این ششصدمین یادداشت

سلام،

فکر می کردم این ششصدمین یادداشت را درباره چه بنویسم و به که اختصاص بدهم، که لینک  فروش آنلاین بلیت جشنواره غذا و بازارچه خیریه جمعیت امام علی را دیدم.  نوروز فرا می رسد و گروههایی که در جامعه ما به مبارزه با فقر مشغولند به حمایتهای بی دریغ شما بیش از همیشه نیازمندند. همه می دانیم که افق اقتصادی نگران کننده است.  زمستان پایان پیدا می کند اما بسیاری نگران تداوم شرایط زمستانی اقتصاد کشور هستند. در این شرایط دیدن گروههایی دلگرم کننده است  که با تلاش ستودنی در حال فعالیتهای اجتماعی هستند.  در جمعیت امام علی، موسسه یاوران،  انجمن احیای ارزشها  و دهها موسسه دیگر بچه هایی مشغول به فعالیت هستند که در این روزهای سخت امید را در دل خیلیها زنده نگه می دارند. بسیاری از این گروهها به مناسب نوروز در حال جمع آوری کمکهای مردمی برای فعالیتهایشان است. یک نکته جالب استفاده بیشتر این گروهها از شبکه های آنلاین است، که به شما این امکان را می دهد تا با استفاده کارتهای شتاب در فعالیتهای آنها شرکت داشته باشید. دلسردی در این روزهای زمستانی غیرعادی نیست. اما اگر نوروز فلسفه ای داشته باشد و در فرهنگ ما نماد چیزی باشد نماد پایان سختیها و سیاهیها و نشانه آغاز بهار و شکوفاییست.  درباره نوروز داستانهای بسیاری هست و این یکی از آن داستانهاست….می گویند

اهورامزدا به جمشید هشدار می‌دهد که مردمانش گرفتار سه زمستان و یخ بندان هراس انگیز خواهند شد که در پی آن همگی مردمان و جانوران و گیاهان نابود خواهند گشت. به راهنمایی اهورامزدا و برای چاره اندیشی در برابرچنین تبهکاری مرگباری، جم پناهگاهی ساخت  و تخمهٔ گونه‌های جانوران و گیاهان و بهین مردمان را به آن جا برد و به دور از سرما و گزند آن نگاه داشت تا پس از به پایان رسیدن آن سرد زمستان‌های مهیب و دوباره جهان آبادان و آکنده از به گزیدهٔ زیوندگان نژاده و نیک تبار گردد.

پس جمشید چنان کرد و زمستان سخت فرا رسید، سی سد سال مردم به جم لابه می‌کردند که مردم و جانوران افزون شده‌اند و در ور جای نمی‌گیرند. پس جمشید از کوه ور بالا رفته و با گفتن واژهٔ سپندارمذ سه بار چوبدستش را بر زمین کوبید و با زمین چنین گفت که : فراز رو و فراخ شو، پس زمین در سه پستا (نوبت) فراخ شد.

پس از پایان سرما و یخ بندان زمین زندگی دوباره بر زمین رونق گرفت و جهان از مردمان نیکو سرشت پر شد. کشت زارها سبز شدند و اهریمن شکست خورد…

 کشت زارهایمان سبز خواهند شد، امروز بذر امید بکاریم. نوروز خواهد آمد، زمستانها همیشه بسر می آیند و زمین فراخ می گردد.

2 دیدگاه برای «این ششصدمین یادداشت»

مال خودتان را بیفزایید

  1. بخش قشنگ این فعالیتها اینه که کارها اغلب به دست رده سنی ۲۰ تا ۲۵ سال انجام میشه. شاید در نبود و سرکوب نهادهای دانشجویی در دانشگاه‌ها، بروبچه‌ها به اینجور فعالیتها روی آوردند… بخشی از جوونها هستند که دنبال شبکه اجتماعی سازنده و مثبت هستند. الآن بودن در این خیریه‌ها و غرفه داشتن، مد شده، کلاس داره، جایزه اجتماعی داره! خیلی هم خوب و معقول

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com. قالب Baskerville 2 از Anders Noren.

بالا ↑

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: