چراغ ماشین برای چیست؟ این روزها برایم جالب شده است بدانم مردم چه برداشتی از چراغ ماشین دارند. کلا رفتار جالبیست! اول چند نمونه:
هوا گرگ و میش است و من جرات به خرج داده ام و با ماشین می روم جایی. چراغهایم روشن است. همه در حال ایماء و اشاره هستند که چراغ ماشینت روشن است!
شب ظلمات است و دارم می روم از دور دو تا کور سوی زرد دارند از پشت نزدیک می شوند، یک دفعه از دل تاریکی وانت نیسان اوراقی می آید بیرون که تا طبقه دوم نداشته اش بار زده است و گازش را گرفته است. به هزار گرفتاری جمع می کنم تا به من نزند. از کنارم که رد می شود می بینم راننده چراغ آبی رنگی بالای سرش گذاشته است و سیگاری دارد دود می کند که بیا و ببین و در عالم هپروت است.
بزرگراه است و داریم می رویم، یک نقطه قرمز رنگ در جلو می بینیم، یک چراغ قرمز کوچولوی کوچولو به بزرگی شب رنگ یک دوچرخه معمولی، خاک گرفته و کم رنگ. نور که چه عرض کنم کورسویی دارد! اما این دوچرخه نیست اصلا و ابدا. چراغ خطر کامیون با عظمتیست که پنجاه سالی هست بر جاده های ایران فرمان می راند. حالا اگر شما این ماشین به این عظمت را در دل سیاه شب در خط سبقت ندیده ای دیگه مشکل خودته.
…درست است که چراغ روشن می کنیم تا ببینیم ولی در رانندگی چراغ را روشن می کنند تا هم ببینند و هم دیده شوند. این کارکرد دیده شدن در ایران اصولا شناخته شده نیست. انگار کفر است چراغ روشن کردن تا بقیه متوجه حضور شما در جاده باشند. راستی چرا؟ چرا ما با اینکه ما را ببینند مشکل داریم؟
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟