یادداشتم درباره یارانه ها که بعنوان سرمقاله هفته نامه تجارت فردای این هفته منتشر شده است.
هزینه های سیاسی، دستگاه اداری ناکارآمد و نوباوگی زیرساختهای جمع آوری اطلاعات اصلاح سیاستهای یارانه ای کشور را دشوار و پیچیده کرده اند. دولت و رییس جمهور باید تصمیمات دشواری را بگیرند، که رقبایشان از هم اکنون آماده بهره برداری سیاسی از آنها هستند.
هر رییس جمهوری با تصمیمات دشواری در میدانگاههای گوناگون روبرو می شود. رییس جمهور کنونی جمهوری اسلامی ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. پس از به میراث بردن اقتصادی آشفته او اکنون با گزینه هایی مواجه هست که هزینه های اقتصادی و سیاسی هنگفتی دارند. اگر بکوشد طرح هدفمندی یارانه های را بهینه نماید، رای دهندگان ایرانی خوشنود نخواهند بود. و اگر بکوشد به مسیر فعلی ادامه بدهد، اقتصاد کشور به رکودی تورمی مبتلا خواهد شد که بیکاری گسترده و نارضایتی عمومی را بدنبال خواهد داشت. در گزینه اول او ممکن است اولین رییس جمهور تاریخ جمهوری اسلامی باشد که تنها چهار سال بر مسند نشسته است. در گزینه دوم نظام و کشور با ناپایداری فزاینده ای مواجه خواهند شد که آینده نامعلومی را برای کشور رقم خواهد زد.
زمانی که دکتر حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد، کمتر کسی درک مناسبی از شرایط و وضعیت آشفته اقتصاد کشور داشت. حتی منتقدان اقتصادی دولت گذشته کاملا از عمق تخریب زیرساختهای سیاستگذاری و گسترش فساد مالی در کشور مطلع نبودند. شکی نیست که یکی از مهمترین چالشهای پیش روی دولت اصلاح برنامه هدفمندی یارانه ها بوده و هست. برنامه ای که اجرایش با هدف افزایش رفاه آغاز شده بود ولی به ابزاری برای جذب آراء و عوامگرایی تبدیل شده بود. دولت گذشته بدون آماده سازی زیرساختهای لازم، بدون گردآوری اطلاعات در سطح خرد و بدون آزمودن صحت اطلاعات ثبت نام کنندگان پرداخت یارانه ها را شروع کرد. از همان ابتدا درباره این برنامه نه اطلاع رسانی لازم صورت گرفت و نه درباره پیچیدگیها و اثر اقتصادی مورد نظر بحثی شد. یارانه ها بزودی معادل جدیدی برای «پول نفت» شد. بسیاری از مصرف کنندگان ایرانی همیشه باور داشتند نفت یک ثروت عمومی و درآمدهای حاصل از آن متعلق به همه مردم است. ایشان یارانه ها را سهم و حق خود از درآمدهای نفتی می دانستند. دولت وقت از این باور برای سرپوش گذاشتن بر روی ناکارایی خود در اجرای این برنامه و تورم زا بودن آن بهره برد.
پرداخت یارانه ها برنامه ای بود رفاهی با هدف بازتوزیع منابع و تقویت بنیه اقتصادی اقشار کم درآمد. در عمل این برنامه بهانه ای شد برای افزایش عرضه پول در کشور و افزایش بی رویه حجم نقدینگی. آثار اجرای این برنامه هنوز مورد بررسی قرار نگرفته اند. گرچه برخی از مشاهدات حاکی از آثار منفی شیوه اجرای این برنامه است. پرداخت نقدی یارانه های در عمل با افزایش آستانه مشارکت در بازار کار بسیاری از خرده کسب و کارهای روستایی و صنایع دستی را به تعطیلی کشاند. از سوی دیگر آثار تورمی شیوه اجرای این برنامه ارزش واقعی یارانهپرداختی را به نیم کاهش داد. مصرف کنندگان ایرانی خیلی زود متوجه شدند که پرداخت نقدی یارانه ها افزایش عمومی قیمتها را در پی داشته است. درآمدهای واقعی آنها کاهش پیدا کرد ویارانه نقدی بهیچوجه این کاهش در درآمد خانوار ایرانی را جبران نکرد.
هدفمندی یارانه ها با کاهش درآمد واقعی خانوارها و افزایش قیمتها در عمل بجای حمایت از اقشار آسیب پذیر جامعه این اقشار را آسیب پذیرتر کرد. زمانی که درآمدهای نفتی کاهش پیدا کرد، سامان بخشیدن به یکی دیگر از بی بند و باریهای مالی دولت گذشته تنها چاره بود. اینجا بود که دولت آقای روحانی با ایجاد زیرساختهای گردآوری اطلاعات کوشید به دستگاه اداری مسوول برنامه هدفمندی یارانه ها نیروی تازه ای ببخشاید. تعیین خانوارهای با درآمد بالا در دستور کار قرار گرفت و گردآوری داده ها آغاز شد. ولی تجربه بسیاری از کارشناسان آشنا با برنامه هدفمندی یارانه ها یادآور این نکته است که کسی، هر قدر هم غنی، به میل خود یارانه ماهیانه را از دست نمی دهد. شکی نیست که دولت می داند هزینه سیاسی اصلاح برنامه های یارانه گراف خواهد بود.
از سوی دیگر بازگشت عوامگراترین شخصیت سیاسی کشور به عرصه انتخابات با وعده افزایش یارانه ها، کار دولت آقای روحانی را پیچیده تر کرده است. این دولت که مورد هجمه دائمی و بیرحمانه مخالفانش است، فرصتی برای گفتگو با ایشان و رسیدن به یک توافق فراگیر بر سر برنامه هدفمندی یارانه ها نمی یابد. طرف مقابل مطلع از فضای مسموم فعلی و خوشحال از علاقه مردم به دریافت یارانه نقدی ماهانه می خواهد بر هشت سال سوء مدیریت اقتصادی سرپوش بگذارد. او نمی خواهد اعتراف کند که پرداخت یارانه ها در عمل درآمد واقعی خانوارهای ایرانی را کاهش داد و تورم را به شصت درصد رساند. گویی ریاست جمهوری مسندیست که می توان آنرا خرید. حتی اگر این پیشفرض درست باشد، قیمت باید مثبت باشد، شیوه هایی که در برنامهیارانه ها به کار رفت در عمل باعث شد هر ایرانی هزینه اجرای این برنامه را با تحمل تورم بپردازد. دریافت یارانه وقتی می دانیم درآمدهای واقعیمان در نتیجه تورم به مراتب بیش از یارانهکاهش خواهند یافت، مانند پرداخت مالیات نامرئی به دولت است.
اینجاست که علیرغم چالش پیشرو رییس جمهور منتخب باید رو در رو با مردم سخن گوید. مردم ایران در سال گذشته و ماههای اخیر شاهد بوده اند که شکوفایی اقتصادی با پیگیری سیاستهای مدبرانه و برپایه پیشفرضهای علمی ممکن است. مردم ایران می دانند که برای یک فرد بیکار دریافت ماهیانه ای که به اندازه مصرف ماهیانه نان نمی باشد، مفهومی ندارد. در غیاب تعریف واضح و مشخص اهداف اقتصادی و تبادل روشن و فارغ از سیاست زدگی آرای اقتصادی است که شعارهای پوسیده بانیان بزرگترین فاجعه اقتصادی تاریخ معاصر جرات عرض اندام می یابند.
تحلیلگری نیست که هزینه های سیاسی اصلاح برنامه یارانه ها را نداند. ولی یک دولتمرد واقعی می داند که هنر رهبری در بیان واقعیات و دادن انگیزه به مردم است، نه ترسیدن از واکنش احتمالی ایشان. فرصت طلبانی که می کوشند با عوامفریبی واقعیتهای اقتصادی را وارونه جلوه دهند، بیشترین سود را از فقدان این گفتگو می برند.
هدفمندی یارانه ها برنامه ای بوده است برای حمایت از مصرف کننده، نه خرید رای به بهای افزایش سرسام آور تورم و نابود کردن قدرت خرید اقشار آسیب پذیر. طنز تاریخ اینجاست که موفقیت دولت فعلی در کنترل و مهار افزایش نرخ تورم است که باعث شده است یارانه های نقدی درتامین سبد مصرف خانوارها نقشی داشته باشند. ادامه اصلاحات فعلی باعث افزایش ارزش واقعی یارانه ها همراه با حفظ سطح قیمتها می شود. نکته ای که منتقدان دولت از آن یا غافلند یا یادآوری آنرا به صلاح خود نمی دانند. هر چه باشد ایشان این برنامه با رساندن تورم به شصت درصد به اجرا گذاشتند.
آغاز یک گفتمان ملی با هدف عقلانی کردن سیاستگذاری اقتصادی گام بلندیست برای تضمین پایداری فرآینده های اجتماعی و سلامت سیاسی کشور. رییس دولت می تواند و می باید این گفتمان ملی را آغاز کند. فراموش نباید کرد که منتقدان مدتهاست که اقتصاد را سیاست زده کرده اند، تا برای خود فرصت سازی کنند. اکنون وقت آغاز سیاست زدایی از اقتصاد و بحثهای اقتصادیست. رای دهنده ایرانی، که همان مصرف کننده ایرانی می باشد، این حق را دارد که بداند آنانکه می خواهند رایش را بخرند، به چه بهایی این کار را می کنند. رفاه اوست که در اولویت قراردارد و باید در اولویت قرار داشته باشد. هدفمندی یارانه ها برنامه ایست برای تضمین رفاه و وقت آن است درباره آثار اقتصادی آن گفتمانی آغاز شود.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟