این هفته دنیای اقتصاد ده ساله می شود، ولی من فکر نمی کنم دنیای اقتصاد ده سال پیش شروع شده باشد. برای من داستان دنیای اقتصاد از یک نقطه نامعلوم در دهه هفتاد آغاز می شود.
«بنویسید آقا، بنویسید، مردم نمی دانند. بنویسید، باید به مردم آموزش داد» یکی از جملاتی بود که دکتر طبیبیان سر کلاسهای اقتصادش در موسسه برنامه ریزی و توسعه بسیار می گفت. درباره اقتصاد می شد با استفاده از کلیشه ها صحبت کرد و می شد بسیارهم صحبت کرد ولی در موسسه باید با استفاده از نظریات و دانش اقتصادی صحبت می کردیم. جایی بنام بازار وجود داشت و در آن عرضه و تقاضا مشغول تعیین قیمت تعادلی بازار بودند. علاقه ای وجود داشت به این نوع نگرش و تحلیل در روزنامه همشهری آن موقع، چند نفری از بچه ها شروع کردند به نوشتن، آنها هنوز هم می نویسند. در میان مطبوعاتیها هم گروهی شکل گرفت که باور کرده بود باید درباره اقتصاد حرفهای نو و فارغ از ایدئولوژی زد وگرنه کسی چیز تازه ای نداشت. آقایان جنان صفت و فردنیا را از آن روزها می شناسم. در همان ایام بود که در روزنامه هم میهن آقای میرزاخانی را دیدم که دبیر سرویس اقتصادی بود و برای اولین بار می خواست بخش اقتصاد سیاسی را در روزنامه ها باب کند. اقتصادی نویسی دیگر خواندن آمارنامه اخبار ساعت یازده صبح رادیوی سراسری نبود.
در سالهایی که از آن روزها گذشت بسیاری از اقتصادی نویسان و تحلیلگران ادامه تحصیل دادند ولی به یمن این نگرش جدید و دوستان مطبوعاتی همیشه توانستند بخشی از تحول تفکر اقتصادی در کشور باشند. دوستان مطبوعاتی هم بیکار ننشستند. ستونهای تحلیل هفتگی به صفحات اقتصادی، صفحات اقتصادی به ویژه نامه ها و بعد مجلات اقتصادی تبدیل شدند. نیروی انسانی مجرب تربیت شد و سرمایه انسانی در روزنامه نگاری اقتصادی به جایی رسید که می شد یک روزنامه پرمحتوای اقتصادی داشت. دنیای اقتصاد متولد شد ولی جنینش مدتها بود که برای زایش آماده می شد.
امروز دنیای اقتصاد ده ساله می شود. این از آن خبرهاییست که صدا و سیما برایش برنامه ای نخواهد گذاشت، مثل ده سالگی دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف یا ادغام موسسه برنامه ریزی و توسعه. اما خبر مهمیست، یک نهاد اطلاع رسانی در کشور ما ده ساله می شود، در جامعه ای که برخی روزنامه ها و مجلاتش عمری چندماهه دارند دستاورد کمی نیست. این ده سالگی شاید در عرصه جهانی رسانه ها چندان مهم نباشد ولی در جامعه پرتلاطم ما رویدادیست فرخنده. . این واقعیت را نباید فراموش کرد که دنیای اقتصاد محلیست که چند نسل از اقتصاددانان ایرانی در آن می نویسند. در همان شماره ای که سرمقاله ای به قلم دکتر هاشم پسران یا مصاحبه با دکتر صالحی اصفهانی دارد، می توان یادداشتی از یک استاد تازه فارغ التحصیل دوره دکترا دید و یا تحلیلی از یک دانشجوی فعلی رشته اقتصاد خواند.
جالب است که در رسیدن به این نقطه همان قواعدی دنبال شده اند که برای توسعه پایدار اقتصادی جامعه لازمند: انتقال دانش و مهارتها و تربیت نیروی انسانی در کنار ساختن زیرساختهای لازم برای ایجاد یک بازار، گسترش بازار و معرفی محصول به اقشار مختلف و حفظ گروههای مختلف و همکاری و هم اندیشی با آنها.
اما مهمترین دستاورد روزنامه دنیای اقتصاد فراهم آوردن تریبونی برای دیدگاههای مختلف اقتصادیست بی آنکه این اختلاف به دشمنی ساختارشکن تبدیل گردد. بر خلاف سنت روشنفکری کشور تا بحال شاهد انشعاب و جدایی گروهها از دنیای اقتصاد نبوده ایم، در این روزنامه از مصاحبه ها و محکوم کردنها و موضع گیریهای معمول در فضای فکری ایران خبری نبوده است. و شاید رمز موفقیت و بقای روزنامه در همین رواداری فکری باشد. امروز دنیای اقتصاد ده ساله می شود و این یکی از موفقیتهای مثال زدنی فرایند توسعه در کشور ماست.
پ.ن. ویژه نامه ده سالگی دنیای اقتصاد را می خواندم تقریبا از همه در آن یادداشتی هست: دکتر هاشم پسران، جواد و هادی صالحی اصفهانی، حجت قندی، حسین عباسی از اقتصاددانها، دکتر نیلی و دکتر مشایخی از اساتید داخل کشور، مقامات و صاحبنظران از همه طیفها. یعنی بالاخره اقتصاد می تواند بالاتر از ایدئولوژی در کشور بایستد؟
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟