گردنبند ملکه

 ماری آنتوانت ملکه فرانسه دختر ماری ترزا امپراتریس اتریش از خیلی جهات یک دختر جوان شاد٬ که دلش می خواست خوشحال باشد. دوستانش را خیلی دوست داشت و به تاییدات الهی مقامش بعنوان ملکه فرانسه باور داشت. حالا اگر مهمانیهایش خرج زیادی بر می داشت خیلی  مهم نبود. ولخرجیهای او برای ثروتمندترین پادشاهی اروپا می توانست اهمیتی نداشته باشد. اما فرانسه از جنگهای هفت ساله با ورشکستگی بیرون آمده بود و حالا داشت به ایالات متحده برای استقلال پیدا کردن از بریتانیا کمک می کرد. جنگ پر هزینه بود. ولخرجیهای ملکه و مهمانیهای پر زرق و برقش به چشم می آمدند. مردم فرانسه خسته از فساد دستگاه اداری٬ حرص ممیزان مالیاتی و استبداد اشراف خیلی زود به ملکه لقب خانم ورشکست کننده را دادند. ولی سلطنت هنوز در فرانسه شانس داشت. لویی شانزدهم در تصمیم گیری بسیار کند و حتی بی اراده می توانست باشد ولی اهل کشتن نبود. تا آنکه ماجرای گردنبند ملکه پیش آمد.

گردنبند ملکه یک گردنبند الماس نشان بسیار زیبا و گرانقیمت بود که لویی ابتدا برای ملکه بعنوان هدیه تولد اولین فرزندشان خریده بود ولی ملکه آنرا رد کرد تا هزینه اش برای تجهیز یک کشتی جنگی پرداخت شود. با اینحال جواهرسازی که گردنبند را ساخته بود نومید نشد و باز آنرا برای فروش به ملکه عرضه کرد. ملکه باز رد کرد. حالا یکی از آن شخصیتهای جالب تاریخ که کلاهبردار و شارلاتان هم هستند وارد صحنه شد. کنتس دو لاموت که ادعا می کرد نواده هنری دوم است معشوقه کاردینال روهان شد که اسقفی بود مشتاق پست وزارت. بعد از آنکه رابطه پایان یافت ماجرا شروع شد.

دولاموت ادعا می کرد که ندیمه ملکه شده است و واسطه ارسال نامه های عاشقانه روهان به ماری آنتوانت شد٬‌ همزمان جواهرساز گردنبند از دولاموت برای فروش گردنبند به ملکه کمک خواست. دولاموت به روهان که می خواست با کمک ملکه وزیر بشود اشاره کرد که این فرصت خوبیست و او می تواند گردنبند را برای ملکه بخرد. و البته روح ماری آنتوانت هم از این ماجراها خبر نداشت. دولاموت هیچ سمتی در دربار ملکه نداشت و نامه های روهان را خودش جواب می داد. ولی به این بهانه مبالغ هنگفتی از روهان قرض می کرد تا در کارهای خیریه ملکه خرج شود و البته این مبالغ به دولاموت کمک می کرد تا زندگی خود را تغییر دهد و عضو طبقه ممتاز جامعه بشود. جعل ادامه پیدا کرد و ماجرای گردنبند شروع شد. مردمی که از دربار خبر نداشتند باور کرده بودند که دولاموت ندیمه ملکه و یک اشرافزاده واقعیست.

روهان که باور کرده بود از طرف ملکه مامور خرید گردنبند شده است با جواهرفروش تماس گرفت و به شرط خرید به اقساط با نامه ای که باور داشت از ملکه است گردنبند را تحویل گرفت. آنرا به خانه معشوقه اش برد و تحویل مردی داد که فکر می کرد پیشخدمت ملکه است ولی در واقع شوهر و همدست دولاموت بود. گردنبند بلافاصله به لندن فرستاده شد و تکه تکه شد تا به فروش برسد. وقتی زمان قسط اول رسید جواهر فروش سراغ ملکه رفت که تازه متوجه ماجرا شد. کاردینال روهان بازجویی و بازداشت شد ولی اوراقش را نابود کرد٬ همینطور دولاموت. دادگاه کاردینال را قربانی کلاهبرداری دانست و تبرئه کرد و دولاموت به شلاق و زندان محکوم شد و روی هر دو بازویش حرف V داغ شد. ولی بعد از چند ماه از زندان فرار کرد.

آنچه که مردم فرانسه باور کردند این نبود. آنها باور کردند که ملکه برای ارضای علاقه اش به الماس از دولاموت استفاده کرده است تا سرجواهرفروش را کلاه بگذارد. ماجرا همه شایعات را درباره ملکه تایید کرد که او زنیست هوسباز و خیانتکار به شوهر و دوستانش با علایق و غرایز غیرانسانی. خیلی زود ماری آنتوانت سمبل همه چیزهایی شد که مردم فرانسه درباره سلطنت بد می دانستند. انقلاب فرانسه دو سال بعد شروع شد و انقلابیون هفت سال بعد از رسوایی گردنبند حکم به اعدام ماری آنتوانت با گیوتین دادند.

تاریخ درسهای جالبی دارد. عدم شفافیت٬ عدم دسترسی به مقامات و بی توجهی به رویدادهای پیرامون همه و همه دست به دست هم دادند تا یک قربانی متهم اصلی باشد و راه برای انقلاب هموار شود. رسواییهای مالی از شکستهای مالی خطرناکترند. آنها باورها و نگاهها را عوض می کنند. دیدم گفتنش این روزها لازم است. گاهی مهم نیست چه روی داده است چرا که پیشزمینه ذهنی مردم آنها را برای پذیرش داستانی کاملا متفاوت و متضاد آماده کرده است.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

وب‌نوشت روی WordPress.com. قالب Baskerville 2 از Anders Noren.

بالا ↑

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: