یک فیلم کوتاهی در یوتیوب وجود دارد که گویی از کابین سوخت رسانی یک هواپیمای سوخت رسان ارتش گرفته شده است، یک هواپیمای فانتوم در موقعیت سوختگیریست و ناگهان در افق دوربین هواپیمایی سقوط می کند. البته در صحت این فیلم شک است چون هیچ منبع مستقلی آنرا تایید نکرده است. اما این فایل مثل هزاران فایل دیگر سر از اینترنت درآورده است و بسیاری بواسطه تعداد مراجعه کنندگان باور کرده اند که حقیقیست.
حالا هفته پیش در شبکه اجتماعی فیس بوک بنده خدایی همین فایل را با تیتر «سقوط هواپیمای توپولف 154 کاسپین» در دسترس دوستان قرار داده بود و بسیاری با همان تیتر آنرا در معرض دید دیگران قرار دادند. حالا بماند که اصلا هواپیمای در حال سقوط توپولف 154 نبود! اما سوال واقعا این است گیرم این فیلم واقعی بود، گیرم هواپیمای در حال سقوط واقعا توپولف 154 کاسپین بود، آیا نباید از خودمان بپرسیم یادآوری این صحنه ها به بازماندگان چه فایده ای دارد؟ اگر نگران صنعت هواپیمایی و سوانح آن هستیم آیا با دامن زدن به شایعات و باورهای نادرست و تصاویر دروغین مشکلی از مشکلات آنرا حل کرده ایم؟ جالب است که گاهی نمک زدن به زخمها را با مرهم گذاشتن بر آنها اشتباه می گیریم. کاش بجای این کار یکبار فقط یکبار نگاهی به آمار سوانح می انداختیم یا خواهان گزارشی می شدیم و خود را با بقیه می سنجیدیم. اما انگار کلیک کردن در اینترنت جای همه فعالیتهای ذهنی و عملی را گرفته است.
«انگار کلیک کردن در اینترنت جای همه فعالیتهای ذهنی و عملی را گرفته است.» دقیقا همینطوره.