مصاحبه جنابان دکتر فاتح و دکتر مومنی با رادیو زمانه ارزشی تاریخی دارد. در مطالعات تاریخ تحولات تفکر اقتصادی در ایران مورخان به آن استناد خواهند کرد تا نشان دهند چطور بیست سال پس از فروپاشی بلوک شرق و انتشار صدها مطالعه و مقاله درباره اقتصاد همچنان ابتدایی ترین مفاهیم و ساده ترین اصول اقتصاد بازار در ایران مهجور است! به فرازهایی از این مصاحبه نگاه می کنیم:
«مثلا، الان خودروسواران کشور، متهم میشوند که رویهی اصرافآمیزی در زمینهی مصرف بنزین دارند. در حالی که هرکس با الفبای موضوع آشنا باشد، میداند موضع اصلی مشکل، خودروسازانی هستند که خودروهایی با مصرف به طور غیرعادی بالایی تولید میکنند.
اگر به صورتی که دولت محترم فعلی پیشنهاد کرده، یک شوک قیمتی به نرخ بنزین وارد بیاوریم، دقیقا به این معنی است که مردم تنبیه بشوند. در حالی که در این زمینه، هیچ گناهی ندارند. »
ایشان گویی به قیمت بعنوان هزینه مصرف کالا باور ندارند و آنرا تنها نوعی حق اشتراک می دانند. همچنین برای ایشان ما بین عرضه و تقاضا رابطه ای وجود ندارد! مقصر خودروسازانی هستند که خودرو با مصرف بالا ساخته اند. نه مردم و نه دولتهایی که بازار خودرو را غیر رقابتی کرده اند تا پیکان طرح ۱۹۶۰ در ایران تا سال ۲۰۰۰ در حال تولید باشد. راه حل هم اختصاص چند میلیارد دیگر از منابع دولتی به پروژه های پژوهشی خواهد بود که برای بسیاری نان خواهند شد اما برای ملت خودروی کم مصرف نخواهند شد! ایشان را به انگیزه برای نوآوری و نقش رقابت در خلق آن باوری نیست. و گمان نمی کنند اگر مردم با هزینه واقعی بنزین و انرژی مواجه شوند آنگاه تقاضا برای خودروی کم مصرف چنان بالا خواهد رفت که خودروسازان بدون کمک دولت خودروهای کم مصرف خواهند ساخت.
نکته دیگر برداشت ایشان از واقعی کردن قیمتهاست! تشبیه این فرایند به تنبیه مردم عوامفریبیست. این مردم هستند که درباره میزان مصرف خود تصمیم می گیرند و با توجه به خواستها و قیمت کالاها و بودجه خود میزان مصرف را تعیین می کنند. واقعی کردن قیمت کالاها اولین گام در وارد کردن مردم و تصمیمات فردی ایشان به عرصه تصمیم گیری اقتصادیست. و تنها راه برای استفاده از خلاقیتهای فردی ایشان در مهار مصرف بی رویه انرژی و تثبیت یک الگوی بهینه مصرف است.
از این دید استدلال ایشان درباره تقصیر خودروسازان می لنگد! درست است خودروسازان خودرو را می سازند و میزان مصرف متوسط آنرا تعیین می کنند. اما ما هستیم که تصمیم می گیریم چقدر این خودروها برانیم و چقدر بنزین بزنیم. گویی این بزرگواران از دنیای دیگری سخن می گویند…. با این احوال باید برای عاقبت اقتصاد کشور نگران بود.
خدای رابه میم ، شستشوی خرقه کنید
که من نمی شنوم بوی خیر از این اوضاع
سلام جناب علی آقا دادپی
تشکر از این پستتون
من چند وقت پیش این مصاحبه رو خوندم و به دوستم گفتم بیا ببین دوست اقتصاددانت چی گفته به من گفت جوگیر نشو و بدون پیش قضاوت مطلب رو بخون، اون اعتقاد داشت که من با پیش قضاوت دارم مطلب مومنی رو می خونم. خوب شد شما این پست رو نوشتید ولی من می خوام لینکش رو روی فیس بوک بگذارم برای دوستم اما وقتی که ادرس صفحه رو میگذارم مطلبی که وبلاگ دکتر صالحی رو معرفی کردی ظاهر میشه نمی دانم چرا؟
سلام
متاسفانه اشکال از لینک مستقل مطالب است و من هم نمی دونم چطور درستش کنم.
از لطف شما متشکرم.
سلام ..
با استدالاتون در خصوص آزاد سازی قیمت بنزین یا به عبارتی هدفمند کردن یارانه ها موافقم..اما چند مساله وجود داره..اول اینکه سطح درآمد مردمی که با خودرو امرار معاش می کنند و متاسفانه تعدادشونم کم نیست به قدری پایینه که توانایی مواجهه با قیمت واقعی بنزین رو ندارند بنابراین یه شوک به بخشی از طبقه رو به متوسط وارد می شه..
دوم اینکه..در حال حاضر در آستانه انتخابات خیلی ها از محل درآمدهای این آزاد سازی حامل ها نفع می برند..
سوم اینکه ناوگان حمل و نقل عمومی ما خیلی درب و داغونه..مترو جوابگو نیست..اتوبوس به حد کافی نیست..نرخ تاکسی دیمی میره بالا..بازم بگم..؟
آزاد سازی بنزین استراتژی هوشمندانه می خواد..
این خودرو سازان ما هم خیلی آدمای مخلصی نیستند..بازم بگم؟
چاکریم
راستی عکسای فلیکرتون رو دیدم..بسیار عالی بود ظاهرا شما از من عکاس ترید..
یو مید می جلس… D:
من فلیکر ندارم!!!