روزنامه ها نوشته اند که بنا به طرحی جدیدی که تصویب شدن و قانون بودن آن هنوز مشخص نیست، پیچیدگی جدید به انتخاب رشته اضافه شده است و اکنون دانشگاهها باید شصت و پنج درصد ظرفیت خود را بومی کنند. به این ترتیب به دانش آموز تهرانی که در دریایی از موسسات کمک آموزشی و معلم کنکور و کلاس تست زندگی می کند، برای راهیابی به بهترین دانشگاههای کشور،به دانش آموزی تیزهوش شهرستانی که علیرغم کمبود امکانات موفق به کسب رتبه بالایی شده است مزیت خواهد داشت.
«بومی کردن» دانشگاهها! در علم اقتصاد فرض بر این است که دولتها رفاه اجتماعی را حداکثر می کنند، حال سوال این است از اجرای این طرحهای دیوانسالارانه که زندگی روزانه اعضاء جامعه و رویاهای دانش آموزان را در هم می ریزد، چه رفاهی تامین می شود؟
تنها توجیه کنکور تا کنون ایجاد یک فرصت برابر برای دستیابی به بهترین آموزش عالی ممکن برای همه دانش آموزان کشور از همه شهرها،روستاها و نواحی آن بوده است. کنکور درهای دانشگاههایی مانند تهران، صنعتی شریف و امیرکبیر به روی همه ایشان باز نگه می داشت. این دانشگاهها از طریق بودجه عمومی اداره می شوند و نه از محل مالیاتها و عوارض مناطقی که در آن قرار دارند. در برق شریف دانشجویانی از همه شهرهای کشور پذیرفته شده اند و اختصاص هشتاد درصد ظرفیت این رشته، که انتخاب اول بسیاریست، به ناحیه اول فاقد هرگونه منطق عدالتخواهانه ایست.
مختل کردن این سیستم توزیع و ایجاد سهمیه بومی در آن در واقع اعطای رانت بیشتر به ساکنین شهرهای بزرگ و نواحی دارای دانشگاه بهتر است. در حالیکه هزینه تاسیس و نگهداری دانشگاههای کشور از محل بودجه عمومی پرداخت می شود و نه مالیاتهای منطقه ای در نتیجه ایجاد یک سهمیه شصت و پنج درصدی برای اهالی تهران، اصفهان، تبریز و شیراز در واقع محروم کردن صدها دانش آموز مستعد شهرهای کوچک از دانشگاههای برتر کشور است.
چنانچه دولت مایل به تاسیس دانشگاههای استانیست چرا به استانها و اهالی شهرها اجازه تاسیس چنین دانشگاههایی را نمی دهد؟ تا بجای آنکه به بازتوزیع صندلیهای دانشگاههای دولتی بپردازد ظرفیت دانشگاهی بیشتر ایجاد گردد؟ البته شاید هدف کارآفرینی باشد، حالا به موسسات تعیین رشته بیشتری نیاز هست.
كنكوريهاي معترض و پاسخ سازمان سنجش

بیان دیدگاه