این یکی خیلی رسمی و درباره اقتصاد نیست. یک نامه ای هست که چارلی چاپلین به دخترش نوشته و این مجله های فیلم و سینما عادت داشتند هراز گاهی چاپش کنند. نامه راجع به موفقیت هنری جرالدین است و چاپلین یکجایی می گوید:
«دخترم جرالدين،…. وقتي به مرحله اي رسيدي که خود را برتر از تماشاگران خويش بداني، همان لحظه تئاتر را ترک کن و با تاکسي خود را به حومه ي پاريس برسان. من آنجا را خوب مي شناسم. آنجا بازيگران مانند خويش را خواهي ديد که از قرنها پيش زيباتر از تو، چالاکتر از تو و مغرورتر از تو هنرنمايي مي کنند. اما در آنجا از نور خيره کننده ي نورافکن هاي تئاتر شانزه ليزه خبري نيست. نورافکن کولي ها تنها نور ماه است. نگاه کن، آيا بهتر از تو هنرنمايي نمي کنند؟……. «
راستش بعضی اوقات دارم فکر می کنم چند نفر از ماها داریم آن کولیها می شویم و فقط در نور ماه نمایش زندگی را اجرا می کنیم….فقط یک فکر همینجوری.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟