یادداشتم برای روزنامه تعادل که شنبه پیش منتشر شد.
تعادل هم به جمع روزنامه های کشور پیوست تا جمع روزنامه های اقتصادی کشور را غنی تر کند.
ورود روزنامه ای را که اکثر اعضای شورای سردبیریش را سالهاست که می شناسم به جمع رسانه های کشور خیر مقدم می گویم. یادش بخیر روزی سر کلاس درس مبانی اندیشه دکتر طبیبیان وسط درس برگشت و با عصبانیت گفت «می دانید مشکل ما این است که مردم چیزی درباره علم اقتصاد نمی دانند. می خواهید یک کار کنید بروید این حرفها را به زبان ساده بزنید». آن روزها سالی بیشتر از دوم خرداد نمی گذشت ولی تنها یک روزنامه اقتصادی در بهار مطبوعات حضور داشت. روزنامه ای که کاری به تحلیل نداشت خبرنامه ای بود برای چاپ رپرتاژ آگهی. امروز جای بسی خرسندیست که روزنامه ها و هفته نامه های مختلف به انتشار اخبار و تحلیل اقتصادی می پردازند و بعضی از این رسانه ها تریبونهای معتبری هستند که رقبای تفکر اقتصادی و تحلیل بازارها مدام شکایت می کنند که چرا در آنها به ایشان فضایی اختصاص داده نمی شود.
روزنامه تعادل در فضایی کار خود را شروع می کند که ارزش خبررسانی کارشناسی اقتصادی شناخته شده است و تقاضا برای آن در حال افزایش می باشد. در این فضاست که تنوع روزنامه های اقتصادی می تواند به ارتقا کیفیت تحلیلها و استانداردهای خبررسانی کمک کند. این تنوع رسانه ها خبر خوبی هم برای کارشناسان اقتصادیست. دوستانی که در فضای محدود رسانه ای به فعالیت مشغول بودند حال با تنوع رسانه ها روبرو هستند. از آنجایی که این رسانه ها هر کدام مخاطب خاص خود را دارند این کارشناسان می توانند از زوایای مختلفی به بررسی رویدادهای اقتصادی و روند دگرگونیهای فضای کسب و کار کشور بپردازند و مخاطب خود را پیدا کنند.
علاوه بر این رقابت رسانه ای باعث می شود تا تحلیلگران اقتصادی نقش مهمتری برای سردبیران پیدا کنند. در تاریخ رسانه ای ایران نامهای نویسندگانی که مردم بخاطرشان روزنامه خاصی را خریداری کرده باشند از انگشتان دو دست بیشتر نیست. و البته جبر زمانه مانع می شود که نامهای همه آنها را هم در چنین نوشته کوتاهی آورد. بقیه تحلیلگران و صاحبنظران معمولا باید خوشحال باشند که تریبونی در اختیارشان قرار گرفته است تا نظر خود را از طریق آن اعلام کنند و تحلیل خود را به چاپ برسانند. در کنار فقدان حقوق مولف در ایران برای نویسندگان محدودیت تریبونها و رسانه ها مانع از ارزش پیدا کردن سهمشان در دنیای رسانه ای ما شده است. در فضای رقابتیست که نامهای ماندگار شکل می گیرند وگرنه در فضای انحصاری مردم روزنامه ای را می خرند که موجود است نه روزنامه ای را که می خواهند بخوانند. تعادل می تواند روزنامه ای باشد که مخاطب آنرا طلب می کند. روزنامه های کمی در ایران به جایگاه رسیده اند ولی باعث خوشحالیست که بیاد بیاوریم روزنامه های اقتصادیی هستند که به این جایگاه رسیده اند.
پس بی دلیل نیست که ورود تعادل را به فضای رسانه ای فرخنده می دانیم. همه فعالان و علاقمندان به مسائل اقتصادی از این تعادل جدید سود خواهند برد و رقابتی دیدنی و پربار برای کشورمان شکل خواهد گرفت.