سالنامه ها و روزنامه ها و بهره وری

در دورانی که همه دارند به اخبار لحظه ای عادت می کنند این هفته سالنامه های روزنامه های کشور منتشر می شوند. از روز چهارشنبه احتمالا برای دو تا سه هفته خبری از روزنامه نخواهد بود. یکی از اتفاقات نادر در جهان که شاید منحصر به ایران باشد. بخصوص وقتی که می دانی اکثر نشریات جهان در تمام طول سال بدون وقفه منتشر می شوند و و حتی در ایام تعطیل وبسایتهایشان به روز می گردند. 

باید منصف بود و یادآوری کرد که بسیاری از سالنامه ها به اندازه چند هفته یا  حتی معادل یک ماه انتشار روزنامه و هفته نامه مطلب دارند.  برای تهیه این یادداشتها و تحلیلها ماه اسفند پر مشغله ترین ماه سال برای بسیاری از روزنامه نگاران و مطبوعاتیهاست. این سالنامه ها قرار است جای خالی مطبوعات را برای چند هفته پر کنند. ولی دنیا در این چند هفته ساکن نخواهد ماند و در امور آن وقفه ای ایجاد نمی شود. در روزهایی که مطبوعات ایران به تعطیلات می روند بحران کریمه ادامه خواهد داشت، اقتصاد به گردش خود ادامه خواهد داد و تحولات گوناگونی روی می دهند. اما مردم ایران اخبار این اتفاقات را یا از زبان رسانه های فارسی زبان خارج از کشور خواهند شنید یا از صدا و سیما. جای مطبوعات مستقل و نگاه و تحلیل آنها خالی خواهد بود. برای هفته ها وبسایتهایشان تغییری نخواهند کرد. 

شاید این چند هفته تعطیلی یکی از اولین تناقضات بحث بهره وری در کشور ما باشد. در اوج استفاده از زیرساختهای حمل و نقل وتوریستی کشور، جایی که دهها مشاهده و گزارش برای ثبت وجود دارند و درسهای فراوانی را می توان مستند کرد روزنامه نگاران قلمها را غلاف کرده اند و به تعطیلات رفته اند. شاید برای همین است که از تعداد بسیار تصادفات نوروزی ما فقط آمار می شنویم. آماری که خالی از تجربه و تراژدی انسانی هستند و  واکنشی به دنبال ندارند. انگار نتیجه مسابقه فوتبال دو تیم کم اهمیت را به آدمی گفته ای که وقت نداشته است بازی را نگاه کند. چطور ما می خواهیم بهره وری را افزایش دهیم وقتی سه هفته به تعطیلی می رویم؟ 

در روزهای در پیشرو در حالیکه بسیاری به تعطیلی می روند روزهای اوج کاری بسیاری از افراد زحمتکش کشور شروع می شود. فرودگاهها، ترمینالها، هتلها، جاده ها، بیمارستانها و مراکز اورژانس  ساعتهای بی پایانی را در پیش رو خواهند داشت.  دوباره میلیونها نفر فقدان زیرساختها را تجربه می کنند، می رسند چه می شود کرد و بعد بر می گردند به زندگی معمولی و روزمره تا نوروزی دیگر و تجربه ای دیگر.

 

3 دیدگاه برای «سالنامه ها و روزنامه ها و بهره وری»

مال خودتان را بیفزایید

  1. خب یه بخشی از موضوع رو باهاش موافقم اما کلیت موضوع رو نه، من خودم روزنامه نگارم و کاملا با موضوع آشنا هستم،‌اولین موضوع اینه که تعداد روزنامه خونای کشور ما در مقایسه با خیلی از کشورها بسیار کم و به جرات میشه گفت روزنامه شرق یکی از قدیمی ترین و موفق ترین روزنامه های بخش خصوصی ایران اما من شخصا تا حالا با افراد زیادی برخوردم که اصلا نمیدونن چنین روزنامه ای وجود داره، موضوع بعد انی که واقعا روزنامه ها چقدر در اتفاقات کشور اثر گذارن؟ مورد بعد این که متاسفانه بسسیاری از روزنامه نگارای ما فک می کنن تاثیر گذار بودن یعنی از چیزها عجیب نوشتن ولی این در حالی که خیلی چیزای دم دستی اصلا دیده میشه، مثلا نوع آموزش و پرورش بچه ها توی مدارس که به نظر من یکی از اشتباهات مهم همه ی سالهای اخیر و خیلی چیزهای دیگه،‌ . بگذریم به نظر من این نوشته خیلی دقیق نبود و یه جورایی نوشته شده که نوشته شوده باشه، البته همینجا اعتراف می کنم یکمی اولش خورد تو ذوقم اما خب نگاه یکی از افراد جامعه است. اما این رو هم یادتون باشه که روزنامه نگارا بر خلاف افراد عادی جامعه تعطیلات ندارن و به خاطر نوع کارشون هم سخت میتونن مرخصی برن، روزنامه ها جون امروز باید نوشته بشن برای فردا و یه جوایی میشه گفت هر روزشون یه روز جلو تر از افراد عادی جامعه است، هیمینطور تعطیلاتشون و این یعنی اینکه با افراد عادی جامعه سختی می تونن برن سفر یا موارد اینجوری چون همه جمعه تعطیلن و روزنامه نگارا در تعطیلات رسمی دیگه هم همینطور اگه همه جا فردا تعطیل روزنامه ها امروز تعطیلن و فردا باید برن سر کار تا برای پس فردا روزنامه در بیارن،‌ عملا تعداد تعطیلی ها برابر اما نوع جوری کهبا افراد عادی جامعه هماهنگ نمیشه و این سفر رفتن یا هر کار دیگه ای رو که به زمان نیاز داره رو سخت می کنه و فقط نوورز که یه فرصت استثنایی دارند برای تفریح. میدونی به نظ من مته به خشخاش، واقعا 20 ورز انقدر مهم در عقب موندگی جامعه ما؟

  2. واقعا با همه مطلب مشکلی ندارم جز این جمله آخر. یعنی همه همین فکر رو می کنیم چون بقیه مشکلات وجود دارد پس این کار ما هم ایرادی ندارد. طرز تفکری همه گیر است. «مشکل مملکت فقط همین است؟» نه مشکل مملکت این نیست. ولی از شما که خبرنگاری بعیده نفهمی نمی شود مته به خشخاش نگذاشت.

  3. جوری شده که اگر بخواهی هفته دوم را کار کنی، کاری از پیش نمی‌رود! کارفرما و پیمانکار یکی‌ در میان هستند و نیستند.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com. قالب Baskerville 2 از Anders Noren.

بالا ↑

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: