو سانت پایین تر آمده بود الان از برد غیرمنتظره یا تساوی هم حرف می زدیم. اینها را گفتم که بگویم همه جا باید دنبال این میلی مترها بود تا به هدف رسید. این ها را باید جمع کرد تا بشوند ضربه پشت ۱۸ قدم یا سانتر گل یا پاس به موقع. چقدر خوب است که این روزها می توانیم تجربه فوتبال را جلوی خودمان بگذاریم تا درس بگیریم و الگویی داشته باشیم. یادمان باشد باید برای میلی مترها جنگید.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟