عنوان: مسکو 1941، یک شهر و مردمش در جنگ
نویسنده: رودریک بریثویت Rodric Braithwaite
تعداد صفحات: 398
ویرایش: اول
زبان: انگلیسی
چاپ: Knopf نیویورک 2006
درباره جنگ جهانی دوم و وقایع در آن بسیار نوشته شده است، در نتیجه برای یک مورخ نوشتن دوباره داستان حوادث این دوره می تواند به تکرار مکررات تبدیل شود و بجای داستانی دلکش بازگویی کسل کننده وقایعی باشد که همگان آنها را می دانند. رودریک بریثویت در نوشتن داستان مسکو شهری در حال جنگ به این دام نمی افتد.
او نه تاریخ حوادث بلکه داستان زنان و مردانی را بازگو می کند که در پائیز و زمستان 1941 در برابر ارتش نازی می ایستند تا از سرزمین مادری خود دفاع کنند. در سال 1941 آلمان نازی در اوج قدرت خود و غره به پیروزیهای سریعش در غرب اروپا حاکم بلامنازع اروپای غربی و مرکزی شناخته می شد. این کشور گرچه در حال جنگ با بریتانیا و مستعمرات آن بود اما فرانسه، لهستان، بلژیک، هلند، نروژ و چکسلواکی را از پا درآورده بود. کسی دلیلی نداشت که فکر کند قدرتش بزودی رو به زوال خواهد گذاشت. در شرق گرچه بسیاری جنگ با آلمان را اجتناب ناپذیر می دانستند ولی رهبری سیاسی شوروی امیدوار بود با رعایت پیمان دوستی با آلمان این خطر را از مرزهای خود دور کند. زمانیکه در 22 ژوئن 1941 آلمان با آغاز عملیات بارباروسا اشغال شوروی را آغاز کرد بسیاری غافلگیر شدند.
کتاب مسکو 1941 به بیان وقایع ماههای آغازین جنگ در جبهه شرقی بین آلمان نازی و شوروی تا پایان نبرد مسکو می پردازد. در شرح این وقایع آقای بریثویت، که از سل 1988 تا 1992 سفیر بریتانیا در مسکو بوده است، از مجموعه غنی و بکری از اسناد، خاطرات فردی، نامه های اشخاص درگیر ماجراها و مصاحبه با شاهدان عینی زنده در دهه نود بهره می برد. داستان او نه تنها داستان شجاعت فردی و مقاومت در برابر اشغالگر است بلکه داستان افراد عادی جامعه است. از استاد تاریخ دانشگاه مسکو که اجازه ثبت لحظه به لحظه حوادث در شهر را می گیرد تا زنانیکه در اطراف شهر خندقهای ضدتانک می کنند و استحکامات می سازند تا موسیقیدان شهیر شاستاکوویچ که مجبور به ترک مسکو در یک قطار باری می شود و تمام چمدانهای خود را در ایستگاه جا می گذارد. او با بازگویی خاطرات ایشان در خلق دوباره فضای این ماهها موفق بوده است.
کتاب به سه بخش تقسیم می شود. در سه فصل اول نویسنده تاریخ مختصری از مسکو، نقش تاریخی آن و تحولات اجتماعی آن بیان می کند. بخش دوم آغاز جنگ و شکست ارتشهای شوروی در مرزها، روسیه سفید و اوکراین را تصویر می کند. و در بخش سوم داستان نبرد مسکو بیان می شود. زمانیکه برای اولین بار ارتش آلمان وادار به عقب نشینی می شود و پایان اقتدار آن آغاز می شود.
در بیان این داستان آقای بریثویت بر روایت طرف روس تاکید بیشتری دارد و تنها چند بار از مکاتبات و اسناد طرف آلمانی یاد می کند. تاکید او بر بیان داستانهای فردی افراد درگیر وحاضر در این وقایع قابل تقدیر است. از پرستاری که به اسارت گرفته می شود و در آلمان به کار اجباری گمارده می شود تا سربازانی که از اسارت می گریزند و مجبور به اثبات وفاداری خود و پاسخ دادن به بازجویی افراد هستند. او همچنین تصویر دقیق و جزئی از چگونگی سازماندهی اهالی شهرها و بسیج نیروها ارائه می کند که باعث می شود خواننده درکی از نظام تصمیم گیری و اجرائی در شوروی تحت فشار حوادث ماههای اول جنگ داشته باشد. نثر او ساده و قابل فهم و سبکش شیوا و بدور از کسل کنندگی تاریخهای رسمیست. در مجموع مسکو 1941 کتابی است جالب برای خواننده قرن بیست و یکمی.
پانوشت 1:راستش می دانم خیلی ها توقع معرفی یک کتاب اقتصادی را داشتند. قطعا از این مهم غفلت نخواهم کرد، اما بحث درباره مطالعات شخصی بود.
پانوشت 2: خیلی با خودم جدل کردم که معرفی یک کتاب انگلیسی به چه درد می خورد، ولی فکر کردم کتاب کتاب است و شاید کسی به صرف ترجمه این کتاب بیفتد.
آقاي دادپي
مي توانم ايميل شما را داشته باشم. سوالي از شما دارم.