هیچوقت فکر نمی کردم آدمی در حسرت روزهای اوج وبلاگ بنویسد و بگوید آن روزها آدمها بیشتر دنبال یادگرفتن بودند. آن روزها آدمهایی که به کتاب و بحث روشنفکری عادت کرده بودند وبلاگها را یک گام دیگر در انحطاط فرهنگی می دانستند. حالا توییتر گام جدید در راه انحطاط فرهنگی شده است. کلا جالب است که همیشه در راه انحطاط پیش می رویم. انگار هر روز در حال پایین آمدن از یک کوه بلند هستیم. کی از این کوه بالا رفتیم معلوم نیست. حتی روایت داریم که در قله اش به دنیا آمده ایم. البته شاید فقط باید اعتراف کنیم که روزهای جوانی تکرار نمی شوند و این اوجی که از آن حرف می زنیم اوج جوانیست و ربطی هم البته به فرهنگ ندارد. از این حرفها بگذریم یادداشت جدید آدمی که روزی بعنوان هودر می شناختیم خواندنیست. تحلیل خیلی خوبی از تحول اینترنت و Web دارد.
خیلی از وبلاگ نویسها هنوز می نویسند. یا دوباره به نوشتن برگشته اند. دوست عزیزی که روزگاری یکه تاز تگزاس بود حال تفکرات خودش را در وبلاگ جدیدی می نویسد. خوشحالم که نوشتن را جدی گرفته است و امیدوارم به زودی کتاب اولش را بخوانم. از بچه های خوبی که در تهران می شناسم. ندا جعفریان وبلاگ ، همکار را شروع کرده است که یادداشتهایی درباره زنان محیط کار و بعضی مطالعات مدیریتی مربوط به زنان نیز دارد. حسین عباسی، حامد قدوسی و خیلیهای دیگر هنوز می نویسند. بعضیها بیشتر در فیس بوک و شبکه های اجتماعی که از مفهوم Stream بهره می برند. ولی هنوز خیلیها وبلاگهایشان را حفظ کرده اند. هر چه باشد وبلاگها دفترچه یادداشتهای ما هستند برای مشق فکرها و تصوراتمان.