تراژدی رانت خواری

یادداشت امروزم در روزنامه دنیای اقتصاد با عنوان تراژدی رانت خواری بر اساس مشاهدات روز یکشنبه.

امروز برای شرکت در جلسه سرمقاله نویسان روزنامه دنیای اقتصاد داشتم می رفتم طرف ساختمان جدید روزنامه در خیابان مطهری. حوالی ظهر رسیدم سر تقاطع مطهری و خیابان ولیعصر و ترافیک نه چندان دلپذیرش. درحال انتظار پشت چراغ قرمز گروهی از مردم که جلوی یک شعبه بانک ملی جمع شده بودند توجه ام را جلب کردند. متقاضیان خرید سکه طلا صف بسته بودند و جلوی در ازدحام کرده بودند. کارمندی از کارمندان بانک داشت سر مردم فریاد می زد و سعی می کرد در شعبه را ببندد. مردم فریاد می زدند. بگو مگو شروع شد و بعد از چند ثانیه دو مرد دست به گریبان شده بودند و مشغول مبادله مشت و لگد.

گویا بانک ملی در قبال ارائه کارت ملی به هر شهروند پنج سکه طلای بهار آزادی را به نرخ بانک مرکزی واگذار می کند. در حال حاضر این نرخ بین شصت تا هشتاد هزار تومان کمتر از نرخ بازار است. در نتیجه هر شهروند می تواند با استفاده از کارت ملیش در ازای یک شب انتظار در صفهای این چنینی درآمدی بین سیصد هزار تا چهارصد هزار تومان کسب کند. در جامعه ای که یک استاد دانشگاه در حدود نهصد هزار تومان در ماه حقوق می گیرد این درآمد قابل توجهی برای طبقه متوسط و قشر کم درآمد جامعه است. نتیجه تشکیل صفهاییست که در آنها دعواهای اینچنینی هم می شود.

این یک نمونه بارز از تراژدی رانت خواری در جامعه ماست. زنان و مردانی که قدرت تولید و رقابت اقتصادی دارند بجای صرف منابع خود در بازارهای اقتصادی منابع خود را صرف کسب رانتهای اقتصادی می کنند، ولو می خواهد سیصد هزار تومان باشد. این اتلاف منابع، اتلاف منابع بیشتری را بدنبال خواهد داشت و حلقه عقب ماندگی اقتصادی ما تشدید خواهد شد. کارآفرینی، مشارکت اقتصاد و رقابت پذیری برای بسیاری مفاهیمی بیگانه خواهند ماند، چون رانت هست و رانت شیرین است.

علامت سوال اینجاست که سیاستگزار با چه نیتی چنین سیاستی را، که تبعات رانت خوارانه آن کاملا مشخص است، اعمال می کند؟ آیا هدف پایین نگه داشتن قیمت سکه طلاست؟ چنین هدفی نه واقع بینانه است و نه با توجه به افزایش نرخ طلا در بازارهای جهانی ممکن. آیا هدف /کنترل نقدینگی و جایگزینی پول نقد با طلا در سبد پس انداز خانوارها و کنترل تورم از این طریق است؟ اگر چنین است بهتر است که سیاستمداران عوارض جانبی و هزینه های اجتماعی چنین سیاستی را در نظر بگیرند. دعوایی که امروز شاهدش بودم تنها یکی از مناظراتیست که در چنین مواقعی روی می دهد. چه دلیلی وجود دارد که آشوبگران اجتماعی و بدخواهان با استفاده از چنین حوادثی به چنین شعباتی حمله نکنند و ضریب ناامنی اجتماعی را افزایش ندهند؟

شاید بهتر باشد به جای فروش سکه طلا، بانک ملی آنرا پیشفروش کند و بانک مرکزی اجازه مبادله این اوراق پیشفروش را در بازار بورس سهام بدهد. آنوقت بجای چنین ازدحامهایی شاهد تشکیل یک بازار ثانویه خواهیم بود که بجای توزیع رانت به مبادله سرمایه گذاری به شکل طلا مشفول خواهد بود. و بجای اتلاف منابع می توانیم شاهد افرایش ارزش افزوده باشیم؟

 

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com. قالب Baskerville 2 از Anders Noren.

بالا ↑

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: