سخت است خواندن خبرهای اسیدپاشی. شاید نباید تعجب کرد از روزی که در اولین خشونت به زنان پوشش آنها را مقصر دانستیم (بعنوان جامعه از این ما استفاده می کنم) و نه مرد متجاوز را شاید باید این روز را پیش بینی می کردیم. روزی که در آن مفهوم خانواده و ناموس و حرمت وارونه شده است، فرا رسیده است. روزی که به هر بهانه ای، با یک کلاه شرعی، می توان مزاحم مردم شد، به آنها آسیب زد و بعد کار را به «غیرت دینی» نسبت داد و یک جنایت را حمایت و دفاع از ارزشهای مذهبی نشان داد.
از خودمان بپرسیم انحطاط اخلاقی در جامعه یعنی سقوط تا کجا؟ برای بچه های نسل دهه پنجاه مثالهای انحطاط اخلاقی و تحول جامعه در حرمتها فراوانند. تجربه زندگی خیلی از ما گواه این واقعیت است که به بهانه حرمت ارزشها حریمها را می توان شکست. ما دیده ایم که حرمت خانواده ها، مادران و خواهران مان را هر غریبه ای به بهانه پوشش آنها و برداشت خودش از پوشش آنها می تواند زیر سوال ببرد. شاید بسیاری فراموش کرده باشند ولی روزهایی در اوج جنگ و دفاع مقدس بود که در خانه های سازمانی نیروی هوایی همسران و دختران خلبانانی را که در همان لحظه در ماموریت برون مرزی بودند از ماشینها پیاده می کردند تا از حجابشان مطمئن بشوند. خیلیها این رفتار و گستاخی را پذیرفتند چون فکر می کردند که آنگونه باید باشد و کسانی باید نگهبان «ارزشها» در جامعه باشند. پس اجازه بدهید بعنوان یکی از این نسل پنجاهی تعجبی نکنم که امروز در اصفهان، در پایتخت تمدن و هنر ایران اسلامِی، دیوانگان یا مزدوران بیگانه ای پیدا می شوند که بخود اجازه می دهند به مردم فحاشی کنند و به دختران اسید بپاشند.
ولی راستش را بخواهید از برخی از مردم هنوز تعجب می کنم که انگار هنوز این فجایع را جدی نمی گیرند، انگار بازیست، انگار یک شوخیست. این یادداشت را از خانمی بنام ناهید مولوی بخوانید تا بر من خرده نگیرید که فکر می کنم هر روز رذالت جدیدی را در این انحطاط اخلاقی می توان تجربه کرد:
«دقيقا ده دقیقه پيش سر خيابون از ماشين سعيده پياده شدم و پيچيدم تو كوچه ، تاريك بود و فكرم انقدر مشغول بود كه اصلا حواسم به اطرافم نبود ، صداي موتور سواري كه از رو به رو ميومد توجهم رو جلب كرد و ناخودآگاه پريدم تو پياده رو موتور سوار ترمز كرد و كسي كه تركش نشسته بود يه بطري آب رو خالي كرد روم !!!
از صداي خندشون به صدم ثانيه نكشيد كه فهميدم اين يه شوخيه ، يه شوخي كثيف و پست …
تنها واكنشم به اين كار فقط گريه بود ، فقط گريه …
زن بودن تو اين مملكت سخت ترين كار دنياست !!!»
محرم از راه می رسد، سینه می زنیم تا بگوییم همراه شهیدی هستیم که گفت «اگر دین ندارید، آزاده باشید». شاید دین داشته باشیم ولی بعید است با این رفتارها آزاده باشیم.

بیان دیدگاه