تحلیلی درباره اصلاحیه قانون مالیاتهای مستقیم که برای روزنامه جهان صنعت نوشتم و امروز (دوشنبه) بعنوان یادداشت نگاه نخست آن منتشر شده است.
اصلاحیه قانون مالیاتهای مستقیم ابلاغ شد و بعد جدیدی به عدم قطعیت آینده در اقتصادی افزود که همیشه از تلاطمات رنج برده است. با اینحال شاید این اولین گام در ایجاد تحول در نظام مالیاتی کشور باشد که هنوز مطابق استانداردهای روز نمی باشد و از فن آوری نوین بهره نمی برد.
[تاریخچه]در این شکی نبوده و نیست که تکیه دولت به درآمدهای نفتی باعث بی توجهی به نظام مالیاتی و کارآیی در اخذ و گردآوری درآمدهای مالیاتی شده است. هرگاه که بهای نفت افزایش پیدا کرده است دولت بجای ادامه اصلاحات مالیاتی و افزایش کارآیی نظام ممیزی از دلارهای نفتی برای پرداخت هزینه های جاری استفاده کرده است. حال آنکه نفت سرمایه است و هر سرمایه داری می داند که سرمایه باید مولد درآمد باشد نه منبع تامین هزینه های روزمره و جاری. با اینحال دولتمردان و سیاستمداران معمولا راه آسان را در اداره امور کشور برگزیده اند تا به نوعی برای خود مقبولیت و محبوبیت بخرند و از مواجه با چالشهای جدی اجتناب کنند.
این غفلت باعث شده است که نظام مالیاتی کشور و شیوه های گردآوری مالیات در کشور متکی به روشها و تکنیکهای قدیمی و حتی منسوخ شده باشند. در ایران اعلام درآمدها و پرداخت مالیات هنوز جدی گرفته نمی شود و عموم مردم بر این باورند که دولت با تکیه به ثروتهای ملی و منابع نفت می تواند کشور را اداره کند و نیازی به گرفتن مالیات ندارد. حال آنکه مالیات نه تنها منبع تامین هزینه های عمومیست بلکه ابزاریست برای اعلام هزینه های جانبی فعالیتهای اقتصادی و ایجاد مسوولیت مشترک دربرابر عوارضی مانند آلودگی، افزایش جمعیت و تراکم. در نتیجه این باور عمومی و کم کاری دولتهای گذشته در دگرگون ساختن نظام مالیاتی کشور از تواناییهای اجرایی مالیات و عوارض برای تنظیم بازارها در کشور کمتر استفاده می شود.
زمانیکه بهای نفت کاهش پیدا می کند دولت ناچار به تکیه به درآمدهای مالیاتی برای پرداخت هزینه های جاریست. ولی بازسازی و اصلاح نظام مالیاتی به زمان و صرف وقت احتیاج دارد.اینجاست که دیوانسالاران معمولا بدنبال راه حلهای موقت می کوشند حجم درآمدهای دریافتی را افزایش دهند. در اینجاست که دولتها معمولا به دام افزایش سریع درآمدهای مالیاتی به بهای ایجاد رکود در فعالیتهای اقتصادی غیرنفتی می افتند. کمتر کسی از خود می پرسد که اثر بلند مدت تصمیمات و سیاستهای مالیاتی چه خواهد بود وقتی برای پرداخت مطالبات پیمانکاران و کارمندان باید الان نقدینگی فراهم کرد.
از سوی دیگر نمی توان اصلاحیه ای که از سال 1391 در دستور کار بوده است را تنها در چهارچوب تحولات اخیر تحلیل و بررسی کرد. بنظر می رسد این اصلاحیه می کوشد محاسبات مالیاتی را ساده کند و با کاهش نرخ تصاعدی و افزایش نرخ حداقلی مردم را به گزارش فعالیتهای اقتصادیشان تشویق کند. از سوی دیگر الزام بانکها و موسسات مالی به اعلام اطلاعات مشتریان جهت اخذ درآمدهای مالیاتی می تواند باعث ایجاد شفافیت بشود و تصویر درستی از درآمدهای محتمل مالیاتی را در اختیار دیوانسالاران قرار دهد. از سوی دیگر طبق این اصلاحیه مالیات بر درآمد شرکتها، مالیات بر سرقفلی و مالیات بر نقل و انتقال قطعی املاک با یک نرخ مقطوع محاسبه خواهد شد. این ترتیب نیازی به افزایش یا کاهش درآمدها و ارزش املاک برای و جلوگیری از افزایش نرخ مالیاتی و فرار پنهان مالیاتی نباشد.
با اینحال باید این پرسش را پرسید که آیا فرار مالیاتی بواسط نرخ تصاعدی تسهیل می شود یا به دلیل نظام ممیزی مالیاتی ممکن می گردد؟ دولت هنوز متکی به نظام ممیزی مالیاتیست که در آن نقش اصلی و تعیین کننده را عوامل انسانی ایفا می کنند. در نظامهای ممیزی که در آن عوامل انسانی نقش اصلی را ایفا می کنند زمینه های بسیاری برای خطا در گزارش درآمدها و داراییها و ناکارآمدی در گردآوری مالیات وجود دارند. به اینها باید این نکته را اضافه کرد که در این گونه نظامهای ممیزی انگیزه های فراوانی هم برای فساد مالی وجود دارند. تحول در نظام مالیاتی کشور نمی تواند در شرایطی موفق باشد که در نظام ممیزی اصلاحی صورت نگرفته است و سیستمهای خودکار گردآوری اطلاعات و محاسبه مالیاتها جایگزین عوامل انسانی نشده اند.
در نتیجه بنظر می رسد در حالیکه اصلاحیه مذکور باعث افزایش شیوه های گردآوری اطلاعات و سادگی محاسبات می شود برای کاهش انگیزه برای فساد مالی در دستگاه ممیزی گامی برنمی دارد. در کوتاه مدت شاید درآمدهای مالیاتی به دلیل این اصلاحیه افزایش داشته باشند ولی این افزایش به بهای تشدید رکود و اقداماتی خواهد بود که بخش خصوصی آنها را تنبیهی خواهد دانست. در بلند مدت تحول در نظام مالیاتی به معنای دگرگون کردن نظام ممیزی می باشد، کاری که بنظر نمی رسد تا کنون دولتی کمر همت به انجامش بسته باشد.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟