تا بحال فکر کرده اید در یک شهر غریبه در یک کشور دور یک رستوران ایرانی بزنید؟ اگر اینکار را بکنید فکر می کنید چه کسانی مشتریانتان خواهند بود؟ شما دو راه حل دارید یا فکر کنید چون غذا ایرانیست پس مشتریان بالقوه شما ایرانیان مقیم آن شهر هستند. یا فکر کنید که شما رستورانی هستید مانند رستورانهای دیگر که هدفتان عرضه خوراک است و در نتیجه بقیه رستورانها رقیبتان هستند.
اگر فکر اول را می کنید، خودتان را یک مونوپولی می دانید: برای کالایتان جایگزینی وجود ندارد و مشتریانتان محدود به ایرانیان شهر هستند. در نتیجه برای قیمتگذاری از مدل انحصار استفاده می کنید و قیمتی بیشتر از هزینه حاشیه ای تمام شده برای منو در نظر می گیرید. به این ترتیب مشتریانتان فقط وقتی واقعا غذای ایرانی می خواهند به رستوران شما می آیند. برای سایر موارد جایگزینهایی با قیمت بهتر وجود دارند که به سراغ آنها می روند.
اما اگر فکر دوم را می کنید، خودتان را در یک بازار رقابتی می یابید. برای کالای شما جایگزینهای نزدیک بسیاری وجود دارد و مشتریانتان فقط محدود به ایرانیان مقیم شهر نیستند در نتیجه برای قیمتگذاری از مدل رقابتی استفاده می کنید و تنها کمی بیشتر از هزینه حاشیه ای تمام شده در نظر می گیرید. در این وضعیت فروش شما از طریق افزایش تعداد مشتریانتان و نه از طریق افزایش قیمت کالا افزایش می یابد. به این ترتیب وارد رقابت با سایر انواع رستورانها در شهر می شوید و مشتریان وفادارتان هم شامل ایرانیان و خارجیان خواهد بود.
بنظر شما کدام شیوه رستورانداری موفقتر است؟ آنکه تقاضایش را افزایش داده و گروه مشتریان بزرگتری دارد و یا آنکه خود را محدود به گروهی خاص نگه داشته و رفتاری انحصاری دارد؟

بیان دیدگاه