انتقاد و مباحثه علمی ویژگی ذاتی پژوهشهای علمیست. مباحثات علمی و انتقادات فکری با تهییج افکار و اذهان پرسشگر باعث گسترش علوم و پژوهش در ابعاد ناشناخته شده اند. انتقادات و مباحثات علمی بویژه در علم اقتصاد بازار گرمی دارد. و این انتقادات شامل همه چیز می گردند: از پیشفرضهای یک مدل تا سیاستهای پیشنهادی بر مبنای تحلیل اقتصادی.
در این میان کم نبوده اند وفاداریهایی که حول باور به درستی یک نظر و دفاع از آن شکل گرفته اند. نوکنزینیها در برابر نوکلاسیکها، طرفداران اعمال سیاست پولی دربرابر هواداران دخالت دولت در بازار سرمایه و حتی طرفداران اقتصادی سنجی مبتنی بر برداشت فرکانسی از احتمالات در برابر اقتصاد سنجی بیزین. اینها گفته شد تا خواننده گرامی بداند نه نگارنده از فضایی انتقادی دور بوده است و نه لزوم آنرا منتفی می داند و نه منکر نقش باور در این مباحثات است.
با اینحال انتقاد را رسمیست و سنتی. منتقدان علمی نه برای اثبات حقانیت خود بلکه برای اثبات درستی نظرات علمی و دقت نتایج پژوهشی و کارایی سیاستهای پیشنهادی به مصاف یکدیگر می روند. ایشان با استفاده از مشاهدات علمی، مدلسازیهای استوار بر متدهای علمی و استنتاج نتایج است که یکدیگر را مورد نقد قرار می دهند و به چالش می کشند. روشی که درباره بحث اقتصادی در ایران متاسفانه صادق نیست.
اخیرا دوستی لینک وبسایت البرز را برایم فرستاده است که مدعی برخوردی انتقادی با اقتصاد بازار است. خواندن این وبلاگ باعث تاسف نگارنده از سطح انتقاداتیست که هنوز برخی درباره علم اقتصاد وارد می دانند.
در معرفی این وبلاگ نویسندگانش می گویند: «ما به بازار خودتنظیمگر باور نداریم و بر این گمانیم در نظامهای اقتصادی مدرن اتکای صرف به سازوکار بازار ضامن رشد پایدار و افزایش رفاه عمومی نیست. ما بر این باوریم که آموزههای نوکلاسیک گرایشی در اقتصاد سیاسی است نه اصول تخطیناپذیر علمی. اقتصاد مبتنی بر بازار را ضرورتاً نمیتوان دمکراسی اقتصادی نامید و آنچه از آن پدید میآید بهناگزیر مناسبات دمکراتیک در عرصهی سیاسی نیست.»
بحث بحث انتقاد نیست بلکه بحث «باور نداشتن» است. هیچ اقتصاددانی نیست که آموزه های علم اقتصاد را «تخطی ناپذیر بداند» این رعایت اصول مکاشفه علمیست که تخطی ناپذیر است. و این آموزه ها نتیجه رعایت این اصول هستند. این نویسندگان نمی گویند چرا آموزه های نوکلاسیک گرایشی در اقتصاد سیاسیست و چرا چنین ادعایی دارند. این گزاره ایست که بیان می شود تا دوستان اعلام موضع کرده باشند!
یادداشتهای این وبسایت تاسف بار و مزاح آورند. نویسنده ای، به سبک روشنفکری ایرانی، با نقل قولی از یک «متفکر بزرگ» بهانه ای به دست می آورد تا یادی از کارل مارکس کند و بقیه یادداشت خود را به تکرار باورهای ایدئولوژیکش درباره اقتصاد و بازار اختصاص داده باشد. نگارنده نیچه نیست ولی دوست عزیز مارکس مرده است! مارکس مدتهاست که مرده است! و وقت آن رسیده است که بجای تکرار ادبیات دهه شصت و پنجاه میلادی دوستان سری به کتابهای اقتصادی و نتایج تحقیقات علمی بزنند و ببینند که در دهه هایی که ایشان به تکرار این ادبیات مشغول بوده اند علم اقتصاد پیشرفت کرده است و دیگر ابراز فضل روشفکری چند دانشجوی اخراجی فلسفه نیست!
دوست دیگری با این پیشگزاره یادداشت خود را آغاز کرده است: «وجود دولت كارآمد جزء جداییناپذیر كارایی نظام اقتصادی بر اساس بازار است. درسنامههای دانشگاهی و ادعاهای محققان نولیبرال به جای خود محفوظ، در واقعیت زندگی نمونهای وجود نداشته است كه رابطهی بین این دو غیر از این بوده باشد.» این واقعیت زندگی کجاست؟ آیا شما نمونه هایی دارید که رابطه بین کارایی دولت و بازار را نمایش می دهد؟ آیا شما برای اینکه این واقعیت زندگی را تصویر کنید به ارائه نمونه هایی از آن احتیاج ندارید؟ و این پیشگزاره نیست بلکه ادعا و فرضیه شماست و باید برای اثبات آن مشاهدات خود را ارائه کنید! بقیه بحث کلی گویی و پیشداوریست. در ضمن دوست عزیز کنار گذاشتن تحقیقات دانشگاهی نشانه جراتی برخواسته از خودباوریست و نه نشانه برخورد منتقدانه علمی!
در مجموع وبسایت البرز نه رسانه ای انتقادی بلکه مجموعه ایست برای نفی علم اقتصاد و انکار اصول مشاهده علمی و جایگزین کردن آنها با بحثهای ایدئولوژیک ریش ریش شده! نویسندگان این وبسایت راه اسلاف خود در دهه های پیشین را ادامه می دهند تا بحثی با تظاهر به روشنفکری درباره یک علم داشته باشند. به نظر می رسد بدرقه این مباحثات مناسبترباشد تا خیرمقدم گفتن به آنها.

بیان دیدگاه